(این ترجمه یک نوشته انگلیسی توسط "راشل شبی" است، که در همین وبلاگ آمده است).ا
لندن - بریتانیا در حال از بین رفتن است و علائم در همه جا دیده می شود
اما بریتانیایی ها در حال مبارزه هستند. ماهها پس از آنچه "تابستان اعتصاب گرم" نامیده میشود، که در آن تقریباً ۲۰۰،۰۰۰ کارگر دست از کار کشیدهاند، بریتانیا شاهد اقدامات صنعتی در مقیاسی است که در دهههای گذشته دیده نشده است - و در همه مکانهای بعید. به عنوان مثال، کارکنان دانشگاه اخیراً بزرگترین اعتصاب خود را کردند، و پرستاران کالج سلطنتی پرستاری، که نماینده پرستاران "ان، اچ، اس" هستند، به زودی و برای اولین بار در تاریخ ۱۰۶ ساله خود دست به اعتصاب خواهند زد. وسعت اختلافات چشمگیر است. در میان کسانی که اعتصاب می کنند یا در شرف اعتصاب هستند می توان به کارکنان پست، کارمندان دولت، کارکنان خیریه، رانندگان اتوبوس، آتش نشانان و کارگران کارخانه اشاره کرد.ا
این اعتصابات، که معمولاً جنجالی هستند، به طور غیرمنتظره ای حال و هوای عمومی را به خود جلب کردهاند. مردم به صف های اعتصاب می روند و برای کارگران در برنامههای تلویزیونی و رادیویی از طریق تلفن صحبت می کنند. حمایت تا کنون ادامه دارد: در ماه اوت، از هر پنج بریتانیایی بالغ، سه نفر از اقدام صنعتی حمایت کردند و نظرسنجی در اکتبر نشان داد که ۶۵ درصد از کناره گیری کارکنان پرستاری حمایت می کنند. اعتصابات راه آهن به ویژه با نزدیک شدن به کریسمس کمتر مورد حمایت قرار می گیرند، اما میک لینچ، رهبر اتحادیه حمل و نقل که در خط مقدم اعتصابات بوده است، به یک قهرمان ملی تبدیل شده است. امتناع او از پذیرفتن چیزها به همان شکلی که هستند، و همچنین غلبه کردن بر مصاحبه کنندگان متخاصم، به دل مردم نشسته است.ا
در برابر کسانی که اصرار دارند که هیچ چارهای جز رنج و تحمل وجود ندارد، عموم مردم انگلیس میگویند که چاره وجود دارد- و نام آن همبستگی است.ا
سرپیچی آنها در تضاد کامل با حال و هوای وست مینستر است. پس از هفتهها درگیری سیاسی و هرج و مرج، یک سرنوشتگرایی جدی در آنجا شکل گرفته است. برای مقابله با سطوح ناپایدار بدهی دولت و بحران جهانی انرژی، این کشور باید تصمیمات دشواری اتخاذ کند. همانطور که وزیر دارایی قبل از تنظیم بودجه تنبیهی در ماه گذشته بیان کرد، "راه سختی در پیش است". در این شرایط سخت، همه باید برای صلاح کشور فداکاری کنند.ا
بریتانیا قبلاً این را شنیده است. پس از سقوط مالی سال ۲۰۰۸، سیاستمداران به استدلالهای مشابهی برای توجیه کاهش هزینههای دولتی دست زدند. دولت با کمک یک رسانه موافق و حزب اپوزیسیون مطیع، با تکیه بر نقش تکاپو کننده، مردم را متقاعد کرد که ریاضت یک پاسخ معقول است. این بار، رویکرد کار نمی کند. بر اساس گزارش مرکز ملی تحقیقات اجتماعی، ۵۲ درصد از مردم در حال حاضر فکر می کنند که باید حمایت دولت بیشتر باشد، نه کمتر. علاوه بر این، اکنون تعداد کمتری از مردم موافق هستند که رفاه بیش از حد سخاوتمندانه است و مانع از ایستادن مردم بر روی پای خود می شود. به هر حال، سرزنش افراد برای مشکلات مالی که به طور گسترده مشترک است، برای دولت مشکل به نظر میرسد.ا
