با خوشحالی از آزادی شما و تشکر از پایداری و مقاومت کسانی که مانند شما
ترس بر اندام رژیم فاسد انداخته اند، پاسخی برای نوشتهٔ شما آماده کردهام که در زیر
میاورم (متن مقاله اصلی در زیر میاید):
کسانی که مانند من سال ۵۷ را به یاد
میاورند، تغییر مسیر جنبش مردم را نتیجه عدم آگاهی و گمراه بودن روزنامه نگاران و
روشنفکرانی میدانند که آنقدر افکار خود را متمرکز جاه طلبیهای خود کرده بودند که نتوانستند
در موقعیتهای خطیر چاله را از چاه تشخیص دهند، و خود نیز قربانی آن شدند. البته اینرا
امروز میتوان با قاطعیت گفت و در آن روزهای آشفته چنین ارزیابی
گستردهای مستلزم جهانبینیِ خاصی بود. شاید این هشداری باشد برای مبارزین
امروز. مبارزینی که در صف شما ایستادهاند و اکثریت ایرانیان از کلیه حرکات رژیم در
محدوده مرزی ایران آگاهند و به راستی پاسخ گوی آنها میباشند. رژیم در چاره اندیشی
کجراههای خود در تلاش است که در چه مقطعی چه حرکتی را انجام دهد که افکار عامه را
منحرف سازد، و شاید آزادی شما در زمانی که عهدنامه ننگینی (که البته در موقعیت فعلی
یک پیروزی است، که در این مورد شرح خواهم داد) به کشورمان تحمیل شده است، در مسیر همین
رد گم کردنها باشد. به قولی این رژیم از ابتدا کشور ما را بارها به لبه پرتگاه برده
است و زخمی برگردانده است. گر چه صیانت مردم و آزادیهای اجتماعی و مدنی توده کشور
به هیچوجه در برنامههای رژیم نیست، ولی امنیّت عاملین رژیم در صدر اهمیت قرار دارد
و هر گونه خطری که رژیم را تهدید کند آنها را بر آن میدارد که با شدت هر چه تمامتر
با آن مبارزه، و یا چاره اندیشی کنند. در داخل کشور میتوان مردم را به زندان انداخت
و رعب و وحشت ایجاد کرد؛ ولی در خارج از کشور رژیم تنها قادر است که با سیاستهائی
که اعمال میکنند خطر نابودی محتوم خود را کاهش دهند.