اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Saturday, October 8, 2016

نورمبرگ آمریکائی ۱۷


جنگ، چه خاصیتی دارد؟

البته همه جنگ را چیز بدی به حساب نمی‌آورند. به نظر بسیاری جنگ خاصیت غربالیِ خوبی‌ دارد، بدین معنا که درنده را از بره جدا می‌کند و دندانهای درنده را تیز نگاه میدارد. فیلسوف آلمانی‌، گئورگ هگل اعتقاد داشت که کشوری که به جنگ روی میاورد تذهیب میشود، و جنگ مردم را با دولت پیوند میزند، بطوریکه حاضر میشوند که مال و حتی جان خود را فدا کنند. هگل مینویسد "جنگ را نباید به عنوان شر مطلق در نظر بگیریم." در حقیقت، "جنگهای موفق از تظاهرات معترضانه مردم جلوگیری، و به قدرت دولت انسجام می‌بخشند." جنگ برای کشورها خوب است، همچون بادی که دریای ساکن را موج میدهد، از "فساد ملتها جلوگیری می‌کند" که "فسادی است که در نتیجه صلح طولانی‌ 'بخصوص صلح پایدار' به وجود میاید." خوانندگان تعجب نخواهند کرد که عقاید هگل در مورد رابطه بین دولت و ملت در بین نازیها بسیار طرفدار داشت.


مبادا آمریکائیها تصور کنند که ما این دیالکتیک هگل را فراموش کرده‌ایم، بخاطر بیاورید که بسیاری از مُباحثین نه از جنگ افروزیِ "بوش"، بلکه از این انتقاد میکردند که جنگ را باید به طریقی صورت میداد که اکثر آمریکائیان مجبور نبودند قربانی بدهند.

روزنامه نگار قدیمی‌ "کریس هِجِز" جنگ طلبی را آتش تصفیه شده برای زندگی‌ بشری لقب داده است. او قدرتِ روانیِ ژرف، و حتی اعتیاد آورِ در خطر بودن برای یک انگیزهٔ والا را درک کرده است. او در نوشته‌ای تحت عنوان "جنگ قدرتی است که به ما هدف میدهد" توضیح میدهد که اَدِرنالینی که بر اثر جنگ به وجود میاید چگونه به ما جرات میدهد که زندگی‌ روزمره را به فراموشی بسپاریم. در زمان جنگ، زندگیِ ما، از خود گذشتگیِ ما، و تمام اعمال ما معنای ژرفی پیدا میکنند. ولی‌ او به ما هشدار میدهد که این احساس که بطور نشئه آوری پُر قدرت است، این خلسه ما را از زندگی‌ عادی که همراه با خوشیها و غمهاست دور میسازد. و در نهایت، آیا ما ادعا نمی‌کنیم که برای به دست آوردن یک زندگی‌ معمولی‌ میجنگیم؟

مانند "هِجِز"، منهم بطور ضعیفی جاذبه خلسه آور جنگ را حس کردم. در سال ۱۹۸۴ از طرف سازمانی بنام "شاهد صلح" در خط جنگی نیکاراگوئه کار می‌کردم. شغل من این بود که با بازماندگان حمله‌های "کانترا"- نیروهای ضد انقلابی که در آن زمان با پشتیبانی‌ غیر قانونی‌ "رِگان" با دولت نیکاراگوئه می‌جنگیدند- مصاحبه کنم. بخاطر میاورم شبی‌ را که روی تختم دراز کشیده بودم و به صداهای وحشت آور بمبهائی که در همان نزدیکی‌ در شهر "سیونا" فرود میامدند گوش میدادم. یادم هست که آرزو می‌کردم که غرّش بمبها زیادتر و در فاصله نزدیکتری منفجر میشدند، چرا که آن لحظه برایم هیجان انگیزتر میشد. آن زمانی‌ بود که تصمیم گرفتم کاری را انجام دهم که مردم نیکاراگوئه قادر به انجام آن نبودند. موقع آن رسیده بود که جنگ را ترک کنم و به خانه برگردم.

