اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, June 28, 2023

ارتش

ا"بهتر آن است که از تو بترسند یا اینکه دوستت داشته باشند، اگر نمیتوانی‌ هر دو را داشته باشی‌" نیکولو ماکیاولی
اا"از آنکه پیروز شده، هرگز پرسیده نخواهد شد که آیا حقیقت را گفته است یا خیر" آدولف هیتلر

انسان بدوی مجبور بود از نیروی بازوی خود برای غلبه بر گرسنگی و سایر نیازهای اساسی، و برای زنده ماندن استفاده کند. او بر سر مواد غذائیِ ناچیزی که میتوانست بیابد جنگید تا اینکه متوجه شد که با شکار گروهی و تیمی می توانند نتایج بهتری کسب کنند. همکاری به معنای تقسیم غنائم به طور مساوی بود. با این حال، کسانی بودند که نتوانستند به شکار بپیوندند و نیاز به سهم داشتند، و این آغاز نوع دوستی بود. با تکامل انسان، مغز او نیز تکامل یافت. برای تسهیل شکار ابزارهایی درست کردند. این امر، همراه با کشاورزی -کاشت بذر و رشد و برداشت محصولات- انسان را یک پله بالاتر از حیوانات قرار داد. برخلاف آنچه رهبران و رسانه‌هایمان بارها به ما گفته‌اند، رقابت، طمع، خودخواهی و حسادت، بخشی از شخصیت‌های مردان اولیه نبوده و این ویژگی‌ها از عناصر طبیعی انسان نبوده و نیستند. با این حال، همیشه افرادی بودند که این ویژگی ها را داشتند، اما در اقلیت بودند. هنگامی که چنین افرادی فرماندهی می کردند، به جنگ با سایر قبایل می پرداختند. پس از جنگ های بسیار، برخی دریافتند که می توانند اسیران جنگی را به بردگی بگیرند و به جای کشتن آنها، از کار بردگان برای منافع خود بهره برداری کنند. از این رو، برده داری دلیل دیگری برای جنگ، و در نتیجه انقیاد جنگجویان و اسیران جنگی اسیر شد.ا

همچنان که تمدن در جوامع پیشرفت میکرد، جنگ به عنوان عاملی برای فرمان‌روایان جاه‌طلب، بدین منظور که سرزمین‌های تحت انقیاد خود را گسترش دهند و از زحمت دیگران بهره‌مند شوند، بکار گرفته شد. با ظهور امپراطوری‌های بزرگی‌ مانند ایران، یونان یا روم، لزوم ارتش‌هائی منظم و کار‌کشته در دستور کار بود. برای جذب افراد در چنین ارتش هایی، ناسیونالیسم در رابطه با دولت یا پادشاه، و نه لزوماً مردم عادی، تشویق میشد. اگرچه تبلیغ میشد که ارتش برای دفاع از حدود و ثغور یک کشور است، اما این ارتش همواره برای سرنگونی کشور‌های ضعیف‌تر، و در هر فرصت مناسبی استفاده میشد. مردم عادی هنوز مخالف جنگ بودند، اما زمانی‌ که یک دیکتاتور آنها را مجبور میکرد که به ارتش بپیوندند، چاره‌ای نداشتند. پس از آن، دولت‌ها علاوه بر ملی گرایی، توانستند مذهب، تقسیمات نژادی و عقیدتی را از طریق تبلیغات به مردم تحمیل، و رضایت آنها را برای پیوستن به ارتش جلب کنند. زمانی‌ که هیچ دشمنی وجود نداشت، این دشمن از طریق تبلیغات خلق میشد.ا

در سال هزار و چهارصد و نود و هشت، نیکولو ماکیاولی کار خود را به عنوان یک سیاستمدار فعال در شهر فلورانس آغاز کرد و سپس به مأموریت‌های دیپلماتیک در فرانسه و آلمان و همچنین ایتالیا اشتغال داشت. پس از بیش از یک دهه خدمت عمومی و با فروپاشی جمهوری، از سمت خود اخراج شد. ماکیاولی در سال ۱۵۱۳ کتاب پرینسیپه، یا شاهزاده، را برای جلب رضایت خانوادهٔ مدیسی که بر سر قدرت بودند نوشت، که البته این نوشته ادعا‌های تحریک‌آمیزی در بر داشت. این کتاب یک راهنمای عملی جذاب برای اعمال قدرت سیاسی خام بر یک قلمرو شاهزاده‌نشین دورهٔ رنسانس است. آن تئوری که ماکیاولی تجویز میکرد این بود که نتیجهٔ نهائی وسیله را توجیه می‌کند. بهترین زمان برای یافتن سرباز زمانی است که درصد بیکاری بالا است. بهترین سرباز یک فداکار است، و این شخصی‌ است که میتواند تمام همّ خود را صرف یک هدف بکند و حاضر باشد برای آن هدف از جان خود بگذرد، و بهترین آن از راه دین است. بهترین محیط برای برانگیختن جنگ، محیط ترس و اعتقاد است، به عنوان مثال تفهیم اینکه خطر حملهٔ یک دشمن اختراعی وجود دارد. دشمن همچنین می تواند یک شخص یا یک پدیده واقعی باشد، مثلا یک دیکتاتور که علت جنگ را مشخص کرده است، یا کمونیسم، قدرت هسته ای، تروریسم و یا هولوکاست. البته تصویب قوانین ضد مهاجر و ترویج نژادپرستی، جنسیت گرایی و همجنسگراهراسی نیز مفید خواهد افتاد.ا