در عوض، روایت دیگری در حال جا افتادن است. در این نسخه، درد اقتصادی عمیقی که بریتانیا را درگیر کرده است، قابل قبول یا اجتناب ناپذیر نیست. رهبران اتحادیه ها بحران هزینه های زندگی را به عنوان یک جنگ طبقاتی توصیف می کنند که در واقع فرصتی برای جمع آوری پول برای شرکت های سودجو است که توسط دولت تسهیل می شود. امتناع دولت از افزایش مالیات بر افراد بسیار ثروتمند - به گفته سازمان "عدالت مالیاتی انگلیس" که یک سازمان دفاع از حقوق است، میتواند ۳۷ بلیون پوند، معادل ۴۵ بلیون دلار، در سال- به نفع رشد مالیاتی در خفا، بر درآمد افراد طبقه پایین و متوسط تاثیر بگذارد.ا
مردم، که دولت آنها را رها کرده است، پا به پا می کنند. کمپین "بس است"، که در ماه آگوست توسط اتحادیه های کارگری، سازمان دهندگان جامعه و قانونگذاران چپ حزب کارگر آغاز شد، ۷۵۰،۰۰۰ نفر را ثبت نام کرده و تظاهرات سراسری مملو از جمعیت برگزار کرده است. این کمپین پنج خواسته کلیدی دارد: افزایش حقوق واقعی، پایان دادن به فقر غذایی، کاهش قبوض انرژی، مسکن مناسب برای همه و مالیات بیشتر بر افرادی که بیشترین درآمد را دارند. سازماندهندگان میگویند که در حال رسیدن به گوشههای بعید از کشور، از جمله پایگاههای محافظهکاران هستند، و این کمپین، حامیان را به سمت خطوط اعتراض هدایت میکند.ا
گروه مردمی "انگلیسی پرداخت نکن"، که در ماه ژوئن تاسیس شد، قدمی فراتر گذاشته است. تحت حمایت صدها گروه در سراسر کشور، ۲۵۰،۰۰۰ نفر متعهد شدند که یک اعتصاب ملی هماهنگ برای پرداخت قبوض انرژی را در اول دسامبر آغاز کنند و به حدود سه میلیون نفری بپیوندند که به سادگی نمی توانند قبض های خود را پرداخت کنند. در مقابل انتقاداتی مبنی بر اینکه عدم پرداخت باعث این میشود که جریمههای سنگینی بر آسیب پذیرترین قشر تحمیل شود، این کمپین به دنبال ارائه حمایت جمعی از افرادی است که موقعیت های فردی آنها اغلب وحشتناک است.ا
در مجموع، به نظر میرسد که مردم آمادهتر برای ایستادن در کنار هم هستند. در پس این احساس، شاید به طرز متناقضی، همه گیری کووید تاثیرگذار بوده است. این نشان داد که - با اراده سیاسی - می توان بودجه ای برای هزینه کردن در خدمات عمومی پیدا کرد. از سوی دیگر، آنقدر قدردانی شدیدی از پرستاران و سایر کارگران کلیدی ایجاد کرد، که اکنون رد کردن خواسته های آنها برای دستمزد و شرایط بهتر دشوار میتواند بود. مهمتر از همه، تجربه قرنطینه و بیماری گسترده باعث ایجاد هزاران گروه کمک متقابل شد که بر اساس جمع گرایی و پیوند مجدد جوامع اتمیزه شده بودند. این روحیه مدنی است که اکنون احیا شده است.ا
چهار دهه پیش، مارگارت تاچر اصرار داشت که «چیزی به نام جامعه وجود ندارد». شاید بریتانیا بالاخره آماده باشد تا ثابت کند که که او اشتباه میکرد.ا
No comments:
Post a Comment