DISCOVER Magazine, Nov/Dec 2021
از مجله دیسکاور- نوامبر و دسامبر ۲۰۲۱
کسانی که در جولای سال ۱۸۸۸ در آن سالن جمع شده بودند نمیدانستند که چه اتفاقی در شُرُف وقوع بود. ولی همینکه سگ ۱۵۰ کیلویی را دیدند دلواپس شدند. برقکار، هرولد براون، در یک سالن در نیوفاندلند این سگ را در یک قفس حبس کرده بود. ابتدا او آغاز به خواندن مقالهای کرد که در آن توضیح میداد که برق فشار قوی بسیار پر قدرتتر از برق فشار ضعیف بود. پس از اتمام این توضیحات، پنبهای را خیس کرد و آنرا با سیم لخت به پای راست جلو و پای چپ عقب سگ وصل کرد. نفس در سینه تماشاچیان حبس شده بود، چون میدانستند که اتفاق بدی رخ خواهد داد، بخصوص که سیمهای برق به یک ژنراتور وصل بودند. پس از پایان این کار، براون کلید ژنراتور را زد.ا
با هر شوک الکترونیکی سگ فریاد میزد و سرش را از لای میلهها به بیرون فشار میداد. این جریان تا مرگ سگ ادامه داشت. یکی از تماشاچیان بعدها به روزنامه نگاری گزارش داد که این جنایت گاو بازی را مشابه عروسک بازی کرده بود. براون میدانست که تاثیر خود را گذاشته بود، و مردم متوجه شده بودند که برق فشار قوی سگ را کشته بود. به این ترتیب هدف تهیه کننده این نمایش، توماس ادیسون، برآورده شده بود.ا
این البته خبر جدیدی نیست که توماس الوا ادیسون که کمتر سه ماه مدرسه رفته بود، مخترع و یا دستیار بسیاری از اختراعات، از جمله ماشین ثبت سهام، رای خوان الکترونیکی، دوربین فیلمبرداری، آتش خبر کن الکترونیکی، و بسیاری وسائل دیگر، بود. گرچه او لامپ را اختراع نکرد، ولی او و دستیارانش موجب روشن شدن دنیا شدند.ا
با تمام این محاسن، ادیسون از نظر اخلاقی بسیار ضعیف و حتی نامرد بود. او و همکارانش ساعتهای بیشماری را در آزمایشگاهاش کار میکردند و گاهی روزها در همان آزمایشگاه میخوابیدند. ولی او تمام موفقیتهایشان را به نام خود ثبت میکرد. به قول شخصی، ادیسون خنجر از پشت میزد. روزنامه نگاری یکبار پیشنهاد کرد که قسمت مرکز وجدان در مغز ادیسون خالی بود، و بسیاری با او هم عقیده بودند.ا
برنامه ادیسون این بود که شهرها را برقکشی کند. البته در آن زمان خیابانها برای تلگراف سیم کشی شده بودند. ادیسون تصمیم داشت که نه تنها سیمکشی در خیابانها، بلکه آنرا به منازل و کارخانجات برای استفاده از وسائل برقی تعمیم دهد. او میخواست که در تاریخ به عنوان کسی که برق را داخل منازل و ساختمانها کرد شناخته شود. چنین طرز فکری ضایعات پدیدههای جدید را در برابر آنچه که به دست میاید ناچیز میشمرد. ولی تاریخ نشان داده است که زمانی که ما وجدان را فدای پیشرفتهای علمی میکنیم، هیچکدام نصیبمان نمیشود.ا
یک ایده درخشان
مشکل ادیسون این بود که میخواست با برق فشار ضعیف (باتری) برقکشی بکند. به این نوع برق یکسویه میگویند، چرا که مانند رودخانه، چنین سیستمی یکسویه حرکت میکند. بر عکس برق فشار قوی متناوب نام گرفته است، چرا که مانند موج، الکترونها در هر ثانیه به هر سویی در حرکتند.ا
مشکل بزرگ برق فشار ضعیف این بود که به سیمهای مسی ضخیم احتیاج داشت که به وسیله آن برق را از کارخانه برق به سایر مناطق منتقل کند، و این مشکل برای برق فشار قوی وجود نداشت. از طرف دیگر، باید در هر محلهای یک کارخانه برق ایجاد میشد، که البته در مورد برق فشار قوی یک کارخانه میتوانست برق تمام شهر را تامین کند. این مشکلات برنامه ادیسون را مطلوب نمی ساخت.ا
