تا زمانی که ما بخاطر میآوریم جنگ بوده است. اگر به تاریخ حدود صد سال اخیر نگاه کنیم، مثلا از آغاز قرن بیستم تا کنون، میتوانیم تاریخ جنگهای زیر را مطالعه کنیم:ا
جنگ آمریکا و فیلیپین: ۱۸۹۹-۱۹۰۲
جنگ بوئرها: ۱۸۹۹-۱۹۰۲
جنگ روسیه و ژاپن: ۱۹۰۴-۱۹۰۵
جنگ جهانی نخست: ۱۹۱۴ -۱۹۱۸
دخالت آمریکا در جنگ داخلی روسیه: ۱۹۱۸-۱۹۲۰
جنگ داخلی روسیه: ۱۹۱۷-۱۹۲۳
جنگ داخلی اسپانیا: ۱۹۳۶-۱۹۳۹
جنگ جهانی دوم: ۱۹۳۹ -۱۹۴۵
جنگ داخلی یونان: ۱۹۴۶-۱۹۴۹
جنگ داخلی در چین: ۱۹۲۷-۱۹۴۹
جنگ کره: ۱۹۵۰ - ۱۹۵۳
جنگ ویتنام: ۱۹۵۵ – ۱۹۷۵
جنگ بین ایران و عراق: ۱۹۸۰ -۱۹۸۸
جنگ سرد: ۱۹۴۷ -۱۹۹۱
جنگ خلیج فارس (گلف): ۱۹۹۰-۱۹۹۴
جنگ در بوسنی: ۱۹۹۲-۱۹۹۵
جنگ در کاساوو: ۱۹۹۸-۱۹۹۹
جنگ در افغانستان: ۲۰۰۰-۲۰۰۱
جنگ بین اتیوپی و سومالی: ۲۰۰۶ - ۲۰۰۹
جنگ در سوریه: ۲۰۱۱
جنگ داخلی عراق: ۲۰۰۳-۲۰۱۱
جنگ در عراق: ۲۰۰۳، و مجددا ۲۰۱۳ - ۲۰۱۷
جنگ داخلی در لیبی: ۲۰۱۴-۲۰۲۰
جنگ در افغانستان: ۲۰۰۱ - ۲۰۲۱
جنگ در یمن: از سال ۲۰۱۴ تا کنون
جنگ داخلی در سومالی: از سال ۲۰۰۹ تا کنون
جنگ روسیه و اکراین: از سال ۲۰۲۲ تا کنون
باضافه جنگهای متفرقه کوتاهتر، مانند جنگ شش روزه بین اسرائیل و چند کشور عربی در سال ۱۹۶۷، جنگ بین رواندا و اوگاندا در سال ۲۰۰۰، جنگ ابخازیا در سال ۱۹۹۸، انقلاب خونآلود ایران در سال ۱۹۷۹ که هر کدام کشتار وسیعی در
پی داشتند. سپس جنبشهای خونآلود دیگر در یوگسلاوی، در کشمیر، در لیبی، در تایلند، در لبنان، در کاساوو، در بازنیا، را همچنین میتوان نام برد.ا
در
هر جنگی، عدهای کشته و عده بیشتری زخمی میشوند. اصولا تمام تلاش انسان در زندگی برای
زنده ماندن و سالم زیستن است. در این صورت، به نظر میرسد که کشتن و یا زخمی کردن یکدیگر
با هدف زندگی در این جهان منافات دارد. بنابراین، پرسش این است که چرا مردم با یکدیگر
میجنگند؟ برای پاسخ بدین پرسش باید به چگونگی شروع این جنگها نظری بیاندازیم و ببینیم
این مناقشات چگونه آغاز میشوند. البته به سادگی میتوان یک یک جنگهای بالا را در اینترنت
جستجو، و به دلیل بنیادی این جنگها پی برد.ا
کشورها عموماَ با یکدیگر مبادلات اقتصادی دارند. در طول مشورت در مورد یک معامله، هر دو طرف زمانی به یک نقطهٔ مشترک میرسند که آن معامله یا مبادله نفع هر دو طرف را به یکسان در نظر داشته باشد. چنانچه کشوری از نظر نیروی نظامی قدرت بیشتری داشته باشد، میتواند از آن به عنوان اهرمی برای دریافت نفع بیشتر در مبادلات استفاده کند. یکی از دلائل گسترش نیروی نظامی، به بهانهٔ تقویت نیروی دفاعی، این است که کشوری که نیروی نظامی ارجهی دارد بتواند خواستهٔ خود را بر کشور ضعیفتر تحمیل، و مبادله یا معامله را به جای پایاپای، به ضرر طرف مبادله و به نفع خود تغییر دهد. کشوری که از نظر نظامی ضعیف شده است، چنانچه بتواند
