در “الکامل فی التاریخ” یا تاریخ ابن اثیر آمده است که: “مردی به نزد عُمَر بن خطاب آمد و گفت: تاریخی پایه گذاری کنید. عُمَر گفت: تاریخ چیست؟ گفت: چیزی است که عجمان میکنند و میگویند در بهمان سال و بهمان ماه چنین و چنان شد. عُمَر گفت: کاری نیکوست”! در گویش پارسی واژهٔ تاریخ دو معنی دارد، که هم نشانه ای و یا مقطعی از زمان است و هم نگارشِ وقایع. البته واقعه نگاری بدون دانستن زمانِ وقایع چندان درست به نظر نمیاید، و شاید به همین دلیل از این واژه برای بیان هر دو مطلب استفاده میشود. در ایران باستان، چنان که سلسله ای و گاهی پادشاه جدیدی به قدرت میرسید، تاریخ را از آن زمان آغاز میکردند، که این کارِ واقعه نگار را مشکل میساخت. ولی چنانکه از این حکایت ابن اثیر بر میاید، بیانِ تاریخِ وقوع در نقل وقایع تاریخی از سالهای بسیار دور در ایران متداول بوده است.