اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, August 23, 2023

دیوارِ حاشا

میگن دیوارِ حاشا بلنده!ا

یکی‌ باید از اونایی که خودشون رو رهبرای رژیم ارتجأع اسلامی میدونن بپرسه؛ آخه شما که اینقدر سنگ این دین سراسر دروغ رو به سینه میزنین تاریخ اسلام رو یه‌بار خوندین؟ تو اون مدارس تحمیق‌کن که بهشون حوزهٔ علمیه میگین، آیا تا حالا تاریخ اسلام را بر اساس نوشته‌های طبری و بلعمی و منتظم ناصری و سایر کسانی‌ که در زمان نزدیک به زمان پیغمبر زن‌باز و خونخوارتون زندگی‌ میکردن، تدریس کردین؟ آیا اونایی که خودشون رو فقیه و عالم علوم اسلامی میدونن یه بار از خودشون پرسیدن که چرا این دینِ به حق با زور شمشیر به دنیا حقنه شد؟اا

عبارت مشهوری هست که میگه: "فلسفه همیشه دنبال یه گربهٔ سیاه تو یه اتاق تاریک میگرده. علم دنبال یه گربهٔ سیاه تو یه اتاق تاریک میگرده، در حالی‌ که از یک چراغ قوه استفاده میکنه. خدا شناسی‌ دنبال یه گربهٔ سیاه تو یه اتاق تاریک میگرده، در حالی‌ که میدونه تو اون اتاق هیچ گربه‌ای نیست. مذهب دنبال یه گربهٔ سیاه تو یه اتاق تاریک میگرده، در حالی‌ که میدونه تو اون اتاق هیچ گربه‌ای نیست، و داد میزنه `پیداش کردم`"! جملهٔ مشهور دیگه‌ای هست که تو این وبلاگ اومده و منتسب به اپیکوره که میگه: "آیا خدا قادره که جلوی شیطون رو بگیره اما نمیتونه؟ پس اون قادر مطلق نمیتونه باشه. آیا اون قادره ولی‌ مایل نیست؟ پس حتما این خدا خوبی‌ ما رو نمیخواد. آیا اون هم قادره و هم مایله؟ پس جریان شیطون چیه؟ آیا اون نه قادره و نه مایله؟ پس چرا به اون خدا میگیم!ا

چرا تقریبا تمام حکومت‌های دنیا به یک نوع مذهب اعتقاد دارن و در بعضی‌ از اونا، مثل رژیم اسلامی خودمون، خود حکومت مذهبیه؟ دلیلش واضحه! مذهب آدم رو ایده‌آلیست میکنه، و وقتی‌ که شخصی‌ ایده‌آلیست شد، راحت میتونه هر چیزی را باور کنه. مثلا اسلام خودمون رو در نظر بگیریم. محمد که بیسواد بود و اطلاعاتی‌ از مذاهب قبل از خودش نداشت. بنابراین، اطلاعاتی‌ که قرآن در مورد ادیان قبل از اسلام میده، اطلاعات شخصی‌ کسانی‌ است که قرآن را نوشتن، که البته اولین نسخهٔ قرآن که چند برابر قرآن فعلی‌ بود در زمان عثمان نوشته شد. حتی باید شک کرد که آیا محمد ادعای پیامبری کرد، یا بعداً اونا پیامبرش کردن! برای گسترش عربستان، که بعد از محمد این سرزمین به دست جانشینانش افتاده بود، عمر تصمیم گرفت که ایران را تحت نفوذ خودش در بیاره. با توجه به قدرت و گسترش ایران در اون زمان، با تحت سلطه در آوردن ایران، اسلام تونست یه دین جهانی‌ بشه.ا

برگردیم به زمان محمد و اینکه چطور اون تونست چنان قدرتی‌ بشه. تاریخ طبری تمام جنگ‌های محمد، غنائمی که اون از این جنگ‌ها به چنگ میاره (از جمله زنان که جزو اجناس بودن و اون صیغه را باب میکنه) و سرزمین‌هائی که صاحب میشه و مردم عادی را به اسارت و بردگی میکشونه. میدونیم که محمد با زنی‌ پولدار که سالها از خودش بزرگ‌تر بود، خدیجه، ازدواج میکنه. چون موافقت پدر دختر شرط بود، بر طبق تاریخ طبری، پدر خدیجه رو مست می‌کنن و در حال‌ مستی ازش تایید ازدواج رو میگیرن. بعد از این اینکه محمد به مدینه فرار میکنه، جهودان مدینه ازش نگهداری می‌کنن و تقریبا از مرگ نجاتش میدن. همینکه کمی‌ قدرت میگیره، یه گروه راه میندازه و به غارت کاروانا و دزدی اقدام میکنه. اینا کاروانای همون جهودایی هستن که از مرگ نجاتش دادن. یه همچین آدم پستی میشه رهبر مسلمین جهان، که زیاد فرقی‌ با رهبر فعلی‌ شیعیان جهان تو ایران نداره!ا

