گفتگو رد و بدل کردن کلام است. صحبت کردن ساده ترین نوع گفتگو است. صحبت کردن خود به انواع مختلفی تقسیم میشود از جمله نطق، سخنرانی، مناظره، و بحث. بحث در حقیقت تبادل افکار با روش و مقررات خاصّ خود است. کاملترین نوعِ بحث، دیالکتیک است. هر کدام از موارد ذکر شده در زیر شرح داده میشود
صحبت کردن چند نفر در یک گروه گفتگو میکنند. این نوع گفتگو به این صورت است که یا یک نفر صحبت میکند و بقیه گوش میدهند، و یا دو یا چند نفر با دو یا چند نفر دیگرصحبت میکنند. موضوع در ضمن صحبت شکفته میشود یا تغییر میکند. مطالب معمولا فی البداهه است. هر کسی نظر خود را میگوید بدون اینکه ترتیب خاصی را رعایت کند. صحبت کردن عموما بدون هیچ گونه قانون یا روش خاصی است. وقتی که قانون و روش خاصی اعمال میشود، صحبت تبدیل به یکی از موارد زیر میشود
نطق یک نفر برای یک گروه صحبت میکند. با توجه به اینکه نطق رسمی نیست و شخصی از گروه معمولا بطور داوطلب انتخاب شده است، نظر پراکنیِ شنوندگان ظاهراً اشکالی ندارد. ناطق معمولا از بین گروه داوطلبِ صحبت میشود و الزاماً گروه با نظراتِ ناطق موافق نیست. موضوعِ نطق معمولا مشخص است (که احتمالا ادامهٔ صحبت های قبلی است) ولی ناطق ممکن است موضوع قبلی را عوض و موضوع جدیدی را آغاز کند. اکثراً موضوع صحبت فی البداهه است، ولی شخصی میتواند از قبل مطالبی را آماده کرده باشد. نطق در منزل شخصی و یا در هر مکان خصوصی یا عمومی مثل یک کلوب انجام میشود، و فضا کاملا غیر رسمی است. نطق ممکن است به جدل یا بحث بیانجامد. در یک جلسه، یک ناطق جای خودش را به ناطق دیگری میدهد، و ناطقی ممکن است بیشتر از یک بار نطق کند
سخنرانی یک سخنران برای یک گروه صحبت میکند. نطق سخنران رسمی است. در این صورت، کسانی که به یک سخنرانی میروند عموما شنونده هستند. سخنران از قبل تعیین شده است. گردانندهٔ سخنرانی، سخنران و موضوع سخنرانی را از قبل اعلام میکند و کسانی که به یک سخنرانی میروند عموماً با اطلاع از موضوع و با علاقهمندی به نظرات سخنران در موضوع مشخصی، به آن سخنرانی میروند. اکثراً متن سخنرانی (و معمولا توسط سخنران) از قبل نوشته شده است. قوانین سخنرانی توسط شخصی، عموما گردانندهٔ سخنرانی، از قبل اعلام میشود، و یا خود سخنران قبل از سخنرانی قوانین و مراحل سخنرانی خود را اعلام میکند. حضار میتوانند برای سخنران ابراز احساسات بکنند، ولی سخنران ممکن است برای آن هم محدودیت هایی بگذارد. در پایان سخنرانی، معمولا یک قسمت به پرسش و پاسخ اختصاص میابد. در این صورت، شنوندگان به نوبت از سخنران پرسش میکنند و او پاسخ میدهد. سوالات عموماً در رابطه با موضوع سخنرانی است
