حکیم عمر خیام نیشابوری که بیشتر به سبب رباعیات و فلسفه دهریش شهرت دارد، کتابی دارد (یا به او نسبت داده شده) تحت عنوان نوروز نامه. در این کتاب در مورد شراب مینویسد: “دانا آن طب چنین گفته اند چون جالینوس و سقراط و بقراط و بوعلی سینا و محمد زکریا که هیچ چیز در تن مردم نافع تر از شراب نیست، خاصه شراب انگوری تلخ و صافی، و خاصیتش آنستکه غم را ببرد و دل را خرم کند و پوست تن را تازه و روشن گرداند و فهم و خاطر را تیز کند و بخیل را سخی و بد دل را دلیر کند و خورنده شراب را بیماری کم کند و اغلب تندرست باشد … و گروهی ناقد عقل و گروهی صراف دانش و گروهی معیار هنر … و هرکه پنج قدح شراب ناب بخورد آنچه اندروست از نیک و بد ازو سر آید و گوهر خویش پدید کند و بیگانه را دوست گرداند و اندر دوستی بیفزاید … خردمند باید که چنان خورد که مزه او بیشتر از بزه بود تا برو وبال نگردد و این چنان باشد که بریاضت کردن نفس خود را بجای رساند که از اول شراب خوردن تا آخر هیچ بدی و ناهمواری ازو در وجود نیاید بگفتار و بکردار الا نیکویی و خوشی چون بدین درجه رسد شراب خوردن او را زیبد.” در همین کتابِ نوروز نامه، خیام داستان افسانه مانندی از تاریخچه کشف شراب دارد، که در زیر بطور کامل میاید.