تعاریف متعددی برای “دولت”
در وبستر وجود دارد. اولین تعریف در این کتاب "راهنمائی یا کنترل مقتدرانه"
است. به گفتهٔ همین منبع، اولین کاربرد شناخته
شدهٔ این واژه در قرن چهاردهم میلادی بوده است. هر حکومتی قبل از این زمان به شکل سلطنت
پادشاهی، خودگردانی و دیکتاتوری بوده است.ا
بنابراین، حکومت در شکل
جدید، تکاملی از دیکتاتوری است. زمانی که ما جزئیات این تعریف را میشکافیم، و به اجزائ
خودگردانی و هدایت شده یا کنترل شده تقسیم میکنیم، ممکن است بتوانیم چگونگی شکل گیری
چنین اقتداری با قدرت هدایت یا کنترل را مشخص کنیم. در یک دموکراسی، مردم به نمایندگان
خود در هیئت دولت رأی میدهند. از آنجائی که این منتخبان نمایندگان مردم هستند و با
آرای آن مردم انتخاب شدهاند، قدرت نیز در دست مردم میباشد. به عبارت دیگر، مردم چنین
اختیاراتی را به نمایندگان خود میدهند تا ادارات دولتی را اداره کنند و از طرف آنها
مجلس قانونگذاری تشکیل دهند. هر یک از اعضای دولت نماینده گروهی از افرادی است که به
آن عضو رای دادهاند. مردم نمایندگان خود را بر اساس نیازهای خود انتخاب میکنند.
از آنجایی که هر فرد نیازهای متفاوتی دارد، نیازهای اساسی مشترک همه باید از طریق قوه
مقننه و سایر ابزارهای دولتی برآورده شود. به عبارت دیگر، دولت باید حداقل نیازهای
هر فرد را در محدوده آن دولت تامین کند. در نتیجه، ما باید بررسی کنیم که آن نیازهایی
که بین همه افراد مشترک است چیست. بدیهی است که این شامل نیازهای اساسی هر فردی است
که به عنوان عضوی از یک جامعه، به صورت فعال، غیرفعال، قادر به کار، معلول، پیر، جوان
و در هر نژاد و مذهب یا قومی زندگی میکند.ا
تغذیه اساسی ترین نیاز
برای زنده ماندن است. باید توجه داشت که هر نوع تغذیه ای غذاست، اما هر غذایی لزوماً
تغذیه نیست. با شرایط اقتصادی اخیر و افزایش بیکاری در سراسر کشور، خرده فروشی مواد
غذایی ارزان و ناسالم رونق گرفته است. وال مارت، فروشگاه تک دلاری، رستوران های فست
فود، همگی برای افراد با درآمد محدود جذاب هستند. یک کیسه چیپس و یک نوشابه برای هر
یک دلار می تواند یک فرد گرسنه را سیر کند؛ ولی به خطر انداختنِ سلامتی در آینده و
خطرِ چاقی در این نوع رژیم غذایی وجود دارد. همین امر در مورد غذاهای فرآوری شده نیز
صادق است؛ آخرین کشف در فرآوری مواد غذایی چسباندن قطعات گوشت به یکدیگر است! طبق آمار
مرکز کنترل بیماری ۴۲ درصد بزرگسالان و ۲۰ درصد کودکان آمریکا از بیماری چاقی
رنج میبرند. مردم باید در برابر هر عاملی که برای سلامتی آنها خطرناک است محافظت شوند.
این اولین و مهمترین مسئولیت دولت است که مراقبت کند که شهروندانش از تغذیه کافی برخوردار
هستند. چند سال پیش فیلم مستنندی تحت عنوان "فود اینک" یا "شرکت خوراک"
به نمایش در آمد، که جنبه تاریک صنعت غذایی
در آمریکا را نشان میداد.ا
حدود پنجاه هزار سال
پیش، بزرگترین چالش انسان اولیه غذا و سرپناه بود. شاید به دلیل تفاوت میان بدن زن
و مرد، تقسیم کار برای مردان برای شکار و برای زنان برای کشاورزی، یا یافتن بذر، ایجاد
شد. چالش دوم یافتن پناهگاهی بود که در آن از حملهٔ حیوانات در امان باشند و در محیطی
با آب و هوای مناسبتر زندگی کنند. غارها پناهگاهی آماده بودند، با این حال آنها را
باید در نزدیکی یک منبع غذایی مییافتند. انسان اولیه می توانست یک غار یا تنه توخالی
یک درخت یا یک تونل طبیعی را در زیر تپه ها بیابد. این پناهگاه ها برای کسانی که در
شهرها و شهرکها زندگی می کنند مناسب نیست. کسانی که توانایی خرید مسکن را ندارند، یک
سرپناه در زیر پل ها یا سایه بان ساختمان ها پیدا میکنند. بر اساس گزارش "همکاریملی برای از بین بردن بیخانمانی"، در سه سال گذشته ۵۸۰،۴۶۶ به بیخانمانان
در آمریکا اضافه شد که ۱۷۴،۱۳۹ نفر آنها خانوادههای بچهدار بودند. این جمعیت نیم
میلیونی در کشوری است که سه نفر پولدارترین مردم دنیا در چند قدمی آنها زندگی میکنند.