ادیسون میدانست که ماشینآلات او برای انجام چنین پروژه وسیعی مناسب میبودند، در حالیکه ماشینآلات لازم برای برق فشار قوی آماده نبود. ادیسون در بین عامه مردم محبوبیت داشت، و علاوه بر آمادگی انجام پروژههایش، هدف او قابل وصول، و او برای انجام هدفش استوارتر به نظر میرسید. تا اینکه یک مهاجر سربستانی به نام نیکلای تسلا به دیدن او آمد.ا
پس از اتمام تحصیلاتش در رشته مهندسی، نیکلای تسلا در سن ۲۸ سالگی، با یک معرفی نامه برای ادیسون، یک کتاب شعر، و ۴ سنت پول به آمریکا مهاجرت کرد. ادیسون ۳۷ ساله او را پذیرفت و از همان روز تسلا را به کار گماشت. همانطور که گفته شد ادیسون طرفدار برق فشار ضعیف بود. تسلا از طرف دیگر آینده را در برق فشار قوی میدید، که تاریخ صحت عقیده او را نشان داد. ولی همین اختلاف باعث شد که آنها نتوانند با یکدیگر همکاری کنند. عاقبت تسلا با جرج وستینگهاوس، که او نیز طرفدار برق فشار قوی بود، آشنا شد، و از ادیسون بریده، با وستینگهاوس شروع به همکاری کرد.ا
آنچه که امروز تاریخ نویسان جنگ فشار برق نامیده اند، برای ادیسون دلایل مادی داشت. او به شهرتش که به عنوان نابغه برق شناخته شده بود میبالید، و نمیتوانست کسی را که در این زمینه از او باهوشتر بود تحمل کند. بنابراین، ادیسون تا میتوانست در نشریات، برق فشار قوی را میکوبید و بر ضد آن بدگوئیهای فراوان میکرد، از جمله اینکه این جریان قاتل انسان بود.ا
ولی تبلیغات صرف برای ادیسون کافی نبود و تصمیم گرفت که بطور خصمانهای نظرش را به مردم بقبولاند. و بدین منظور نمایشاتِ کشتن سگها را براه انداخت.ا
دانشِ بُهت برانگیز
براون که از طرفداران ادیسون بود در رشته برق تبحر داشت، و برای پشتیبانی از ادیسون نامه فتنه بر انگیزی برای روزنامه بر علیه برق فشار قوی نوشت. اما با مخالفت چند مهندس مواجه شد که اظهار داشتند که او هیچ مدرکی برای تثبیت ادعایش نداشت. با اینکه براون هرگز ادیسون را ملاقات نکرده بود، از او خواست که به براون اجازه دهد که از آزمایشگایش استفاده کند تا ادعایش را به اثبات برساند.ا
ادیسون موافقت کرد، و علاوه بر آزمایشگایش یکی از دستیارانش را نیز در اختیار براون گذاشت. البته شرایط حیرت انگیزی نیز برای براون گذشته بود، از جمله که آزمایشات خود را مخفی نگاه دارد و فقط آن آزمایشات را در روز انجام دهد که سوز و ضجه سگها مردم را نترساند.ا
در کنار آزمایشگاه یک اعلامیه بود که بابت هر سگی فروشنده میتوانست ۲۵ سنت بگیرد. به این ترتیب تعداد بیشماری سگ جمع آوری شد. براون سگها را با برق فشار قوی بین ۳۰۰ تا ۱۴۰۰ ولت مورد آزمایش و آزار قرار میداد.ا
پس از یکماه آزمایش، براون آماده بود که آزمایش فوق را در کلمبیا انجام دهد. روزنامهها در مقالات عدیدهای از او انتقاد کردند، ولی براون چند روز بعد سه سگ دیگر را نیز کشت و دکتری آورد که سگها را کالبد شکافی کند. سپس به ادیسون از طریق دستیارش اطلأع داد که آزمایشاتش با موفقیت انجام شده و خطرات برق فشار قوی را به مردم شناسانده است.ا