در مورد مذهب جهودا اطلاعات چندانی نداریم. به نظر میرسه که کل داستان ساختگی باشه و اصلا کسی‌ به نام موسی وجود نداشته باشه! ولی‌ داستان عیسی به نظر واقعی‌ میاد، که البته اونم احتمالا بعداً پیغمبرش کردن، چرا که نوندونی خوبی‌ میشد. زمانی‌ که شخص کتاب‌های مختلف حواریون عیسی را میخونه، با توجه به تضاد داستانها و حکایت‌های عجیب و غریب، به کُنه ماجرا پی میبره. ولی‌ تفاوت بزرگی‌ که بین این سه پیغمبره اینه که، بر اساس کتاباشون و نه اونچه ما در مورد خودشون خوندیم، عیسی و موسی از نظر روحی‌ توازن نداشتن، ولی‌ محمد باهوش بود و میدونست چطوری خودش رو در حد یه رهبر بالا ببره و پولدار بشه و با زنای مختلف (مثلا در پیری و نزدیک مرگ با عایشهٔ نه ساله) تو رختخواب بره.ا

یکی‌ از پرسش‌های مهمی‌ که میشه از رهبرای این مذاهب کرد (که البته این پرسش‌ها قبلا شده ولی‌ بجای پاسخ، پرسش کننده فدا شده) اینه که چرا درس‌های کتاباشون همش در مورد اینه که چه خصوصیت اخلاقی‌ داشته باشیم و چطوری زندگی‌ کنیم، که با معیار‌های امروز از زمین تا آسمون تفاوت داره. وقتی‌ هم که میپرسیم چرا این حرفشون امروزه مفت نمیارزه میگن خوب دیگه الان زمان تغییر کرده. ولی‌ مگه قرار نیست که اینا پیغمبر باشن و از گذشته و آینده خبردار باشن؟ا

حالا بریم سراغ خدا! زمانی‌ که خدا این جهان را خلق کرد، آیا بجای اینکه ما تو این دنیا آزمایش پس بدیم و بر اساس اون تو یه دنیای دیگه بریم، و بر طبق این آزمایش دنیای دیگه میتونه بهشت یا جهنم باشه، چرا ما را از اون اول تو بهشت نبرد؟ اگه اون این نوع طرز رفتار رو به من داده که من بین خوب و بد فقط بد را انتخاب کنم، چه خاصیتی برای این خالق داره؟ خدا اون بالا نشسته و همهٔ ما رو نگاه میکنه و وقتی‌ ما یه کار غلط می‌کنیم دستشو به هم میماله و میخنده؟ این که شخصیت یه آدم روانیه. چرا این دنیا را طوری نساخت که همه خوب باشیم؟ اصلا تعریف خوبی‌ چیه؟ اگه رهبرامون همه خوبن، که احتیاج به اثبات نداره. بزرگترین کشور، و پر نفوذترین کشور، و ثروتمند‌ترین کشور دنیا، آمریکا، در حال تلاشیه. این کشور عظیم از زمانی‌ که قدرت گرفت، سیاست‌های دولت به حمایت کامل از شرکت‌های بزرگ، بخصوص شرکت‌های اسلحه‌سازی افتاد. چرا این دنیائی که خدا ساخت پر از تضاده؟ چرا این همه نابرابری هست؟ چرا انسان‌های ناپاک بر انسان‌های پاک برتری دارن؟ا

یه کم بیشتر خدا را چالش کنیم! او موجودات زنده‌ای را خلق کرده که برای ادامهٔ زندگی‌ باید از یکدیگر ارتزاق کنن! البته باید از گیاهان فاکتور بگیریم، و این فقط برای سایر موجودات مانند انسانها، حیوانات، ویروس‌ها، باکتری‌ها، و و و، حکم میکنه. ما ارشد مخلوقات هستیم، چرا که میتونیم به اکثر این موجودات حکومت کنیم. از زمانی‌ که به دنیا میاییم باید از شیر مادرمون تغذیه کنیم. به غیر از آب که جاندار نیست، بقیهٔ خوراک ما موجودات زنده هستن، مثل گیاهان و حیوانات. در تولد کاملا به دیگران نیاز داریم و اگر کسی‌ به ما کمکی‌ نکند مرگ ما حتمی است. کم‌کم به سنی‌ میرسیم که بدون کمک میتونیم به زندگی‌ خودمون ادامه بدیم. ولی‌ در این زمان، باعث به وجود آمدن نسل بعدی میشیم، که باید خودمون کمکشون کنیم تا به سن رشد برسن. به سن پیری که میرسیم، دوباره مثل بچه‌ها به کمک احتیاج داریم. جالب اینه که اینا یه دفعه اتفاق نمی‌أفتن، بلکه کم‌کم. موهامون رو از دست میدیم، بعد دید چشمامون رو از دست میدیم، بعد قدرت پاهامون کم میشه، پوستمون چروک میخوره و خال‌خال قهوه‌ای میزنه، دماغمون بزرگ‌تر میشه، چشمامون باباقوری میشه و خوب نمی‌بینه، کل صورتمون زشت میشه، شنوائیمون رو از دست میدیم، اعضائ داخلی‌ بدن یکی‌ یکی‌ نقص پیدا می‌کنن و احتیاج به تعمیر دارن، اگه آلزایمر نگیریم حافظه‌مون مرتب کم میشه، خلاصه به جائی میرسیم که هر لحظه آرزوی مرگ می‌کنیم. در آخر، باید اعتقاد داشته باشیم که اینا کارای خداست، و کسی‌ نمیتونه از حکمت خدا سر در بیاره و باید شکر گذار باشیم. اگر خدا به ما اینقدر عقل نداد که از کارش سر در بیاریم، حد عقل چرا باید شکر گزارش باشیم؟ا 

No comments:

Post a Comment