بقول مشیری، هیچ کسی بدتر از آدمی نیست که نیمچه سوادی دارد! اشکالِ آدمهائی که نیمچه سواد دارند این است که فکر میکنند که همه چیز را میدانند و علامه دهر هستند. بنا بر این از تدقیق و مطالعه در مورد مطالبی که اطلاعات کمی دارند گریزانند. نمونه بارز آن دوست صمیمی من است که بیشتر از ۵۰ سال از عمرش میگذرد، و احتمالش کم است که تا کنون هیچ کتابی را بغیر از کتابهای درسی خوانده باشد. اخبار خود را هم یا از روز نامه های اینترنتی و یا از گویندگان ماهواره های فارسی دریافت میکند. گر چه قبلا کمی تمایلات ترقّی خواهانه داشت، از زمانی که شروع به دیدن برنامهٔ یاران میبدی کرده است، افکارش در گوشه راست سیاسی به دام افتاده است. البته اشخاصی چون این دوست گرامیِ من با دیدن یک برنامهٔ منحط تلویزیونی یک مرتبه تغییر جهت نمیدهند، و زمینهٔ قبلی برای پناه بردن به دامانِ امنِ “راست” را همیشه داشته اند. دوست من هم نخست تمایلات مذهبی داشت، چرا که خاستگاه خانوادگیاش مذهبی، و از یکی از شهرهای مذهبی خوزستان است. پس از کنکاشِ بسیار و مشاهده اثراتِ ویرانگرِ مذهب در ایران (که جمهوری پُر برکت اسلامی به اکثر اشخاص ماهیت مذهب، بخصوص دین ارتجاعی اسلام را بخوبی نشان داده است) زمینه مذهبی او سست شد. گر چه، کماکان به حکومتِ خالی از تعقل و نابود گر اسلامی ایران، بسیار بیشتر از آنچه که لیاقت داشت بار سیاسی میداد.