وقایع اخیر در ایران بُعد جهانی پیدا کردهاند. آنچه که در خارج از ایران کاملا مشهود است فعالیتهای گستردهٔ خاندان پهلوی برای بازگشت به سلطنت است. در تظاهرات داخل ایران نیز نمونههای بارزی از این همبستگی به چشم میخورد. با توجه به اینکه رژیم ددمنش آخوندی روی هر سلسلهٔ سلطنتی را که در دو قرن اخیر در ایران حکومت میکرده سپید کرده است، شاید عدهای انتخاب خود را بین بد و بدتر میبینند. آنچه که این انتخاب را آشفتهتر میکند خط کشی و جانشینیِ قدرتهای سیاسیِ کنونی در جهان است، که با یک جنگ جهانیِ دیگر فاصلهٔ چندانی ندارد. از آن سوی، با نگاهی به تاریخ امپراطوریها میتوان این پیشبینی را به حقیقت نزدیکتر دید که اضمحلال امپراطوریهای پیشین فقط با یک جنگ جهانی گسترده و خانمانسوز به وحلهٔ عمل رسیده است. از آنطرف چون دولتهای آخوندی تحت فشار بسیار از طرف کشورهای غربی هستند، بالاجبار به چین و روسیه روی آوردهاند، گرچه تمایل آنها به غرب بیش از هر رژیم پادشاهی است. با توجه به نفرتی که اکثر ایرانیان از رژیم آخوندی دارند، به تضاد آنها با این دو کشور، به خصوص با چین که در راه جانشینیِ آمریکا است، و به ستیز آنها در رابطه با رژیم آخوندی با این دو کشور شکل میدهد. همین باعث آشفتگی بیشتر در ذهنیت افراد میشود، که البته تبلیغات هوشمندانه و وسیع غرب بر ایرانیان نیز بسیار تاثیرگذار است.ا