سالهای سال، ملاها ایرانیان را از خواندن ترجمهٔ فارسی قرآن منع میکردند. چرا که تا زمانی که قرآن را به فارسی نخوانیم و از پیغامهای آن آگاه نشویم، تصور میکنیم که مطالب مهمی در آن است که دانستن آن برای ما انسانها ضروری است. حتی زمانی که به زبان عربی آشنائیِ کامل داریم و آنرا به عربی میخوانیم و هنوز در بُهت و حیرتیم که هدف این کتاب آگاهی دادن در مورد چه چیزی است، ملاها به ما هشدار میدهند که این کلام خدا است و اسراری که در این کتاب است برای همه مکشوف نیست، و پس از مرگ حقایق را درک خواهیم کرد. البته چنانچه ما خاطرهای از زمان پیش از تولد خود داریم و میدانیم که چه بودیم و در چه جهانی زندگی میکردیم، میتوانیم انتظار این را داشته باشیم که پس از مرگ نیز به دنیای دیگری مهاجرت کنیم.ا
مذاهب
بهترین عامل استعمار هستند. گروهی از یهودیان که طرفدار نظریات صهیون میباشند و ما
آنها را صهیونیست مینامیم، پس از کشتاری که هیتلر از یهودیان در آلمان کرد، به این
نتیجه رسیدند که برای خود سرزمینی که مختص به یهودیان باشد بیابند. در آن زمان، سرزمینهای
بسیاری تحت سُلطه و استثمار پارهای کشورهای امپریالیستی با قدرت نظامی پیشرفته بودند
که میتوانستند به آنها در یافتن و تسلط بر آن سرزمین یاری رسانند. فلسطینیان، گرچه
متشکل از مذاهب مختلف ابراهیمی، ولی اکثریت مسلمان بودند، تحت نفوذ سیاسی دولت انگلیس
در آن سرزمین میزیستند. دولت انگلیس که زمانی بزرگترین قدرت امپریالیستی دنیا بود،
در این زمان در ضعف و فتور به سر میبرد. اتفاقا صهیونیستها در کتاب مذهبی خود این
سرزمین را یافتند که اسرائیل نام داشت، و خداوند آنرا سرزمین یهود کرده بود. حال چگونه
میتوان این جمله را هضم کرد که این آفریدگارِ پُر برکت و خیرخواه همهٔ انسانها، یکباره
از میان تمام سیارات در این کهکشان عظیم، سند مالکیت قسمت کوچک از یکی از هزاران کرات
خود را به نام قوم اسرائیل ثبت میکند، جای خود دارد! باید ملتی را آنچنان در بیسوادی
و فقر نگاه داشت تا بتوان چنین ملقمهای را به آنان تجویز کرد.ا
چرا خداوند متعال و قادر و توانا ما را طوری خلق نکرد که احتیاجی به دین و مذهب نداشته باشیم؟ اگر زندگی زیباست، چرا این زیبائی را به همه عنایت نکرد؟ چنانچه او قادر متعال است، داستان شیطان چیست؟ چرا ما بطور یکسان، از نظر مقام و ثروت و دانش و سایر خصوصیات فردی، خلق نشدیم؟ چرا او مبارزه و در عین حال دوستی با طبیعت را به ما نیاموخت، و ما با گذشت زمان و گسترش علم کمکم بدان پی میبریم؟ اینها پرسشهای صریحی میباشند که نیاز به پاسخهای صریح، بدون حاشیه رفتن، از طرف علمای (!) مذهبی دارند.ا
همچنانکه
ما از نظر صنعتی و تکنولوژیکی به سرعت پیش میرویم، بهتر میتوانیم سرنوشت خود را در
دست بگیریم و از حوادث طبیعی که زمانی باعث نابودیِ انسانها میشدند، جلوگیری کنیم.
به عنوان مثال بیماریهای متفاوتی که از طریق باکتری و ویروس و سایر موجودات میکروسکوپی
به جسم ما حمله میکنند، هر لحظه قابل کنترلتر میشوند. با مطالعهٔ گوگل و سایر نرمافزارهای
اطلاعاتی، به جرات میتوان گفت که تقریبا بطور روزانه کشف جدیدی صورت میگیرد. چنانچه
به کتب قدیمی مراجعه کنیم، اختراعات و کشفیات هر چند سال یکبار به فکر بشر میرسیدند،
و بدین دلیل زندگی بشر سالها و دههها یکنواخت بود. با اختراع کامپیوتر و نرمافزارها،
سرعت این اختراعات و کشفیات به طرز حیرتانگیزی چند برابر شده است. طرز فکر و شکل
زندگی ما امروزه در مقایسه با چند سال پیش، و در برخی موارد میتوان گفت چند ماه
پیش، کاملا متفاوت است.ا
کلیهٔ
قولها و وعدههای ادیان برای زمان پس از مرگ است. دلیل آن واضح است؛ با قبول اینکه
دنیای بهتری پس از مرگ خواهیم داشت، به لاطأئلات این مذاهب، که فقط به منظور تکثیر
منافع رهبران آنان است، عمل میکنیم. تا زمانی که ما به زندگی دیگری فراسوی دنیای
کنونی اعتقاد داریم، نمیتوانیم از چنگال مذاهب خارج شویم. آموزههای علمی تنها راه
رهائی ما میباشند. هنگامی که ما به این پی ببریم که زندگی و هستی ما از تولد آغاز
و در زمان مرگ پایان میگیرد، و هیچ دنیائی خارج از جهانی که ما با حواس پنجگانه
خود درک میکنیم وجود خارجی ندارد، ما انسانها میتوانیم در صلح و صفا و با ارزش
دادن به وجود و آزادی دیگران زندگی کنیم. درست است که ما هنوز از چگونگی پیدایش این
دنیا، و مرزهای این دنیا آگاهی کامل نداریم و باید به فرضیات دانشمندانی چون ستفن
هاکینگ بسنده کنیم، ولی با مقایسهٔ پیشرفت علم در دورانی که تاریخ مدون داشتهایم،
و پیشرفت هرچه سریعتر آن در طی ادوار اخیر، چناچه بجای جنگ و کشتار و آرزوی نابودی
دیگران، دارائی خود را صرف آن کنیم، و تمام هّم خود را بر آن بندیم که به علم تمرکز
کنیم و آنرا پیشرفت دهیم، روزی به آگاهی کامل از این جهان نائل خواهیم شد. راز این
جهان در عشق به همنوع خود و بهرهگیری از منابع آن بطور مساوی و همگون، و ارزش دادن
به انسانهای دیگر با تناسب به درک ما از دیگران و آنچه که ارزش انسانی نامیده شده
است، خلاصه میشود.ا
No comments:
Post a Comment