مناظره موضوع مشخصی در نظر گرفته میشود و افراد شرکت کننده در یک مناظره، در موردِ موضوعِ مناظره تحقیق کرده و آماده صحبت میشوند. یک نفر مناظره را هدایت میکند و به تک تک افراد مدّت مساوی برای عنوان نظراتش میدهد. حد اقل دو نفر در یک مناظره شرکت میکنند، و معمولا از پنج نفرشرکت کننده تجاوز نمیکند، زیرا بیشتر از پنج نفربرای اداره کننده غیر قابل کنترل میباشد. کسی که مناظره را ترتیب میدهد سعی میکند که افراد نقطه نظرهای متفاوت راجع به موضوع مورد بحث داشته باشند. اداره کنندهٔ مناظره کنترلِ کامل بر صحبتها را داردو زمان هر سخنران و تمرکز داشتن به موضوع را کنترل میکند. اداره کننده نتیجه یا نتایج خاصی را برای پایان مناظره از قبل در نظر گرفته است که البته امکان دارد که با توجه به بحثها و جهتی که مناظره داشته است، تغییر پیدا کند
بحث چند نفر در مورد موضوع خاصی صحبت میکنند. ممکن است یک نفر انتخاب شود که بحث را اداره کند. چون همه در یک مورد صحبت میکنند و این صحبت گاهی بصورت پرسش و پاسخ در میاید، مهم است که افراد تک تک و به ترتیب صحبت کنند. در بحث معمولا شرکت کنندگان به دو یا سه نقطه نظر تقسیم میشوند، و هر گروه در اثبات نظریهٔ خود و رّد نظریهٔ گروه مقابل دلایلی میاورد. پایانِ بحث معمولا یک نوع سازش بین موضوعات مختلف است. جدل یک نوع بحث کردن است که طرفین تمام تلاش خود را برای به اثبات نظریهٔ خود به کار میبرند. بحث میتواند از نظر فیزیکی به صورتِ میز گرد با شرکت چند نفر، یا بین دو نفر باشد .از نظر موضوعی یک بحث میتواند ایده آلیستی، متا فیزیکی، و یا دیالکتیک باشد. بحث ایده آلیستی مثل این است که شخصی بگوید “بالاخره خودش درست میشود.” بحث متا فیزیکی مثل این است که شخصی بگوید “هر چی خدا بخواهد همان میشود.” بحث دیلکتیکی مثل این است که شخصی بگوید “باید کار کرد تا نتیجه گرفت.” چون دو نوع قبلی کاملا مشخص هستند، بحث دیلکتیکی به طور مفصل در زیر توضیح داده میشود
دیالکتیک پیشرفته ترین روش بحث و ظریفترین بیان افکار است. در دوران قدیم کارها بدون استفاده از وسائل ماشینی و بصورت دستی انجام میشد. وجود تکنولوژی و پیشرفت صنعت بتدریج ماشین را وسیلهٔ کار قرار داد و محصول کار ظریفتر شد، مثل سیر پیشرفت ازگاوآهن تا تراکتور. بهترین مثال شاید تکامل چیپس های کامپیوتر از بدو پیدایش تا کنون هستند، که مرتّب کوچکتر و پر حافظهتر شدهاند. تکامل بحث هم به موازات تکنولوژی پیشرفت کرده است، که نخست به صورت بگو مگو بود و کم کم تکامل پیدا کرد، تا در قرن نوزدهم که فلسفهٔ دیالکتیک به اوج خود رسید. البته هنوز هم کسانی هستند که زمین را با گاو آهن شخم میزنند، و یا کسانی (مثل حاکمان جنگ طلب) که با چنگ و دندان منظورشان را میفهمانند. فلسفهٔ دیالکتیک برای اولین بار در کتاب “گفتگو های سقراط” نوشته افلاطون، مشاهده شد. این نوع مباحثه که بر اساسِ چهار اصل زیر بود. در اواسط قرن نوزدهم بسیار رواج داشت. این عوامل که البته در طول زمان بعضی از آنها تغییر کرده اند، به شرح زیر میباشند:1. همه چیز در زمان شناور است و عاقبت به پایان میرسد؛ 2. همه چیز از دو نیروی متضاد به وجود آمده اند؛ 3. تغییر باعث میشود که جهاتِ نکاتِ مورد بحث هم تغییر کنند؛ 4. تغییر مار پیچی است نه دایرهای علاوه بر سقراط، هگل و مارکس از فلسفه دیالکتیک بهرهٔ بسیاری بردهاند