اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Tuesday, March 19, 2013

نو آوری های باستانی (۲) بخش دوم از سه‌ بخش

این کتاب که در سال ۱۹۹۴ انتشار یافت اختراعات و نوآوری‌های دوران باستان را مورد بحث قرار میدهد. کتاب گنجینه ایست از پیدایش اختراعات و اکتشافاتی که در زمانهای بسیار دور به منصه ظهور رسیده‌اند. بسیاری از این نوآوری‌ها با سقوط امپراتوریهای متفاوت از یادها رفتند و قرنها بعد به عنوان اختراعی جدید، به دلیل عدم آگاهی‌ از وجود قبلی‌ آنها، عرضه شدند. نمونه‌های چشمگیری از این ابداعات در ایران باستان صورت گرفتند. در اینجا صرفا آن اختراعاتی که سرچشمه آنها در سرزمین پهناور ایران بوده است نقل میشوند. در ضمن، چون گاهی به “ایران” و گاهی به “پرژیا” اشاره میشود، چنانکه کلمه “ایران” استفاده شود در اینجا نیز همین کلمه مورد استفاده قرار می‌گیرد. چنانکه از واژه “پرژیا” استفاده شود، از معادل پارسی‌ آن یعنی‌ “پارس” در اینجا استفاده میشود. گفتار این نکته ضروریست که مقدار معتنابهی از اختراعات در خاور نزدیک، که مهد فرهنگ و تکنولوژی آن زمان بود، به وجود آمدند. خاور نزدیک قرنهای متوالی زیر فرمان امپراتوریهای بزرگ آن زمان، از جمله آشور و فنیقیه و ایران بود. در بخش نخست به گوشه‌هایی از پنج فصل آغازین این کتاب اشاره‌ای شد. در این بخش، قسمتهائی از فصل پنجم کتاب به بعد نقل قول میشوند. مانند بخش نخست، تنها به مطالبی که در کتاب تحت عنوان ایران یا پارس آمده اشاره میشود. تاریخهای ذکر شده در این کتاب همه میلادی (قبل یا بعد از میلاد مسیح) هستند، که چنانچه به قبل از میلاد مربوط باشند، حروف (ق.م.) بعد از اعدادِ نشان دهندهٔ سال میایند.


در قسمت دیگری از فصلِ زیرِ عنوانِ تکنولوژیِ ارتشی میاید: “بر اساس نوشتهٔ گزنفن، در اوایل قرن چهارم ق.م.، افرادِ ارتشِ ویژهٔ سوارهٔ پارسیان نه تنها خود بلکه اسبهایشان نیز سر تا پا زرهپوش بودند.” (ص ۲۱۲)

در فصلی زیر عنوان “وسائل شخصی‌” به آرایش مو و موی مصنوعی (کلاه گیس) اشاره میشود: ”ساختن کلاه‌گیس در اواسط هزاره اول ق.م. از مصر به خاور نزدیک و اطراف مدیترانه انتشار یافت. مانند فراعنه مصر، کلاه‌گیس قسمتی‌ از لباس سلطنتی پادشاهان مادی بود. گزنفون نویسنده یونانی از اولین ملاقات بین کورش جوان و پدر بزرگ مادریش، آستیاگ پادشاه ماد (۵۸۵-۵۵۰ ق.م.)، مینویسد: ‘سپس او متوجه آرایش چهره پدر بزرگش، از قبیل مداد چشم، روژ صورت، و کلاه گیس- آرایش مُدِ رایجِ مادیان، شد.’ امپراطوری کوچکِ کورش بعدها گسترش یافت و سرزمینهای بسیاری، از جمله حکمرانی ماد، تحت سلطه او در آمدند، و بدین جهت بسیاری از سنتهای مادی را پذیرا شدند- چنانکه در آثار ارسطو میخوانیم که کلاه گیس از پارس به آناتولی (ترکیه) رفت. آنچه مسلم است کلاه گیس را پارسیان به یونان بردند، گرچه در آنجا از آن در نمایشات استفاده میشد، و رنگهای کلاه گیس شخصیتهای نمایشی را مشخص میکردند: رنگ بلوند برای قهرمانان جوان، موی مشکی‌ و ریش برای تبهکاران، و رنگ موی قرمز برای شخصیتهای کمدی و خنده دار استفاده میشدند.” (ص ۲۷۰) در همین فصل، و در قسمتی‌ زیر عنوان “چه کسی‌ شلوار به پا دارد؟ میاید که: ”شلوار بین پارسیانِ ایران و سلتس و آلمانهای اروپا، متداول بود… به هر صورت واژه پارسی‌ ‘پیژاماس’ [زیر جامه؟] به زبان انگلیسی‌ راه یافت –قرن هفدهم میلادی- که به شلوارِ راحتی‌ یا قسمتی‌ از لباس خواب اطلاق میشود.” (ص ۲۷۸)

در مورد تاریخ طلا مینویسد: “طلا در دوران باستان مانند امروز نمایانگر ثروت و مقام اجتماعی اشخاص بود- که این برتری همچنان ادامه دارد. پادشاهان بزرگ امپراتوری پارس بین قرنهای ششم تا چهارم علاوه بر پوشیدن البسه زرنگار یا ‘طلا جامه’ مقادیر بسیاری طلا و جواهرات نیز به گوش و گردن و مچ خود می‌آویختند. پلوتارخ، تاریخ‌نگار یونان باستان، ارزش لباس اردشیر دوم (۴۰۵-۳۵۹ ق.م.) در مراسم رسمی‌ را دو هزار تلان (حدود ۵/۵ میلیون دلار) نوشته است.” (ص ۲۸۵)