به طور متوسط بیست و شش درصد از افراد بی خانمان بیمار روانی در نظر گرفته می شوند،
در حالی که سیزده درصد از افراد بی خانمان معلول جسمی بودند. نوزده درصد افراد بی خانمان
مجرد قربانی خشونت خانگی هستند، سیزده درصد کهنه ارتشیان و دو درصد به بیماری ایدز
مبتلا هستند. بر اساس همین گزارش، سالانه سه و نیم میلیون نفر در آمریکا بی خانمان
هستند. وظیفه دوم یک دولت این است که برای همه سرپناه فراهم کند. هر بی خانمانی در
خیابان به هر دلیلی نشان دهنده عدم تامین نیازهای اولیه شهروندان توسط دولت است. طبق
آمار جمع آوری شده به وسیله سازمان "هبیتت فور هیومنیتی" و یا
"زیستگاه بشریت":ا
ا.تا هفت سال آینده، سه میلیارد نفر دیگر، یعنی حدود چهل درصد از جمعیت جهان،
به مسکن نیاز خواهند داشت. این به معنای تقاضا برای نود و شش هزار و یکصد و پنجاه واحد
جدید مقرون به صرفه در هر روز و چهار هزار واحد در هر ساعت است.ا
ا.از هر سه شهرنشین یک نفر – نزدیک به یک میلیارد نفر – در یک محله فقیر نشین
زندگی می کنند و انتظار می رود این تعداد در بیست و پنج سال آینده دو برابر شود. شاخص
های زاغه عبارتند از: کمبود آب، کمبود سرویس بهداشتی، ازدحام بیش از حد، سازه های غیر
مقاوم و محل سکونت ناامن.ا
ا.هفتاد درصد مساکن شهری در جنوب صحرای آفریقا، پنجاه درصد در آسیای جنوبی،
و بیست و پنج درصد در آمریکای لاتین و دریای کارائیب، دارای کیفیت پائینی میباشند که
حتی با مقررات محلی همخوانی ندارند.ا
یک سیستم مراقبت بهداشتی
همگانی که در آن همه بتوانند خدمات پزشکی رایگان دریافت کنند، مسئولیت یک دولت است.
میانگین نرخ مرگ و میر تعیین می کند که دولت ها چگونه از بیماران و معلولان مراقبت
میکنند. نرخ مرگ و میر نوزادان شاخص ایمن سلامت عمومی در یک کشور است. یکی از راه های
سنجش جامعه سالم، اطلاعات آماری در مورد میزان مرگ و میر نوزادان است. طبق گزارش سال
۲۰۰۹ سازمان ملل، میزان مرگ و میر نوزادان در ایالات متحده در مقایسه با سایر کشورهای
توسعه یافته بسیار پایین است. بر اساس این گزارش، ایالات متحده پس از تقریباً تمامی
کشورهای غربی، کالدونیای جدید، سرو و برونئی در رتبه سی و سه قرار دارد. یکی از دلایل
عدم وجود مراقبت های بهداشتی همگانی است که بسیاری از افراد را از خرید بیمه به دلیل
سطح درآمدشان باز می دارد. اداره سرشماری ایالات متحده گزارش داد که بیش از پنجاه میلیون
نفر ساکن که شامل ده میلیون غیرشهروند می شود، در آن سال فاقد بیمهٔ درمانی بودند.
