اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Saturday, November 26, 2016

نورمبرگ آمریکائی ۲۴


قضیهٔ "بنیام محمد"
"بنیام محمد" جوانی بود در اوانِ بیست سالگی که تابع انگلیس شده بود. زمانیکه او سفری به پاکستان کرده بود در آنجا دستگیر شد و به دست آمریکائیها سپرده شد- و همانگونه که در جای دیگری نوشتم- آنها فکر کردند که او با عامل "بمب پلید" یعنی‌ "حوزه پدیا" در ارتباط بوده است.

آمریکائیها او را از پاکستان به مراکش فرستادند چون "پاکستانیها‌ نمیتوانند آنچه را که ما از آنها می‌خواهیم به درستی‌ انجام دهند."



آنچه که سپس بر سر "محمد" آمد در "پرونده‌های گوانتانامو" نوشته "اندرو ورتینگتن" ثبت شده است. زندانبان‌های مراکشی با چاقوهای جراحی پیراهن او را دریدند و سپس چاقو را روی سینه‌اش نهادند. پس از آن "یکی‌ از آنها آلت تناسُلی مرا در دست گرفت و شروع به چاقو زدن به آن کرد. پس از اولین جراحت کمی‌ مکث کردند تا عکس‌العمل مرا ببینند. من در حالت نزع بودم." آنها توقف نکردند. "آنها این عمل را در طول دو ساعت بین بیست تا سی‌ بار انجام دادند. همه جا پُر خون شده بود." این اعمال برای ۱۸ ماه، ماهی‌ یک بار انجام میشد، که البته پس از آن "محمد" حاضر شد که هر چه که آنها دوست داشتند بشنوند به آنها بگوید.

"محمد" به "ورتینگتن" گفت "هفته‌ای یکبار یا هر دو هفته یکبار مرا برای بازجوئی میبردند، و به من میگفتند که چه باید بگویم. آنها گفتند که اگر این داستانی را که برایت می‌خوانیم تکرار کنی‌ و به دادگاه بروی و همین داستان را به عنوان شاهد ماجرا عنوان کنی‌ ما از شکنجه‌ات دست بر میداریم." و این کاری بود که ‘محمد’ کرد. او ادامه داد "سرانجام، آنچه را که برایم خوانده بودند تکرار کردم." از آن میان "آدمهای سر شناسی‌‌" بودند که قبل از شکنجه، "محمد" حتی اسمشان را هم نشنیده بود- از جمله "حوزه پدیا"، "خالد شیخ محمد"، "ابو زوبیده"، و "ابن ال‌شیخ ال‌لیبی."

شکنجه و بازداشت بدون محاکمه: در واقع، سازمان سیا به فعالیتهای هنریِ خود اشتغال داشت. از سال ۲۰۰۱ تا حداقل سال ۲۰۰۹، سیا زندانهای مخصوص و مخفی‌ خود را در چند کشور، علاوه بر کشورهای در جنگ، افغانستان و عراق، داشت. کشورهائی که شناخته شده‌اند "کوبا (در گوانتانامو)"، "لیتوانی"، "لهستان"، "رومانی"، "تایلند"، و همچنین جزیره‌ مستعمره انگلیس به نام "دیه‌گو گارسیا" در اقیانوس هند میباشند.

گر چه "اوباما" در سال ۲۰۰۹ و در آغاز ریاست جمهوری از سیا خواست که مراکز تاریک خود را ببندد، تا به امروز حد اقل یک بازداشتگاه همچنان باز است. این زندان در "موگادیشو، سومالی" قرار دارد، محلی که بر اساس گزارش "جرمی سکهیل" در مجله "ملت"، سیا به سازمان حفاظت ملی‌ "سومالی" روشهای شکنجه را تدریس می‌کند. "سکهیل" ادامه میدهد که مامورین سیا "مستقیما" از جنگنده‌های "الشباب" بازجوئی به عمل میاورند. بر اساس گزارش یک زندانی سابق، زندان زیرزمینی "از یک راهرو طولانی‌ تشکیل شده که سلول‌های به هم چسبیده به این راهرو باز میشوند، و در این سلولها زندانیان روز و شب در یک محیط پُر از شپش و مگس راه میروند یا می‌نشینند. بعضی‌ از آنها بیش از یک سال است که روز را ندیده‌اند.

