اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Friday, April 3, 2020

دو نوشته Two Passages

When Corona arrived, it commanded to wash our hands. It proclaimed that the only way to be safe is to wash our hands.
And, there is a hidden message in this command. This message is not only for an individual but for all humanity. Because, humans’ hands are tainted. Humans’ hands are stained with murder. Murdering trees and destroying woods and jungles, killing animals and replacing their homes with concrete, animal genocide, drying up rivers and creeks, wars, and blood shedding and exploitation, filling every corner of the world with trash, spoiling laughter and kindness.
Nature had already warned humans in the past, for overflow of rivers and creeks, tsunami in oceans, earthquakes or in another word earth’s screams, dry outs, and reluctance.
But human being kept attacking the nature by riding on an unbridled speed… and now, people are washing their tarnished hands. The world is becoming calmer now. It is in the news that rivers in Venice are translucent again and one can see playing of fishes and other aquatic beings. Oceans are calm and blue. Stars are visible at night and atmosphere is so clear of pollution that one may be able to touch the sky. Autos are halted and factories don’t snore. The world is even free of congestion of sounds.
People are busy washing their hands while the world is pausing to breath afresh.
But these hands are still dirty. They cannot be clean while we are regretting and missing the past. We miss those bygone days. Such days that riding on speed, we kept polluting the atmosphere resulting such unfortunate condition.
Our hands are still dirty. We need to wash them more. Because we can still fight over a piece of bread or a package of crackers. We still want to own all the masks and gloves, pass others by and get more than our share.
Our hands are still dirty, still dirty, and we should wash them more.
When we hear the warning of the nature, and our hearts beat, not for the dilapidated past, but for the future, then Corona will leave us.

اخیرا دو نوشته توجه مرا به خود معطوف کرده اند. نوشته نخست در مورد اسلام توجیهی است:
اسلام يك كتاب آشپزی است که ۱۴۰۰ سال است هركسی از آن غذا درست میكند  مسموم ميشود!
اما همیشه میگویند عيب از كتاب نيست، عيب از سرآشپزها است
میگوییم: القاعده...
میگویند: اسلام نیست!
میگوییم: طالبان...
میگویند: اسلام نیست!
میگوییم: بوکوحرام...
میگویند: اسلام نیست!
میگوییم: داعش...
میگویند: اسلام نیست!
میگوییم: وهابیون...
میگویند: اسلام نیست
میگویند: این آخوندها مسلمان نیستند و فقط اسلام را خراب میکنند!
میگوییم: فلان قانون اسلام...
میگویند: این قانون برای آن زمان بوده و ربطی به حال حاضر ندارد!
میگوییم: فلان حدیث...
میگویند: ممکن است تحریف شده باشد، مورد قبول ما نیست!
میگوییم: فلان آیه قرآن...
میگویند: معنیش این نیست، باید تفسیرش را بخوانید، شان نزول دارد!
ميگوييم: فلان تفسير...
ميگويند: تفسیر که قرآن نیست!
میگوییم: فلان روایت تاریخی از فلان مورخ مسلمان...
میگویند: فلان مورخ که معصوم نبوده، ما قبولش نداریم!
---------------------
میگوییم...
پس اسلام واقعی چیست؟!!
کجاست؟!!
کی قرار است اجرا شود؟!!
میگویند...
اسلام واقعی هنوز پیاده نشده، باید تا ظهور مهدی صبر کنید!
---------------------
میگوییم: ظهور چه موقع است؟!!
میگویند: شاید این جمعه بیاید.....!!!!!؟؟؟؟؟؟🤔
دردناک ترین و احمقانه ترین کار دنیا  فریب دادن خودمان است...
---------------------
نوشته دوم در مورد ویروس کروناست. این نوشته زیبائی از حسین رسول زاده است که در ابتدا انگلیسی آن آمد:

کرونا در همان ابتدای ورودش حکمی داد : دست‌های تان را بشویید. فقط با شستن دست‌هاست که خواهید ماند. نجات در شستن دست‌هاست!
و در این حکم پیامی نهفته است. پیامی نه فقط برای آدم‌ها و انسان‌های متفرد، بلکه خطاب به بشریت. زیرا دست‌های بشر آلوده است. آلوده به قتل درختان و نابودی جنگل‌ها، کشتار حیوانات و تبدیل زیست‌گاه‌های آنان به سازه‌های بتنی، نسل‌کشی جانوران، کشتن رودها و دریاها و تالاب‌ها، جنگ و خون‌ریزی و بهره‌کشی، انباشتن جهان از زباله، تاراج لبخند و مهربانی ...
پیش‌تر هم طبیعت به بشر هشدار داده بود؛ با طغیان رودها و سرکشی رودخانه‌ها و سونامی اقیانوس‌ها، با زمین لرزه‌ها و فریاد‌های زمین، با خشک‌سالی‌ها و دریغ‌ورزی‌ها...
اما بشر سوار بر سرعتی لجام گسیخته همچنان می‌تاخت... و اکنون بشر دست از جهان شسته و دست‌هایش را می‌شوید !! اکنون جهان کمی آرام گرفته است. در خبرها آمده رودخانه‌های ونیز، دوباره زلال شده و می‌توان بازی ماهیان و آبزیان را دید، دریاها آرام گرفته‌اند، آبی شده‌اند، شب‌ها می‌توان ستاره‌ها را دید و روزها چنان از دود و غبار زدوده شده‌اند که می‌توان دست بر آسمان سائید. خودروها ایستاده‌اند و کارخانه‌ها خرناسه نمی‌کشند، حتا جهان از ازدحام صداها خلاص شده است!
بشر مشغول شستن دست‌هایش هست و جهان درنگی کرده است تا نفسی تازه کند.
اما این دست ها هنوز آلوده‌اند، پاک نشده‌اند.هنوز در حسرت روزهای گذشته هستیم، دل‌مان برای آن روزها تنگ شده ، برای همان روزها که سوار بر سرعت، جهان را می‌آلودیم و به چیزی بدل می‌کردیم که اکنون شده است!
دست‌های‌مان هنوز آلوده است. باید بیشتر بشوییم، زیرا هنوز می‌توانیم بر سر تکه‌ای نان، بسته‌ای بیسکوئیت با هم بجنگیم. هنوز می‌توانیم همه‌ی ماسک‌ها و دستکش‌ها را برای خودمان بخواهیم، از دیگری سبقت بگیریم، سهم بیشتری به چنگ آوریم ...
دست‌های بشر آلوده است. هنوز آلوده است. باید بیشتر شست...
کرونا هنگامی خواهد رفت که پیام طبیعت را بشنویم و دل مان نه برای گذشته های ویران،
که برای آینده تنگ شود

No comments:

Post a Comment