از آنطرف، مخارجی که صرف تندرستی یک نفر در
ایالات متحده میشود بیش از هر کشور دیگری است، و درصد بیشتری از کل درامد سالانه به
تندرستی اتخاذ داده میشود، که این در مقایسه با کلیه کشورهای عضو سازمان ملل، بجز تیمور
شرقی است. اگرچه همه مردم بیمه نیستند، اما ایالات متحده آمریکا به دلیل هزینه بالای
مراقبت های پزشکی در این کشور، سومین بالاترین هزینه سرانه مراقبت های بهداشتی عمومی
را دارد. نکتهٔ جالب این است که وقتی که با متخصصان مراقبت های بهداشتی مانند پزشکان
و پرستاران مصاحبه می شد، اکثریت آنها ترجیح می دادند که به زمانی برگردند که مردم
به پزشکان خود مراجعه می کردند و هزینه خدمات را خودشان پرداخت میکردند. بنابراین بدیهی
است که شرکت های بیمه و مدیران، به طور کلی واسطه ها، مسئولیت اکثریت قریب به اتفاق
هزینه ها را بر عهده دارند. امروزه بیمه بخشی از قبوض ماهانه ماست، چه برای اموال ما
مانند خانه و قایق و اتومبیل، سلامتی، زندگی و هزینه های آتی دفن ما. همانطور که ریچارد
ولف زمانی بیان کرد، بیمه چیزی است که هر ماه برای آن پرداخت می کنید و امیدوارید که
هرگز از آن استفاده نکنید! وی همچنین گفت: هر ارگان دولتی یک کمیسیونر بیمه دارد تا
مردم فکر کنند بیمه داشتن بسیار مهم است! جمعیت سالم نشان دهنده یک جامعه سالم است.
کشوری با نرخ بالای چاقی، حمله قلبی، سرطان و بیماریهای ویروسی به شهروندان خود اهمیت
نمیدهد. به دلیل افزایش نرخ بیمه، اکثر افراد قادر به پرداخت ماهانه این هزینه نیستند.ا
مسئولیت بعدی یک دولت
تضمین آموزش برای همه است. هر فرد بدون توجه به درآمد خانواده باید فرصتی برای آموزش
خود داشته باشد. در ایالات متحده، مدارس دولتی هر سال بودجه بیشتری را از دست میدهند.
از طرفی مدارس خصوصی با نام مدارس منشور جایگزین مدارس دولتی میشوند. خصوصی سازی روندی
است برای کاهش مزایای اجتماعی به حداقل، خصوصی سازی رفاه اجتماعی در واقع به ثروت اندوختن
تعداد قلیلی، و کاهش رفاه اجتماعی برای اکثریت جامعه منجر میگردد. مدارس منشور با سلب
مسئولیت دولت در آموزش شهروندانش به همین هدف کمک میرسانند. تحصیلات عالی هرگز در ایالات
متحده رایگان نبوده است و این هزینه هر ساله افزایش میابد. روزنامهٔ گاردین در هشتمسپتامبر ۲۰۰۹ آماری از آموزش و پرورش ۱۳۲ کشور را جمع آوری کرده بود. بر اساس این
گزارش، هزینه های آموزشی به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی در کوبا هجده ممیز هفت درصد، و در ونیوآتو یازده درصد
بودند. ایالات متحده با صرف پنج ممیز هفت درصد از تولید ناخالص داخلی خود برای آموزش
در رتبهٔ سی و هفتم قرار داشت.ا
با توجه به این که تصور
می شود ایالات متحده در نیم قرن اخیر ثروتمندترین کشور جهان بوده است، جای تعجب است
که در تامین نیازهای اولیه جمعیت خود در بین سایر کشورها رتبه پایینی دارد. از سوی
دیگر، هزینه های نظامی از حدود سیصد میلیارد دلار در اول این قرن، به حدود هفتصد میلیارد
دلار در ده سال بعد، و هشتصد و هفتاد و هفت میلیارد دلار در سال پیش افزایش یافت. این
هزینه، بیش از هزینههائی است که کشورهای چین، روسیه، هند، عربستان، انگلیس، آلمان،
فرانسه، کرهٔ جنوبی، ژاپن، و اُکراین در مجموع، بر طبق نمودار زیر، صرف مخارج نظامی
خود میکنند. می توان خلاصه کرد که بزرگترین صنعت در ایالات متحده، صنعت اسلحه سازی،
با تعیین راهکار سیاسیِ خود جنگ هایی را در خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد میکند.
این امر، همراه با فروپاشی بازار مالی و نرخ بالای بیکاری و افزایش قیمت مایحتاج اولیه،
دولت ایالات متحده را در جهان منفورتر خواهد کرد و در عین حال به جمعیت یک درصد ثروتمند
و قدرتمند خدمت میکند. باید به این نکتهٔ تاریخی توجه کرد که اختلاف فزایندهٔ بین
فقیر و غنی و ایجاد جنگ های بی پایان صرفاً عامل تعیین کننده سقوط هر امپراتوری بزرگ
از نظر تاریخی بوده است.ا
No comments:
Post a Comment