هدف اصلی ارتش دفاع نیست بلکه حمله است. بسته به فرهنگ اجتماعی و خط مشی دولت، در هر تجاوزی، حقایق متفاوت می‌باشد. در زمان قدیم، امپراتور نیازی به ابداع هیچ استدلالی نداشت. او فرستاده ای را به یک کشور کوچکتر میفرستاد و تقاضای مالیات میکرد. کشور کوچکتر معمولاً از این امر پیروی نمیکرد، و این زمینه‌ای برای حملهٔ نظامی بود. دلیل رسمی جنگ می‌تواند مذهب، مانند جنگ‌های صلیبی، ایدئولوژی، مانند نازیسم، دفاع از یک ملت ضعیف در برابر قدرتمندان، مانند حملات ایالات متحده به کوبا و فیلیپین علیه اسپانیا، انتقام، مانند انتقام بوش از افغانستان، یا صرفاً جلوگیری از دستیابی یک دولت به سلاح‌های معینی‌،  مانند سلاح‌های کشتار جمعی در عراق، و هر چند بی‌اساس باشد. در مورد جنگ با افغانستان، دولت بوش با داشتن بهانهٔ واقعهٔ یازده سپتامبر به این جنایت دست زد، همانطور که جنگ‌های کره و ویتنام نیز با چنین بهانه‌هائی آغاز شدند. گرچه هدف اکثر جنگ‌ها توسعه است، اما برخی از آنها برای منحرف کردن مردم از ظلم و ستمی که دولت بر آنها روا میدارد آغاز میشوند. در سال‌های اخیر، جنگ‌های سرمایه‌داری علیه کشورهای کوچک‌تر به‌منظور استثمار مواد خام و نیروی کار ارزان، علاوه بر گسترش بازارهای کالاهای مصرفی، به راه افتاده‌ا‌ند. تمام جنگ های قرن بیست و یکمی که توسط دولت آمریکا و متحدان اروپایی آن و دست نشانده های خاور میانه‌ای، مانند عربستان سعودی، اردن، امارات و اسرائیل آغاز شده‌ا‌ند، به منظور چنین اهدافی بوده‌ا‌ند.ا

حماسه گیلگمش یا حماسه ایلیاد و ادیسه قهرمانی را تجلیل میکنند، که تجلّیِ ملی گرایی و افتخار را یکسان می‌دانند. تقریباً تمام جنگ‌های باستانی برای گسترش یک قلمرو یا انتقال به سرزمینی حاصلخیزتر انجام می‌شدند. با خواندن صفحات کتاب های تاریخ، متوجه می شویم که نقش ملی گرایی در تشویق مردم به شرکت در بدترین اقدام انسانی، یا غیرانسانی یعنی کشتن یکدیگر، محقق شده است. طولانی ترین اقدام نظامی در تاریخ، جنگ های صلیبی می‌باشند که یک رویارویی بین شرق و غرب بر سر اعتقادات مذهبی بود. با این حال، با پیشرفت تکنولوژی، تسلیحات پیچیده تری ساخته شد که منجر به جنگ جهانی گذشته شد تا بیشترین تعداد تلفات را به دست آورد، نه تنها از طریق نبرد مستقیم، بلکه با نسل کشی و با استفاده از بمب های اتمی‌. هدف از ایجاد یک ارتش توسعه است، با انتظار برای فرصتی مناسب برای لشگر‌کشی‌. خواه‌نا‌خواه ارتش در بازدارندگی متجاوزان نیز نقش داشته است. اما در این روزگار که هر ملتی از زرادخانه ملل دیگر آگاهی دارد، و با توجه به اینکه آمریکا سال‌هاست که به عنوان پلیس جهان عمل می کند، دلیل داشتن ارتش برای بازداریِ سایر کشورها به نظر معقول نمی‌آید. در دوران جنگ سرد، فعالیت‌های نظامی به منظور حمایت از رهبران فاسد و دولت‌های دوست کاهش یافته‌ا‌ند، گرچه سرنگونی هر دولت سکولار، سوسیالیست و ملّی‌گرا همواره در دستور کار بوده است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این سیاست مجدداً برای حمله مستقیم به سایر دولت‌های غیردوست یا مردمی تغییر  یافت. جدول زیر که از ویکی پدیا به عاریت گرفته شده است، لیست کشورها بر اساس هزینه‌های اختصاص داده شده به حوزه نظامی می‌باشد که توسط مؤسسه بین‌المللی صلح استکهلم در سال ۲۰۱۸ مربوط به سال ۲۰۱۷ ارائه شده‌است که در آن آمریکا با ۷۹۶ میلیارد دلار، رتبه اول را دارا است:ا

