در سال ۱۹۸۴ مردم در سراسر جهان، در جستجوی یک کتاب قدیمی
که در دبیرستان خوانده بودند به فروشگاه های کتاب هجوم بردند. عنوان کتاب هزار
و نهصد و هشتاد و چهار (۱۹۸۴)
بود و به نظر مردم خنده آور
میرسید که چگونه جورج اورول میتوانست در پیش
بینیهایش چنین اشتباه گزافی کرده باشد. آنها به اشتباهاتی که در این کتاب وجود
داشت میخندیدند، و به خصوص خوشحال بودند که دولتهایشان هیچ شباهتی به رژیمی که
ارول در این کتاب توصیف میکرد نداشتند. این ساده نگریِ مردم به
راستی مانند شخصیتهای کتاب ۱۹۸۴بود؛ چرا که آنها به دشواری میتوانستند
نزولِ دولت را به سوی استبداد تشخیص دهند. دنیائی که در این کتاب ترشیم شده است در
سال ۲۰۱۴ کاملا قابل لمس است. درست مانند "تِلهسکرین"، مردم امروز از
طریق دوربین های امنیتی، اینترنت، و تهدید جدید “اِن.اِس.اِ” کنترل، و کوچکترین جنبهٔ
زندگی افراد زیر نظر دولت است. کسی در امریکا برای انتقاد به سیاستهای دولت کشته
نمیشود، اما دولت آمریکا می تواند یک فرد را به دلیل یک تهدید، و یا به عنوان یک
تروریست برای همیشه به زندان خلیج گوانتانامو بفرستد. وزارت عشق در رمان خیالی از
سرنوشت زندانیان در گوانتانامو سخن میگوید:
مردم داخل میشوند و هیچگاه بر نمیگردند، و کسی جرأت ندارد از دولت بپرسد که بر
سر آنها چه رفته است. تعطیلات و جشنهای ما بدین منظور بنا شدهاند که مشقات زندگی را،
مانند آنهایی که در ۱۹۸۴آمده است، برای مدت کوتاهی فراموش کنیم. هر
چه بیشتر این کتاب اورول مطالعه شود شباهتهای بیشتری با زندگی امروزه یافت
میشوند. برخی ممکن است ادعا کنند که اتفاقاتی مشابه حوادث ۱۹۸۴برای افرادی
هوشمند مثل جامعه ما رخ نخواهد داد، اما شاید این واقعیت که ما فکر می کنیم ما را
نمی شود فریب داد مستمسکی است در دست دولت برای تحمیق ما.