حمشت الله طبرزدی دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران که پس از گذراندن پنج سال حبس، روز سه شنبه نهم تیرماه از زندان رجایی شهر کرج آزاد شده بود، طى نوشته‌اى كوتاه در صفحه شخصى خود در "فيسبوک" رژیم ایران را مسؤول "جنایت‌ها وكشتارها در سوريه" دانست، و از سكوت روشنفكران ايرانى در برابر كشتار در عراق و سوريه انتقاد كرد.
به گفته طبرزدى :" هر روز خبر جدیدی از کشتار در عراق و سوریه به گوش می‌رسد و به ویژه در سوریه، نیرو‌های تحت حمایت رژیم اسلامی حاکم بر ایران و مزدور‌های رژیم، جنایت‌های بی‌شماری انجام می‌دهند. دمشق و درعا صحنه‌ی این جنایات است. از دیگر سو مردم عراق که از دخالت‌های رژیم در این کشور به تنگ آمده‌اند، در بغداد دست به تظاهرات زدند و حکومت متجاوز اسلامی حاکم بر ایران را محکوم کردند".
وى افزوده : " در چنین شرایطی اما برخی از روشنفکران و نخبگان ایرانی به نام "منافع ملی" با سکوت خود در برابر این تجاوزات، عملا آن را تایید می‌کنند. دخالت رژیم در سوریه، عراق و یمن هیچ تفاوتی با تجاوزات امریکا در ویتنام ندارد. اما روشنفکران ایرانی حتی 50 سال از نیروهای پیشرو و انسان‌دوست امریکایی عقب‌تر هستند. برای این‌که آن‌ها دولت وقت امریکا را به دلیل کشتار در ویتنام محکوم می‌کردند اما نخبگان ایرانی ساکت هستند. در چنین شرایطی مردم عراق و سوریه حق خواهند داشت که این طیف از روشنفکران را قومیت‌گرا یا بی‌مسوولیت بدانند".
طبرزدى روشنفكران ايرانى را به اعتراض در برابر اين كشتارها فرا خوانده و گفته است:" ای کاش در برابر کسانی که با هزینه‌ی بودجه‌هایی هنگفت، به نام «صلح‌طلبی»، عملا از سیاست‌های رژیم متجاوز اسلامی پشتیبانی می‌کنند، گروهی نیز به نام انسانیت، علیه آدم‌کشی در سوریه و عراق، تظاهرات به راه می‌انداختند و یا کمینه به صورت زبانی آن را محکوم می‌کردند. مردم سوریه و عراق از ما انتظار دارند تا در برابر تجاوز و کودک‌کشی، اعتراض کنیم. مبادا در تاریخ، نام ما به عنوان حامی تجاوز و کشور‌گشایی نوشته شود".
حشمت‌الله طبرزدی، به دستور دادگاه انقلاب تهران از کشور ممنوع‌الخروج شده است.
طى روزهاى گذشته براى اولين بار در رسانه‌هاى ايران صداهاى اعتراضى برخى فعالين سياسى و روشنفكران ايرانى در رابطه با سياست‌های مداخله‌جويانه نظام جمهوری اسلامي در كشورهاى عربى منتشر شده است.
وبسايت "خبرآنلاين"، روز شنبه 15 آگوست 2015، نامه سرگشاده‌اى از دكتر صادق زيباكلام استاد برجسته علوم سياسى دانشگاه تهران خطاب به محمدجواد ظريف وزير خارجه ايران، منتشر كرد كه در آن نسبت به دخالت ايران در امور كشورهاى عربى و به ويژه حمايت از بشار اسد اعتراض نموده و خواستار پايان دادن به اين سياست‌ها شده است.
اين نامه به سرعت در بسيارى از سايت‌ها و خبرگزاری‌هاى رسمى ايران منتشر شد، اما بعد از مرور چند ساعت از وبسايت "خبر آنلاين" حذف شد.
در نامه زيبا كلام آمده است : "بهارعربی" که براه افتاد ما نام آنرا در ایران گذاشتیم "بیداری اسلامی" که متاثر از انقلاب اسلامی و سیاست های ضد غربی، ضد آمریکایی و ضد اسراییلی ایران بوده است. اینکه این برداشت چقدر بدوراز واقعیت‌های جهان عرب بود فعلا محل بحث ما نیست. ما با شادی و هیجان از"بیداری اسلامی" استقبال نمودیم."
زیباکلام نوشت: "اما وقتی "بیداری اسلامی" به سوریه رسید ماهیت آن دفعتا یکشبه دگرگون شد. در حالیکه در همه کشورهای دیگرعربی این حرکت مردمی توصیف می شد اما به سوریه که رسید تبدیل شد به "توطئه‌ایی مشکوک و خطرناک از جانب استکبار و صهیونیزم علیه رژیم انقلابی سوریه قهرمان که با افتخار در مرکز محور مقاومت قرار داشت."
اين استاد علوم سياسى دانشگاه تهران بر عدم حمايت كليه احزاب و تشكلات و گروه‌هاى عربى از رژيم بشار اسد تاكيد كرده و گفته است:" نه فلسطینی‌ها، نه اخوانی‌ها، نه مسلمانان میانه‌رو، نه لیبرال‌ها، نه سکولارها، نه چپ‌ها، نه فمنیست‌ها، نه روشنفکران و نه هیچ جریان دیگری نه در خود سوریه و نه در جهان عرب کدام حمایت را از رژیم بشار اسد کرده‌اند؟ بمجرد آنکه مردم سوریه علیه بشار اسد بپا خواستند فلسطینی‌ها هم با مردم سوریه همسو شدند".
زيبا كلام اين سؤال را مطرح مى‌كند كه " آیا می‌توانید منکر سرکوب گسترده فلسطینی‌ها توسط رژیم سوریه بشوید؟ جناب آقای دکتر ظریف، نگاهی به وضعیت ساکنین اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در یرموک و مابقی در خاک سوریه بیاندازید و مجددا بگویید "سوریه محور مقاومت است".
بنا به اعتقاد وى "اگر بشار اسد 5 سال پیش که بهارعربی براه افتاد حاضر به اصلاحات سیاسی واقعی و کناره‌گیری از قدرت شده بود آیا سوریه امروز ویران، بیش از 6 میلیون نفر از مردم آن آواره و بیش از 200000 هزار نفر از ساکنینش در جنگ داخلی از بین می رفتند؟ اگر بشاراسد با زبان گلوله با مردمش سخن نگفته بود آیا امروز کشورش جولانگاه داعش و افراطیون دیگر شده بود؟
زيبا كلام ادر ادامه پرسید:" چگونه جنابعالی انتظار دارید که ما از یک اقلیت 12 درصدی علوی آنهم در قالب رژیمی همچون بشار اسد در سوریه حمایت کنیم و در عین حال در میان نخبگان، فعالین سیاسی، متفکرین، روشنفکران، نویسندگان، اسلام‌گرایان، دانشجویان، فعالین جامعه مدنی و...در جهان عرب از احترام، اعتبار و محبوبیت برخوردار باشیم و بما بچشم برادران مسلمان‌شان نگاه کنند؟