در اول اوت سال ۲۰۰۲، مشاور دادستان کل، "جی بایبی" که در کابینه "بوش" بود، نامه‌ای به وکیل حقوقی سیا، "جان ریزو"، در پاسخ به پرسش "ریزو" که با یک زندانی به نام "ابو زبیده" چه عملی انجام دهند که تخطی از قانون ضد شکنجه آمریکا نیز نباشد، نوشت. "زبیده" که او را "بازداشتی قیمتی" نامیده بودند و متهم به این بود که دستیار "اُساما بن لادن" میبود، اخیرا در پاکستان دستگیر و به "بازداشتگاه سبز" در تایلند فرستاده شده بود. در یادداشتش به "ریزو"، "بایبی" اذعان کرد که علاوه بر "عملیات پیشنهادی" که "ریزو" عنوان کرده بود، "غرق مصنوعی" نیز خلاف قوانین ممانعت از شکنجه آمریکا نمیبود.

در یادداشتش "بایبی" به "ریزو" یاداوری کرد که "ابو زبیده" یکی‌ از مقامات عالیرتبه "القاعده" بود. علاوه بر آن،
بر اساس ارزیابی سیا، "زوبیده" در سن ۳۱ سالگی به سرعت مراحل ترقی‌ را طی کرد و از یک مجاهد درجه پائین به سرعت به مقام چهارمین رتبه در "القاعده" رسید. او یک شبکه اردوگاه‌های تمرینی را اداره میکرد. او در تربیت عاملین "القاعده"، "جهاد اسلامی مصر"، و سایر سازمان‌های ترریستی داخل پاکستان و افغانستان نقش مؤثری داشته است... همچنین او رابط "القاعده" و تنظیم کننده ارتباطی‌ به خارج از سازمان و در کشورهای دیگر بوده است.

چنانچه بالاخره از اسناد "ابو زبیده" مربوط به "حقوق انسانی‌" او استخراج شده است، هیچکدام از این سخنان واقعیت نداشتند. در اینصورت، "ابو زبیده" کی‌ بود؟ او ملیت عربستان سودی را دارد و همچنان در "گوانتانامو" زندانی است. به نظر می‌رسد که در سالهای ۱۹۸۰ او مسئول اردوگاه "خالدِن" بود، و این مرکز در زمانی‌ که شوروی افغانستان را اِشغال کرده بود توسط سازمان سیا برای تربیت جنگندگان به وجود آمده بود. در واقع، "زوبیده" همکار آمریکا در افغانستان برای جنگ بر علیه شوروی بود.

کابینه "بوش" سالها از اردوگاه "خالدِن" به عنوان اردوگاه نظامی "القاعده" نام میبرد، که در واقع چنین نبود. در گزارش کمیته امنیتی سنا به تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۰۶ تحت عنوان "اصلاحِ تصورِ غلط در مورد اردوگاه‌های تربیتی در افغانستان، بین ۱۹۹۰ و ۲۰۰۱" این مطلب از قول مامورین سیا مورد صحه قرار گرفت. ارزیابی سیا به این ترتیب است که "یک تصور غلط اردوگاه خالدِن" را یک اردوگاه “القاعده” رقم زده است." این "تصور غلط" به این ترتیب شکل گرفت که قبل از واقعه یازده سپتامبر در مدارک سیا ثبت شده بود که "ابو زبیده" یکی‌ از معاونین "القاعده" بود. سیا میدانست که این نادرست بود، و میدانست که "ابو زوبیده" هیچ ارتباطی‌ با "القاعده" نداشت.

با اینحال، همان ماهی‌ که سیا تاریخچه "خالدِن" را کشف کرد و دانست که "ابوزبیده" هیچ ارتباطی‌ با "القاعده" نداشت، "بوش" از دستگیری او استفاده کرد تا برنامه "بازجوئی خارق‌العاده" را توجیه کند، و اعلام کرد که "او کمک میکرد که رهبران “القاعده” از افغانستان خارج شوند." دلائل نقشی‌ که سیا به "ابو زبیده" داده بود، یک دائره را دور میزد: "زوبیده" اردوگاه "خالدِن" را فرمانروایی میکرد، بنابراین "خالدِن" یک اردوگاه "القاعده" بود. "خالدِن" یک اردوگاه "القاعده" بود، بنابراین "زوبیده" از رهبران "القاعده" بود.

