حکومت اسلامی و ولایت فقیه از جمله آرزوهائی
بود که خمینی داشت. حکومت اسلامی نه تنها برای سلطه بر ایران، بلکه حکومتی که با
استفاده از کلیه قوانین اسلامی بتواند جهان را تحت سلطه خود داشته باشد، از اهداف
او بود. گر چه حکومت جهان شمول بارها و بارها توسط سلاطین و قدرتمندان آزمایش شده
و چنین رژیمی آرزوی هر دیکتاتوری است، ولی هیچگاه جامه عمل بخود نپوشانده است؛ و
تا زمانیکه در دنیا اختلافات نژادی، اقتصادی، عقیدتی، بویژه تفاوتهای مذهبی
حکمفرماست، تحقق چنین هدفی امکان پذیر نیست. در وسائل ارتباط جمعی برون مرزی بسیار
شنیدهایم که خمینی را به عنوان آدمی سادهلوح، و در عین حال شیّادی معرفی میکنند
که آنچه که پیش از انقلاب گفته بود با رفتارش پس از انقلاب بسیار تفاوت داشت. این
عده معتقدند که او همینکه به قدرت رسید از مقام خود سؤ استفاده کرد و ملت را به
بند کشید. با نگاهی به گوشهای از سخنان خمینی که پیش از انقلاب و اندکی پس از انقلاب،
در کتابی توسط حمید اَلگار جمع آوری شده است، میتوانیم به صحت یا کذب این ادعا پی
ببریم.