کسانی که به مطالعات تاریخی، بخصوص در مورد ایران، علاقمندند، نام ذبیحالله منصوری برای آنها نامی آشناست. قلم شیوای منصوری خواندن کتابهای او را شیرین، و سبک ساده نویسی او خواندن آثار او را آسانتر میکند. ولی آنچه که خواننده پیش از خواندن کتاب او باید در نظر داشته باشد این است که آنچه که میخواند رمانی بیش نیست که وقایع تاریخی، درست و یا نادرست، در آن ذکر شدهاند.ا
علیاکبر قاضیزاده در مقالهای در روزنامه شرق به تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۸۶ تحت عنوان
«تکلیف ذبیحالله منصوری را روشن کنید»
به ارائه راهکارهایی برای روشن شدن وضعیت آثار منصوری پرداخت. او دربارهٔ آثار منصوری مینویسد
همه این کارها به نام ترجمه به خوانندگان عرضه میشود، اما اهل تحقیق و کارشناسان ادبیات میدانند آن نویسندگان غربی که کتابها به نام آنان معرفی میشود، در مجموع سه حالت دارند
این نویسندگان یا وجود خارجی دارند اما کتابی به چنین نام و مضمونی ننوشتهاند
یا وجود خارجی دارند اما جزوهای، مقالهای یا یادداشتی چندبرگی نوشتهاند که با گذر از ذهن خلاق و سازنده منصوری به کتابی مفصل و پربرگ تبدیل شدهاند
یا اصولاً از ابتدای پیدایش سیاره زمین اصلاً چنین آدمهایی زاده نشدهاند تا چه رسد به اینکه کتابی نوشته باشند که ذبیحالله منصوری آن را به فارسی بازگردان