در اوت سال ۲۰۰۲، ارتش پاکستان "زبیده" را دستگیر کرد. در جریان دستگیری او به سختی مجروح شد، با گلوله‌هائی که به ران، تخمدان، و شکمش اصابت کرده بودند. اگر سیا یک جراح آمریکائی را برای معالجه‌اش گسیل نمیداشت او احتمالا مرده بود. گرچه، دلیل سیا برای زنده نگاه داشتن "زوبیده" انسان دوستانه نبود. آنها میخواستند که او را بازجوئی کنند. در حقیقت، همینکه به اندازه کافی‌ بهبود یافته بود، یکی‌ از وسائل شکنجهٔ او، تحریمِ داروهای ضد دردِ او بود.
"ابو زبیده" ازاولین کسانی‌‌ بود که روان‌پزشکان سیا، "بروس جسن" و "جیمز میچل"، روش "درماندگی آموخته شده" را با روشهای شکنجه رویش آزمایش کردند. طبق مدارک سیا، غرق مصنوعی ۸۳ بار روی او آزمایش شده بود. بر اساس گزارش کمیته سنا، در جریان این شقاوتها، "او کاملا منگ شده بود، و دهانِ بازمانده‌اش پُر از قطرات آب بود." هر مرتبهٔ این عمل چهار مرحله داشت:
۱) طلب اطلاعات در حالیکه آب تا بیرون کانالهای تنفسی او قرار گرفته بود. ۲) اضافه کردن آب تا جائیکه آب وارد دستگاه تنفسی میشد و بدن او شروع به ارتعاش میکرد. ۳) سطح آب بالا برده میشد تا کانالهای تنفسی آشکار شوند. ۴) سطح آب پائین آورده میشد و طلبِ اطلاعات تکرار میشد.

سیا از این شکنجه فیلمی در دست داشت، تا اینکه در سال ۲۰۰۵ رئیس سیا، "مایکل هیدن" دستور نابود کردن فیلمها را داد. علاوه بر "غرق مصنوعی"، شکنجه‌های همیشگی‌ مانند جلوگیری از خواب، صدای بلند، "دیواری"، و قرار دادن او در یک جعبه کوچک تا جائیکه نمیتوانست بایستد، همچنان در مورد او اِعمال میشد.

"زوبیده" همچنین اولین کسی‌ بود که سیا با فرستادن او به "مراکز تاریک"، او را از چشم مامورین صلیب سرخ دور نگاه میداشت. این مطلبی بود که از گزارش "کمیته امنیتی سنا" استخراج شد. این گزارش اعلام داشت که "برای آنکه مامورین صلیب سرخ اطلاعی از او نداشته باشند، “ابو زوبیده” به محلی در کشور..... اعزام شده بود. [که اخیرا افشا شده است که این کشور تایلند است.]

بعدها “هیدن” به مطبوعات گفت که منشأ بیست و پنج درصد اطلاعاتی‌ که سیا در مورد “القاعده” داشت “ابو زبیده” بود. حتی اگر این مطلب درست بود، چون “ابو زوبیده” هیچ تماسی با “القاعده” نداشت صحت این اطلاعات مشکوک به نظر می‌رسد. بر خلاف آنچه که “زوبیده” به آن محکوم شده بود، او هیچ اطلاعی از دسیسهٔ حمله به هدفهای آمریکا در اُردُن و لوس انجلس در سال ۲۰۰۰ نداشت. گر چه “زوبیده” به آن اعتراف کرده بود، ولی‌ هیچ رابطه‌ای بین “صدام” و “القاعده” نیز وجود نداشت. “بوش” در میهمانی ناهاری از مرکز جمهوری‌خواهان “کنتیکت” در کاخ سفید “ابو زبیده” را به عنوان کسی‌ که “از عاملین سطح بالایی بود که طرحریزی مرگ و نیستی‌ و ویرانی ایالات متحده را ریخته بود” نام برد، که البته کاملا دروغ محض بود. بر خلاف آنچه که “بوش” در پایان سال ۲۰۰۱ به مردم اعلام کرد، او هیچگونه دستی‌ در بمب گذاری در ناوکش “کول” نداشت،. در سخنرانی‌ سال ۲۰۰۶، “بوش” آنچنان نقش “زوبیده” را وسیع کرده بود که او را به عنوان عامل لجستیکی یازده سپتامبر معرفی‌ کرد. در سخنرانی‌ دیگری که قصد توجیه “بازجوئی خارق‌العاده” را داشت، “بوش” به مردم آمریکا گفت “مقامات امنیتیِ ما بر این باور هستند که [ابوزبیده] یک اردوگاه ترریستی را در افغانستان رهبری میکرد، و این جایی بود که هواپیما ربایان یازدهم سپتامبر تعلیم دیده بودند.