فصل هفتم اختصاص دارد به “خوراک، نوشیدنی‌، و دارو”، که در مقدمه آن در مورد پیدایش آتش که تاثیر بسزائی در کیفیت و کمیّت خوردنیها داشت (و به قولی‌ نبوغ انسان به دلیل کشف آتش بود) سخن میرود. قدیمی‌ترین آثاری که از آتش یافت شده ظرف گلی مربوط به سیزده هزار سال پیش و در جزیره‌ هانشوی ژاپن می‌باشد. پس از آن، و در درجه دوم، پُر قدمت ترین ظرف برای استفاده خوراکی ظرفی است که در ایران کشف شده: “در مقابل کهنترین ظرف یافت شده در خاور نزدیک به تاریخ ۹۰۰۰ ق.م. بر میگردد که در ایران کشف شده است.” (ص ۳۰۰) در ادامه همین مقدمه میاید: “با اینکه متداول‌ترین وسیله نگهداشتن آتش برای پختن غذا چوب بود، با شگفتی در یکی‌ از کتب یونانی مربوط به قرن دوم میلادی اشاره به استفاده از گاز طبیعی در ایران شده است (این نوشته به ارسطو نسبت داده شده): ‘در ماد و در منطقه پسیتکس [؟] در پارس آتش بطور طبیعی میسوزد، یکی‌ در ماد و یکی‌ در پسیتکس، با شعله درخشان. بدین سبب پادشاه پارس آشپزخانه خود را در آن نزدیکی‌ بنا کرده است. هر دو این آتشها در زمینهای مسطح، و نه مرتفع هستند. آنها را می‌توان در روز یا شب مشاهده کرد.” (ص ۳۰۲) تاریخ قهوه گویا به قدمت چای و شکلات نیست. کهنترین تاریخی‌ که از قهوه بجای مانده مربوط به قرن دهم می‌باشد که گویا گیاه آن در اتیوپی پرورش یافته است. پس از آن به سایر کشورهای اسلامی راه میابد: “بزودی قهوه‌خانه‌های بیشماری در آنجا [مکّه] دایر شدند و مسلمانانی که برای حج میرفتند آنرا در سایر کشورهای اسلامی، از جمله ایران، اسپانیا، مصر، و ترکیه رواج دادند.” (ص ۳۲۸) در بخش دارو از حسن صباح که یارانش در غار الموت به حشاشیون مشهور بودند، و تاریخچه جنبش حسن صباح و اسماعیلیه تشریح شده که قسمتهائی از آن میاید: “مخترع حشیش شناخته شده نیست، ولی‌ احتمالا اعراب قرون وسطی میباشند که یک گروه مذهبی‌ ‘حشاشیون’ بااستفاده از این ماده بوجود آمدند…در سال ۱۰۹۰ م. او [حسن صباح] قلعه الموت را در اختیار گرفت…حسن و یارانش یک گروه ضربتی برای ترور بوجود آوردند که پس از نشئه کردن تصویری از بهشت را به آنها وعده میدادند… بر طبق نوشته‌های مارکوپولو در قرن سیزدهم میلادی، الموت دارای باغهای بسیار زیبائی بود که جوانان این فرقه پس از کشیدن حشیش و همخوابی با زنان از لذت بهشتی‌ برخوردار میشدند، و باور میکردند که اگر در جریان ماموریت خود کشته شوند، به بهشت خواهند رفت… هم اکنون اسماعیلیه تحت رهبری آقا خان همچنان طرفدارانی دارد…” (ص ۳۴۲)

قسمت دیگری تحت عنوان زندگی‌ شهر نشینی، مطالب بیشماری راجع به ایران دارد. در بخش بانکداریِ این فصل، تاریخچه بانک بیان میشود و از خانواده رباخواری بنام مورشو در شهر نیپور بابل نام میبرد: “در قرن پنجم ق.م. خانواده مورشو قرضهایی با بهره‌های چهل تا هفتاد درصد به زمینداران میدادند، تا این زمینداران بتوانند خراجی را که پادشاهان پارسی‌، که در آن زمان حکومت بابل را داشتند، بر آنها بسته بودند بپردازند.” (ص ۳۷۱) قدیمیترین سکه در لیدی ضرب شده است، حدود ۶۵۰ ق. م.: “از آنجا ضرب سکه به سرعت بطرف باختر سوی یونان و بطرف خاور سوی پارس انتشار یافت.” (ص ۳۷۴) در بخش دیگری به تاریخچه اسکناس پرداخته شده که اولین نشانه آن بین سالهای ۱۴۰ تا ۸۷ ق.م. در چین دیده شده است. پول کاغذی قرنها در انحصار چین بود: “کم کم پول کاغذی بطرف غرب و به کشورهائی که از نظر اقتصادی پیشرفت چشمگیری نداشتند کشیده شد: در سال ۱۲۹۲ میلادی امپراتورهای مغول اسکناسهایی به روش چینیان در ایران انتشار دادند، و اولین اسکناس اروپائی در سال ۱۶۰۱ در سوئد چاپ شد.” (ص ۳۷۶)