اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, January 30, 2013

افغانستان، عراق، لیبی‌، سوریه، ایران


با بررسیِ جهت گیریِ سیاسیِ دولتهای اسلامی، شاید بتوانیم به سیاست کلی‌ کشورهای غربی در این منطقه پی ببریم. سیاستهای داخلی‌ دولتهای مذکور نیز بدین روش مشخص میشوند، چرا که رابطهٔ این دولتها با کشورهای غربی تعیین کنندهٔ سیاستهای داخلیشان است. در این مورد دو گزینه برای این دولتها متصور است. گزینه نخست آن است که تکیه به مردم کشور خود داشته، برآوردن خواستهای آنها را هدف اصلی‌ خود قرار دهند. چنین هدفی‌ را دولتهائی تعقیب میکنند که از نظر سیاسی با آرائ مستقیم مردم روی کار آمده‌اند. به عنوان نمونه می‌توان از کشورهای آزاد شده از یوغ استعمار در آمریکای مرکزی و جنوبی (از جمله اوروگوئه، ونزوئلا، بولیوی، آرژانتین) نام برد. گزینه دوم برآوردن خواستهای دولتهای غربی است که لازمه آن داشتن دولتی دست نشانده و دیکتاتور است. البته نقطه مقابل این گزینه‌ها الزاماً مصداق پیدا نمیکند، یعنی‌ اگر دولتی دیکتاتوری باشد الزامی ندارد که به کشورهای غربی وابسته باشد. با همین ارزیابی، دولتی ممکن است با آرائ مردم انتخاب شده باشد ولی‌ همزمان تابعیت کشورهای غرب را نیز بپذیرد. کشور های لیبی‌ و عراق دیکتاتوری بودند ولی‌ وابستگی کامل به غرب نداشتند، و به همین جهت غرب آن حکومتها را از پای در آورد. همین سرنوشت در انتظار کشورهای سوریه و کره جنوبی و ایران است که با وجود آنکه ماهیتاً دیکتاتوری میباشند، به غرب وابستگی کامل ندارند. در اینجا منظور از “وابستگی کامل” رابطه عربستان، مصر، امارات عربی‌، یمن،…، با غرب میباشد. از آنجائی که دیکتاتورهای کشورهای قبلا ذکر شده مخالفینی در داخل یا خارج کشورشان دارند، این مخالفین میتوانند به عنوان ابزاری در دست کشورهای غرب برای سرنگونی رژیم مورد نظر قرار بگیرند. نمونه‌ بارز آن حکومت لیبی‌ بود که یکی‌ از معدود کشورهای سکولار افریقائی به شمار میرفت، و اکنون بدست اسلام گراهای ارتجاعی به نابودی کامل کشانده شده است. جنگ دو ساله سوریه نیز در پیرو چنین برنامه‌‌ای است.