همانطور که از جدول بالا ملاحظه میشود، بودجه نظامی ایالات متحده چهل درصد کل، یعنی‌ تقریباً برابر با بودجه سایر نقاط جهان است. در حال حاضر بزرگترین صنعت در ایالات متحده مربوط به صنایع نظامی میشود. دوایت آیزنهاور، که یک نظامی بود، در آخرین سخنرانی خود در هفده ژانویهٔ هزار و نهصد و شصت و یک با ذکر موارد زیر به ملت هشدار داد:اا" در جامعهٔ آمریکا، ترکیبی‌ از یک نهاد نظامی عظیم و یک صنعت بزرگ تسلیحاتی جدید شکل گرفته است. تاثیر کلی‌ این نهاد-تاثیر اقتصادی، سیاسی، حتی معنوی- در هر شهر، هر ایالتی، و هر دفتر دولت فدرال احساس میشود. ما نیاز ضروری برای این توسعه را درک می‌کنیم. با این حال، ما نباید از درک پیامدهای جدی آن غافل شویم. نیروی کار، منابع و معیشت ما همگی دخیل هستند؛ چرا که ساختار جامعه ما نیز چنین است. ما باید در سازمان‌های حکومتی، از کسب نفوذ نابجا، چه خواسته یا ناخواسته، توسط مجتمع صنعتی نظامی جلوگیری کنیم. احتمال افزایش فاجعه بار قدرت نابجا وجود دارد و ادامه خواهد داشت. ما هرگز نباید اجازه دهیم سنگینی این ترکیب، آزادی ها یا فرآیندهای دموکراتیک ما را به خطر بی‌اندازد. ما نباید هیچ چیز را بدیهی بدانیم. تنها یک شهروند هوشیار و آگاه می‌تواند ماشین‌های عظیم صنعتی و نظامی را با روش‌ها و اهداف صلح‌آمیز در هم آمیزد، تا امنیت و آزادی در کنار هم پیشرفت کنند." با این حال، سیاست دولت قبل و بعد از آیزنهاور در مورد ارتش تغییر نکرده است. مدتها قبل از اینکه این ملت به یک کشور مستقل تبدیل شود، نسل کشی سرخپوستان یک اقدام فردی بود.ااستقلال آمریکا که در سال هزار و هفتصد و هفتاد و شش آغاز شد، قیام علیه امپراتوری بریتانیا را به اوج خود رساند. جنگ داخلی کشور جدید را به دو اردوگاه شمالی و جنوبی تقسیم کرد که حدود ششصد و هجده هزار کشته بر جای گذاشت. این تنها باری بود که ارتش مستقیماً علیه آمریکایی ها به کار گرفته شد. اولین اقدام نظامی علیه سایر کشورها، حمله به هاوایی و به دنبال آن اشغال فیلیپین با تسخیر مهاجمان اسپانیایی بود. جنگ در کوبا جنگ دیگری با اسپانیا بود که منجر به تسلط بر کوبا شد. ثروت جمع آوری شده از دو جنگ جهانی، آمریکا را کامیاب و به قدرت برتر جهان تبدیل کرد. با ظهور بلوک شرق، همراه با شکست در دو جنگ در ویتنام و کره، اقدامات نظامی به عملیات مخفی تبدیل شدند. از طریق چنین سیاستی، ایالات متحده شروع به سرنگونی دولت های آمریکای جنوبی و آسیایی از طریق کودتا نمود، و دولت های دست نشانده را جایگزین آنها کرد. پس از فروپاشی امپراتوری شوروی، عملیات نظامی با حمله به گرانادا، پاناما، افغانستان، عراق و لیبی تجدید شد. چنین ماجراجویی نظامی تا به امروز ادامه دارد، که نمونهٔ آن در اکراین آشکار است.ا

No comments:

Post a Comment