اقدام به یک جنگ تهاجمی جنایت جنگیِ اصلی‌ است که بقیهٔ جنایات جنگی از آن سرچشمه میگیرند. در بخش آینده، به سایر جنایات جنگی که توسط صاحب منصبان ایالات متحده پس از یازده سپتامبر صورت گرفته خواهیم پرداخت.

جدول مسئولین اصلی‌ جنایت علیه صلح که صاحب منصبان کابینه "بوش" بودند
الیوت اِبرامز
مدیر دمکراسی، حقوق بشر، و اداره بین‌المللی شورای امنیت ملی‌: از تاریخ ۲۵ جون ۲۰۰۱ تا اول دسامبر ۲۰۰۲، مدیر امور مربوط به خاور نزدیک و افریقای شمالی شورای امنیت ملی‌: ۲ دسامبر ۲۰۰۲ تا اول فوریه ۲۰۰۵، قائم مقام مشاور امنیت ملی‌ برای برنامه ریزی دمکراسی جهانی‌: از ۲ فوریه ۲۰۰۵ تا ژانویه ۲۰۰۹.
ریچارد آرمیتاژ
قائم مقام وزیر امور خارجه: از ۲۶ مارس ۲۰۰۱ تا ۲۲ فوریه ۲۰۰۵.

جان بولتون
کاردار وزیر امور خارجه برای کنترل تسلیهاتی و امنیت بین‌المللی: از ۱۱ می‌ ۲۰۰۱ تا ۳۱ جولای ۲۰۰۵، سفیر آمریکا در سازمان ملل (هیچگاه تصویب نشد): از اول اوت ۲۰۰۵ تا ۹ دسامبر ۲۰۰۶.

جورج دبلیو بوش
رئیس جمهور: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹.

دیک چِینی
معاون رئیس جمهور: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹.

داگلاس فِیت:
معاون وزیر دفاعی در امور سیاسی: از جولای ۲۰۰۱ تا اوت ۲۰۰۵.

زلمی خلیلزاد
سفیر آمریکا در افغانستان: از ۲۸ نوامبر ۲۰۰۳ تا ۲۰ جون ۲۰۰۵، سفیر آمریکا در عراق: از ۲۱ جون ۲۰۰۵ تا ۱۷ آوریل ۲۰۰۷.

ریچارد مایِرز
رئیس کل ستاد مشترک ارتش: از اول اکتبر ۲۰۰۱ تا ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۵.

جان نگروپونته
سفیر آمریکا در سازمان ملل: از ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۱ تا آوریل ۲۰۰۴، سفیر آمریکا در عراق: از ۶ می‌ ۲۰۰۴ تا آوریل ۲۰۰۵، مدیر سازمان سیا: از ۲۱ آوریل ۲۰۰۵ تا ۱۳ فوریه ۲۰۰۷، قائم مقام وزیر امور خارجه: از ۱۳ فوریه ۲۰۰۷ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹.

ریچارد پرل
رئیس کل کمیته مشورتی سیاستهای دفاعئ: از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۳.

کالین پاول
وزیر امور خارجه: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا ۲۶ ژانویه ۲۰۰۵.

کندَلیزا رایس
مشاور امنیت ملی‌: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا ۲۶ ژانویه ۲۰۰۵، وزیر امور خارجه: از ۲۶ ژانویه ۲۰۰۵ تا ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹.

دانالد رامسفلد
وزیر دفاع: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا ۱۸ دسامبر ۲۰۰۶.

جورج تنت
رئیس سازمان سیا: از ۱۵ دسامبر ۱۹۹۶ تا ۱۱ جولای ۲۰۰۴.

پال ولفویتز
قائم مقام وزیر امور خارجه: از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ تا اول جون ۲۰۰۵.
ادامه دارد