اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Saturday, August 23, 2014

ریشه های زن ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی- نوشته مریم حسینی‌


ریشه های زن ستیزی به سالیان دراز و ورای مرزهای ایران برمیگردد و می‌توان در صفحات تاریخ رد پای آنرا یافت. رژیم‌های اقتدارگرا و دیسپُت بیش از سایر رژیمها و به منظور تسلط بیشتر بر جامعه حاکم، تضادهای آن جامعه از جمله تضادهای قومی، مذهبی‌، و جنسی‌ را پر رنگ تر و به اختلافات ناشی‌ از آن دامن میزنند. زمانی‌که رژیم بطور علنی و با شمشیر برهنه به یکی‌ از این گروهها حمله می‌کند، عکس‌العمل گروهِ آسیب دیده مبارزهٔ آرام و فرسایشی، و در عین حال ممتد است. زنانی که برای نزدیک به چهار دهه با وجود قوانین متعدد و به انحائ گوناگون از طرف رژیم تحقیر شده ا‌ند، با مبارزه و تلاش پیگیر سعی‌ در آن دارند که بتوانند از طرق دیگر جبران مافات کنند. یکی‌ از این طرق ارتقائ از نردبان ترقی‌ در کلیه امور سیاسی، حقوقی، فرهنگی‌، ورزشی و علمی‌ است. نمونه های آن بسیار و پراکنده است. معدودی از این زنان، مثل شیرین عبادی، به مقامی از پیروزی جهانی‌ میرسند که باعث افتخار زنان سرزمین خود، و شرمساری رژیم زن ستیز میشوند. آخرین نمونه درخشش زنان پیشتاز سرزمین ما مریم میرزاخانی است که در چنین رژیمی‌ رشد یافته، و نخستین زنی‌ است که مدال علمی‌ فیلدز را نصیب خود کرده است.