توانِ ارتش خود را تقویت کند، زیر بار زور کشور قویتر نرفته، و این رودرروئی به جنگ
میانجامد.ا
دلیل یک جنگ میتواند تلاش یک کشور برای گریختن از زیر سلطهٔ نظامی کشور قویتر باشد. کشوری را که با داشتن نیروی نظامی برتر، خود را بر کشورهای دیگر تحمیل میکند، و سعی میکند که کشورهای دیگر را از نظر نظامی، اقتصادی، و رفاه اجتماعی در سطح پایینتری نگاه دارد، امپریالیسم مینامیم. کشورهای امپریالیستی عموما کنترل کامل کشور تحت سلطه را در دست دارند، و با ایادی خود در آن کشور کوشش دارند که همواره فاصلهٔ اقتصادی و نظامی خود را با آن کشور حفظ کنند. به عنوان نمونه، هنگامی که شاه ایران نزدیک به نیم قرن پیش تصمیم گرفت که کشورش را از نظر اقتصادی در ردیف کشورهای اروپائی قرار دهد، از تضادی که از سالها پیش در آن جامعه به دلیل اختناق سیاسی و فرهنگی وجود داشت و از این نظر مردم از رهبران خود راضی نبودند و آمادهٔ یک جنبش سیاسی بودند، دولت آمریکا استفاده کرد، و یک نیروی ارتجاعی و قرون وسطائی، مانند خمینی و مذهب اسلام را به ایرانیان حقنه کرد.ا
چنانچه به تاریخ جنگ در قرون مختلف نگاه کنیم، علاوه بر موارد یاد شده، جنگها همواره توسط حکمرانان برای افزایش وسعت حکمرانی بوده است. کسانی که در جنگها میجنگند و جان خود را در این راه میگذارند، همیشه اهالی همان سرزمینها بودهاند. دلیل این افراد برای شرکت در این آدمکشیِ جمعی فشار دولت بر آنها برای شرکت در جنگ، و یا شستشوی مغزی از طریق روابط ارتباط جمعی میباشد. یکی از وسائل مهم تبلیغات ملیتگرایی است. بنابراین، آنچه که افراد را به جنگ وامیدارد، نه نظرات شخصی، بلکه حربههائی است که دولتهای جنگطلب از آن حربهها برای کشاندن جوانان به این آدمکشیِ گروهی استفاده میکنند.ا
آگاهی مردم از خسارات و خرابیهای حاصل از جنگ، هُشداری است که همیشه از جنگ پرهیز کنند و هیچگاه به دام حکومتهای جنگطلب نیافتند. ولی چنین پیش نمیآید و جنگها همواره ادامه دارند. بدین صورت که حکومتها، همواره تلاش میکنند که روابط ارتباط جمعی را کنترل کنند. در ایران، وسائل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون و کامپیوتر و روزنامههای کثیرالانتشار همواره در دست حکومت بوده است. آنها از طریق عاملینشان، و یا از طریق رعب و فشار پر تیراژترین روزنامههای کشور را تحت کنترل خود دارند. برای دریافت اخبار صحیح، مردم همواره به روزنامهها و سایر وسائل ارتباط جمعی که در خارج از ایران قرار دارند پناه میبرند. مثلا این وبلاگ، به دلیل پستهای این چنینی، در ایران قابل دسترسی نیست و دولت از پخش آن جلوگیری میکند. در