اگه همه مثل من فکر میکردن
چه دنیائی میشد. اشکال کار اینه که مردم خودشون نمیدونن چطوری
فکر کنن که رهنمودِ آینده بهتری براشون بشه. اگه
فکراشونرو روهم بزارن و دستهجمعی فکر کنن، (البته با طرز فکری که میخوام توضیح
بدم) میتونن شرایط زندگیشون رو عوض کنن. امیدوارم که حمل بر خودخواهی من نشه! هیچ
قصد ندارم که خودم را بالا ببرم و بقیه رو پائین، ولی بعضیها خیلی پَرت هستن! مثلا
اونائی که طرفدار رژیم اسلامی هستن. فکر میکنین چند در صد مردم رو تشکیل میدن؟
خوب، این بستگی داره که چقدر طرفدار باشن. مثلا اونایی که معمم هستن، حتما به
نفعشونه که با رژیم اسلامی همکاری کنن. میدونم که رهبر طرفدار زیادی بین آخوندا
نداره. ولی اگه رژیم بیفته و یه رژیم مردمی سر کار بیاد فکر نمیکنید نون همه
آخوندا آجر بشه؟ بنابراین دعوا سر قدرت گرفتن داخلِ رژیمه، و هیچکدوم از مخالفینِ معمم
با عوض شدنِ رژیم به یه رژیمِ سکولار موافق نیستن، حتی اگه الآن تو حبس باشن. بنابراین،
اونایی که میخوان رژیم عوض بشه باید تعداد موافق و مخالف را ارزیابی کنن و بعد برای
بقیهِ توطئه براندازی برنامه ریزی کنن. از اونجایی که اطلاعاتِ آماری در مورد
تعداد معممین، تعداد افراد نیروهای مسلح، تعداد وابستگان به رژیم، و اطلاعاتی از
این دست یا وجود نداره و یا افشا نمیشه، نمیتونیم به تعداد مشخصی دسترسی پیدا کنیم.
اما با صحبت با مردمِ توی کوچه و خیابون میشه به یه رقم تخمینی رسید. البته میدونیم
که بعضی از مردم شخصیت یه آفتاب پرست رو دارن!
یعنی با رنگِ محیط رنگ عوض میکنن؛ که البته گاهی به دلیل منافع شخصیه، ولی
معمولا به خاطر همرنگ شدن با بقیهاست. بنابراین میشه گفت که با یه برنامهِ پروپاگاندای
قوی میشه اکثر مردم رو تو خیابون آورد.