پارهای از ضربالمثلهای قدیمی
ما همیشه و در هر حالت مناسب نیستند. شاید یکی از آنها برای زمانی که آن ضربالمثل
همگانی شد مناسب بود، ولی با تغییراتی که در جوامع هر لحظه شکل میگیرد، آن ضربالمثل
ممکن است کاردبُری نداشته باشد. حتی معدودی از آنها نداشتن امکانات مالی و معنوی را به هیچ میانگاشت و سعی در آن میکرد
که انسانهائی را که آن امکانات را نداشتند قانع کند که در آن ایرادی نبود. در صورتی
که وظیفهٔ هر کسی است که حتی اگر در خانوادهای بزرگ شده است که این امکانات وجود
نداشته است، برای آن بجنگد و آنرا به دست بیاورد. یکی از آن امثال این بود که بیسوادی
عار نیست، در صورتی که هست! بنابراین، اگر پدر و مادری نتوانستند از نظر مالی تحمل
این را داشته باشند که فرزندشان را به مدرسه بفرستند، وظیفهٔ آن فرزند است که زمانی
که از اولیایش مستقل شد، خود را باسواد کند. شکی نیست که منظور از بیسوادی، عدم دانش
و مهارت در خواندن و نوشتن است. ولی در اینجا از آنهم فراتر میرویم و بیسوادی را
عدم رغبت به مطالعهٔ اگاهیهائی در زمینهٔ گفتمانهای ادبی، اجتماعی و سیاسی فرض میکنیم.ا