عدهای مخالف نظرات او بودند و اظهار میداشتند که تماس برق فشار ضعیف بنیهٔ بدنی سگها را میگرفت و پس از تماس با برق فشار قوی آن حیوانات جان خود را به راحتی از دست میدادند. علاوه بر آن، سگ موجودی کوچک بود و تاثیر برق فشار قوی روی انسانها میتوانست متفاوت باشد.ا
برای پاسخ دادن به این انتقاد، براون در دسامبر سال ۱۸۸۸ در آزمایشگاه ادیسون یک گوساله ۱۲۴ پوندی سالم را نشان داد، و برق فشار قوی ۷۷۰ ولتی را مابین چشمانش گذاشت و گوساله را به این ترتیب از پای درآورد. در نهایت، تیم ادیسون ۴۴ سگ، ۶ گوساله، و ۲ اسب را فدای آزمایشات خود کردند.ا
ولی هیچ یک از این کشتار به نفع او تمام نشد، و وستینگهاوس همیشه در بازار از او جلوتر بود. تا پایان سال ۱۸۸۸، شرکت ادیسون ۴۴۰۰۰ لامپ فروخته بود. در حالیکه وستینگهاوس فقط در ماه اکتبر ۴۸۰۰۰ لامپ فروخت.ا
در پایان، ادیسون در این مسابقه شکست خورده بود. تعداد کمی در تاریخ از نظر تولید وسائل خانگی و صنعتی برای گسترش رفاه به پای ادیسون میرسند. ولی برق فشار ضعیف او هیچ نقشی در تحول برقی قرن بیستم ایفا نکرد. جای تاسف بیشتر این است که ادیسون هیچگاه متواضعانه این شکست را نپذیرفت.ا
آزمایش بر حیوانات در دنیای امروز
شاید بتوان رفتار ادیسون و براون را با توجه به اینکه آنها در زمان دیگری میزیستند توجیه کرد. اما در همان زمان، افراد بیشماری (از جمله ولتر و سموئل جانسون) به آزمایش روی حیوانات اعتراض میکردند، و این انتقادات پیش از آنها نیز مرسوم بوده است.ا
شرایط امروز نیز نسبت به آن زمان تغییر کرده است. ولی این تقابل هنوز هم، حتی بین دانشمندان وجود دارد، که این البته به دلیل تعداد بیشمار حیوانی است که هر روز کشته میشوند. از آنطرف، شرایط علمی در قرن بیست و یکم پیشرفت شایانی کرده است. فقط از سال ۲۰۰۰ آزمایشگران نیم ملیون موش و پرنده را سالیانه کشتهاند. به این لیست البته باید سگ و گربه و میمون را نیز افزود.ا
در این شکی نیست که داروهایی که برای بهبود بشر ساخته میشوند از طریق همین آزمایشات به دست میایند. ولی انتظاری که از نتیجه این آزمایشات به دست میاید چندان رضایت بخش نیست.ا
با داروهای جدید، این موضوع وخامت بیشتری پیدا میکند. در سال ۲۰۰۷، وزیر بهداری آمریکا اذعان کرد که از هر ۱۰ داروئی که بر اثر آزمایش روی حیوانات بدست آمده است، ۹ دارو روی انسان کار نمیکردند. ما خود شاهد چنین اخباری هستیم. بارها شنیدهایم که داروئی کشف شده که سرطان و یا آلزایمر را بهبود میبخشد. بار دیگر خبر میرسد که آن دارو بر روی انسان بیاثر بوده است.ا
شاید این نظریه جدید باشد، که انسانها و موشها ۷۰ ملیون سال پیش، یعنی زمانی که هنوز دایناسورها بر روی زمین فرمانروایی میکردند، از یکدیگر جدا شدند. مثال دیگر اینکه پنیسیلین کشنده موش است و اگر دانشمندان آنرا نخست روی این حیوان آزمایش کرده بودند، این دارو هرگز شناخته نمیشد.ا
در چند دهه اخیر، تلاش بر این بوده است که جایگزینی برای این معضل پیدا شود. به عنوان مثال، انجام این آزمایشات بر روی اندمهای انسانهای مرده (که بدن خود را پس از مرگ هدیه میکنند) مرسوم است. همچنین نرم افزارهای پیش بینی کننده در حال توسعه هستند.ا
بطور کلی امروزه وضع بهتر از سال ۱۸۸۰ است، ولی هنوز آزمایشات ادامه دارند، و ضجه سگهای ادیسون هنوز در گوشها زنگ میزنند.ا
No comments:
Post a Comment