در جون سال ۲۰۰۷، کابینه “بوش” با این گفته که “زوبیده” کسی‌ بود که در واقعه یازده سپتامبر دست داشت، ادعای خود را دو برابر کرد. در یک رسیدگی کنگره تحت نظر کمیته امنیت و همکاری با اروپا، “جان بلینجر” کارشناس حقوقی وزارت امور خارجه، از جانب وزیر امور خارجه “کندلیسا رایس”، در مورد اینکه چرا “گوانتانامو” باید باز بماند اظهاراتی کرد. او گفت “گوانتانامو نقش بسیار مهمی‌ در بازداشت افراد بسیار خطرناکی  را دارد، مانند ابوزبیده، کسانی‌ که طراح واقعه یازده سپتامبر بوده‌اند.” بر خلاف آنچه که “رامسفلد” بارها تکرار کرد که “او یکی‌ از مهمترین چهره‌های ‘القاعده’ است که در بسیاری از فعالیتها نقش موثری داشته است، و اگر فرد شماره دو در این سازمان نباشد، به فرد شماره دو بسیار نزدیک است”، او هیچ رابطه‌ای با “القاعده” نداشت.

در سپتامبر سال ۲۰۰۹، دولت به آرامی کلیه این اطلاعات علیه “ابو زوبیده” را پس گرفت. وکیل مدافع او دادخواستی به نمایندگی‌ او ارائه داد، که بر اساس آن اسنادی را که ادامه بازداشت “ابو زبیده” را قانونی‌ میکرد مطالبه کرد، که البته در غیر این صورت ادامه بازداشت او غیر قانونی‌ میشد. دولت “اوباما” پاسخ ۱۰۹ صفحه‌ای به دادگاه بخش  “کلمبیا”- دادگاهی که به دعاوی زندانیان “گوانتانامو” رسیدگی می‌کند- فرستاده است. در میان برهان دولت این نکته ثبت شده است که چون دولت واقعیت داشتنِ این مطالب را دیگر ادعا نمیکند، دلیلی‌ برای تبرئه “زوبیده” که یکی‌ از اعضائ “القاعده” نبوده است و یا در واقعه یازده سپتامبر دست نداشته است، وجود ندارد.

وکلای دولت به طرز خیره کننده‌ای ادعا کردند که کابینه “بوش” هیچگاه “ادعا نکرده بود که او در طرحریزی و انجام بمب گذاری سال ۱۹۹۸ ’نایروبی’ در ‘کنیا’ و یا ‘دارالسلام’ در ‘تانزانیا’، و یا حمله یازده سپتامبر دست داشته است.” علاوه بر آن “دولت هیچگونه ادعایی بر اینکه در ضمن دستگیری، او از عملیات تروریستی آگاه بوده، نداشته است.” با توجه به اینکه سیا برای جلوگیری از حوادث آینده او را شکنجه میکرد، این مطلب قابل توجه است. درست بر خلاف جهت ایرادات “رامسفلد” که “اگر ‘ابو زبیده’ فرد شماره دو ‘القاعده’ نباشد بسیار نزدیک به فرد شماره دو است”، در این گزارش آمده است که “دولت هیچگاه ادعا نکرده بود که او یک عضو ‘القاعده’ و یا بطور رسمی‌ در رابطه با آن بوده است.”

با اینحال، “جورج بوش” در خاطرات سال ۲۰۱۰ خود تحت عنوان “نقطه تصمیم گیری” به این قصه پردازی ادامه میدهد که آمریکا تنها با شکنجه “زبیده” حراست میشد:
اگر من اجازه غرق مصنوعی سرکردگان القاعده را نمیدادم، ریسک بزرگی‌ وجود داشت که آمریکا مجددا مورد حمله قرار میگرفت. با توجه به واقعه یازده سپتامبر، این ریسکی‌ بود که من به خود اجازه آنرا نمیدادم. بزرگترین وظیفه من به عنوان یک رئیس جمهور این بود که از کشور صیانت کنم. من دستور انجام این روشهای بازجوئی را دادم.
تا انجائیکه به ما گفته‌اند، فقط دو نفر غرق مصنوعی شدند، که “خالد شیخ محمد” و “ابو زبیده” بودند، و بنابراین یکی‌ از این “سرکردگان القاعده” باید “ابو زوبیده” باشد.

هفت سال پس از دادخواست وکیل “ابو زبیده”، دادگاه هنوز به آن رای نداده است. با توجه به میانگین دادرسی دادگاه که ۷۵۱ روز است، این مدت هفت سال زمان بسیار طولانی‌ است. بنا بر گزارش کمیته امنیتیِ سنا، سیا به کسانی‌ که از “زوبیده” بازجوئی میکردند اطمینان داد که او “هیچگاه در وضعیتی قرار داده نخواهد شد که با دیگران تماس بگیرد و یا آزاد شود.” گزارش ادامه میدهد که “در واقع همه شواهد دال بر این است که او تا پایان عمرش نخواهد توانست که با شخص دیگری در ارتباط باشد.”

