بازیگران:
پرویز
پروین
خانم و آقای ساسانپور
آقای تنکابنی دوست آقای ساسانپور
همایون- دوست
پرویز
عاطف- بازیگر
و دوست پرویز
علیرضا- دوست
پرویز در آمریکا
هما- دوست پروین
(صحنه: خیابان؛ مقابل یک ساختمان بلند مردم در جنبش هستند و
به سرعت به اینطرف و آن طرف میروند. آفتاب داغ در چهرهها نمایان است. پرویز،
همراه با گروهی دیگر عرقریزان از ساختمان برج مانند بیرون میاید)
هوای گرم تابستانِ تهران گاهی ذهن انسان را آب میکند. هر چه
تابستان کوتاهتر باشد آلودگی هوا هم کمتر است. متاسفانه تابستان سال ۵۷ زود شروع
شد بطوریکه در اواسط خرداد، گرما بیداد میکرد. داخل ساختمانها پنکه و کولر بدن
انسان را سریع خشک میکردند، بخصوص اگر شخصی جلوی پرههای پنکه و یا دریچه کولر بدون
نگرانی از مقاومت بدن در مقابل سرما خوردگی به تهویه بدن از طریق آستین و درز بین دکمههای
پیراهن میپرداخت. هجومِ شراره گرما زمانی به نهایت خود میرسید که شخص از
ساختمان خنکی خارج میشد؛ بویژه اگر مثل پرویز پس از دریافت یک خبر بد پا
به این جهنم سوزان میگذاشت. پرویز حدود دو ماه بود که تلاش میکرد که نمایشنامه “پروین
دختر ساسان” صادق هدایت را روی پرده بیاورد. البته این تصمیم را یکسال پیش گرفته
بود و نمایشنامه را برای سازمانهای مربوطه فرستاده بود، که موافقت کرده بودند که
با یک سری تغییرات بتواند آنرا به نمایش در آورد. تغییراتی را که خواسته بودند داد
و نمایشنامه را مجددا برای آنها فرستاد. دو ماه پیش برای دریافت پروانه نمایش
مراجعه کرد، که پیش نویسش را با یک سری خطوط قرمز برای تغییرات بیشتر به او پس
دادند. در این دو ماه هر بار مراجعه میکرد تغییرات جدیدی را به او تحمیل میکردند،
که پرویز تا میتوانست به خواستههای آنها تن در میداد. ولی آنروز آب پاکی را روی
دستش ریختند و گفتند که با توجه به وقایع اخیر، امکان تصویب کردن آثار هدایت نبود.
البته به او نوید دادند که اگر سال آینده آنرا مجددا ارائه دهد احتمال دارد که
بتواند پروانه بگیرد. پرویز با خشم از ساختمان بیرون آمد و خود را درون یک تاکسی
رها کرد و به فکر فرو رفت. طرحهای بسیاری برای این نمایش ریخته بود، و حتی با هنرپیشگانی
که برای اجرای نقشها در نظر داشت در مورد طرحش صحبت کرده بود، و اکنون همه چیز
نقش بر آب شده بود.