پس از سالیان دراز که ایرانیان با
حکومت ملاها مدارا کرده اند، نه تنها این حکومت منحوس عقب نشینی نکرده است، بلکه
با توجه به نادانی عده قلیلی، بر شقاوت و ستمگری خود افزوده است. متاسفانه گروهی
آنچنان به غرب وابسته شده اند که به سختی میتوانند تفاوتها را تشخیص دهند. بر کسی
پوشیده نیست که حکومت آخوندی هیچگاه مطابق میل ایرانیان نبوده است و طرفداری
گروههای سیاسی ان زمان از خمینی به عنوان کسی که میتوانست گروههای مخالف رژیم شاهی
را موتلف کند، به دلیل حمایت از رژیم جدیدی به رهبری این آخوند به ظاهر ساده،
نبود. ولی چنانکه در نهاد هر رهبر مذهبی اینرا میتوان جست، سو استفاده از شوق
انقلابی توده برای استفاده شخصی، در مورد خمینی نیز مصداق داشت. کسانی که در زمان
انقلاب حضور نداشتند، به عنوان نمونه نسل پس از انقلاب، جوانان آن زمان را ناآگاه،
و تشخیص آنها را از حکومت شاهی گمراه میدانند. در اینکه انقلابیون خمینی را آنچنان
که بایست نمیشناختند و او را به غلط شخصی مصلح به مصالح عموم انگاشته بودند، شکی نیست.
البته او در همان یکسال نخست با خشونتی که
در مقابله با مخالفینش نشان داد، مانند اعدام و کشتار و جنگ و تبعیضات جنسی، فطرتش
را شناسانده بود. لیکن قدرت نظامی و خشونت او آنچنان پیشرفته بود که مقابله با آن
بسیار دشوار مینمود، و پس از چهار دهه، بی عدالتی و خشونت و دزدی و پستی به عنوان
سیاست حکومت از ان کوچک مرد همچنان جاری است، و میراث او به نیکی نگاهبانی میشود.