“ابو زبیده” تنها کسی‌ نیست که بدون محاکمه  در یک دادگاه عادی یا در یک دادگاه ارتشی زندانی است، بدون اینکه محکوم به هیچ جرمی‌ باشد. کابینه “اوباما” همچنان به زندانی کردن افراد بدون محاکمه، که از سال ۲۰۰۱ که کنگره دستور حمله نظامی علیه “القاعده” تصویب کرد، ادامه میدهد. در یادداشتی که به قانون اجازه دفاع ملی‌ سال ۲۰۱۱ الحاق شد، “اوباما” بر ادامه همیشگی‌ بازداشت بدون محاکمه صحه گذاشت. از طرف دیگر، او از اینکه کلیه زندانیانی که به عنوان تروریست احتمالی‌ بازداشت شده‌اند باید به ارتش تحویل داده شوند، سر باز زد. “اوباما” بارها اعلام کرده است که بسیاری از این افراد باید در دادگاه عادی محاکمه شوند.

با این وجود، تا تاریخ این نوشتار، ۵۱ نفر که برای آزاد شدن از “گوانتانامو” مورد تصویب قرار گرفته بودند، همچنان زندانی هستند. اکثر آنها از یمن هستند. حتی اگر آمریکا برای آزادی آنها اقدام کند، به نظر نمیاید که آنها به این زودیها بتوانند به وطن خود باز گردند. در حال حاضر، یمن درگیر جنگ داخلی‌ شریرانه‌ای است که توسط عربستان، متفق آمریکا در منطقه، و با همکاری مالی و نظامی آمریکا، اداره میشود. حدود ۶۰ نفر دیگر از زندانیان در “گوانتانامو” نه به هیچ جرمی‌ محکوم شده‌اند، و نه آزادی آنها درخواست شده است. آنها همچنان در همان برزخی قرار دارند که بیش از دوازده سال پیش به این زندان امنیتی راه یافتند. بسیاری از آنها در سلول‌های انفرادی به سر میبرند، که خود به عنوان نوعی شکنجه شناخته شده است. اگر هم آزاد شوند، سالهای بسیاری از عمرشان را بدون هیچ اتهام یا محاکمه‌ای در زندان گذرانده‌اند.

آنهایی که با تنها روشی که در دست دارند، اعتصاب غذا، مبارزه میکنند، با زور به آنها غذا خورانده میشود. در ستون میهمان روزنامه “نیو یورک تایمز” سال ۲۰۱۳، یک زندانی اهل یمن “سمیر ناجی الحسن مقبل” رویه غذا خوردن با زور را چنین تشریح کرد:
هیچگاه اولین باری را که غذا را از طریق بینی‌ به وسیله لوله‌ای وارد کردند فراموش نمیکنم. نمیتوانم عذابی را که بر اثر این نوع غذا دادن اجباری تولید میشود تشریح کنم. همزمانی که غذا وارد میشد، من احساس تهوع داشتم. میخواستم بالا بیاورم اما نمیتوانستم. درد عظیمی‌ سینه، گردن، و شکمم را فرا گرفته بود. آرزوی چنین شکنجه‌ای را برای هیچکس ندارم.

به من هنوز هم به زور غذا میدهند. دو بار در روز دستانم را به صندلی‌ داخل سلولم میبندند. بازوان و پاها و سرم را نیز میبندند. نمیدانم چه زمانی‌ میایند. گاهی شبها تا ساعت یازده، زمانیکه خواب هستم میایند.
تا سال ۲۰۱۵، “مقبل” هنوز هم در “گوانتانامو” زندانی است.

تعدادی دیگر، از جمله “خالد شیخ محمد” و “ابو زبیده” که به نظر دولت بسیار خطرناکتر از آن هستند که آزاد شوند،‌ محاکمه نیز نمیشوند، چرا که شواهد موجود بر علیه آنها در زیر شکنجه به دست آمده‌اند. بعضی‌ از اینها با درجِ نام، در گزارش کمیته امنیتی سنا گزارش شده‌اند.

بالاخره، ما هیچ گزارشی از کسانی‌ که در “مراکز سیاه” نگاهداری میشوند نداریم، مانند کسانی‌ که توسط سیا در سومالی، و یا توسط “جی ساک” در “پنجاه یا شصت کشور دیگر”، که به گفته “رامسفلد” در اخبار سال ۲۰۰۱ “سی‌ بی‌ اس” محلهائی میباشند که “القاعده” و سایر گروه‌های تروریستی “فعال هستند”، در سیاه‌چالها به سر میبرند. 
ادامه دارد