آمریکا و سایر کشورها نیز روابط ارتباط جمعی در دست دولتهاست، با این تفاوت که بخش خصوصی که صاحبان این وسائل ارتباط جمعی میباشند، خود نظریه پردازان دولتها میباشند و از خط دولت پیروی میکنند. البته در این کشورها نیز وسائل ارتباط جمعی خصوصی که از دولتها انتقاد میکنند وجود دارند، و اکثر چنین ارگانهائی از طریق خود مردم با پرداخت اعانات و هدایا حمایت میشوند.ا
از نظر تاریخی روشن است که کشورهای امپریالیستی در زمان افول، همواره با یک جنگ همهگیر سعی کردهاند که مقام خود را در جهان پایدار کنند، ولی همواره شکست خوردهاند و جای خود را به کشور دیگری دادهاند. دو جنگ جهانیِ اوائلِ قرن بیستم شاید هنوز در خاطرهٔ بسیاری مانده باشد. این روزها، همه شاهد افول امپریالیسم آمریکا، و صعود چین هستیم. به نظر میرسد که دولتهای آمریکا نیز سعی در آن دارند که از کاهش قدرت جهانی خود جلوگیری کنند، و جنگ را بهترین راه برای رسیدن به این هدف میدانند. البته هنوز کشورهای بسیاری در جهان از آمریکا پشتیبانی میکنند، و در واقع تحت سلطهٔ دولت آمریکا هستند. این روزها در اخبار میشنویم که ناوگانهای آمریکا به سمت اسرائیل، که خود یک کشتی جنگی آمریکا در خاور میانه است، رهسپارند. همچنین دولت آمریکا در حال تحکیم نیروهای نظامی خود در سایر آبهای جهان، از جمله در خلیج فارس میباشد. جنگ بین روسیه و اوکراین در واقع جنگ بین آمریکا و روسیه است. با گسترش این جنگ، و ایجاد جنگهای دیگر در سایر نقاط جهان، از جمله ایران، دولت آمریکا تلاش خواهد کرد که از افول خود جلوگیری، و از نظر نظامی تسلط خود را بر جهان تحکیم کند.ا
در اینکه جنگ و کشتن انسانهای دیگر به هر دلیلی، نشان دهندهٔ پستترین و حیوانیترین غریزه است و بدان صفتی غیر انسانی لقب دادهاند شکی نیست، و مردم عموما هیچ علاقهای به کشتار انسانهای دیگر ندارند. حتی ما گروههای خامخوار و گیاهخوار داریم که از لب زدن به گوشت پرهیز میکنند. پس چگونه است که سربازان به کشتن سربازان نیروی مقابل گردن مینهند؟ این یکی از چالشهای ارتش همیشه بوده و هست، که جوانان را وادار به ورود به ارتش و کشتار بکنند. چنانکه گفته شد، تبلیغات، اختراع یک دشمن و فرومایه نشان دادن آن، و تحریک احساسات ملی و میهنی مردم، همواره روشهائی برای ترغیب جوانها به جنگ بوده است. در بسیاری از کشورها، جوانان پس از پایان تحصیلات میباید یک دورهٔ نظامی را طی کنند. ولی امروزه با توجه به نیروهای اتمی کشورها، جنگ جهانی طولی نخواهد کشید! گرچه این روزها دُهُل جنگ از هر گوشه بگوش میرسد، ما باید آگاه و کوشا باشیم و با اعتراضات خود، به هر نحو ممکن و در کشوری که زندگی میکنیم از آغاز یک جهانی پیشگیری کنیم.ا
No comments:
Post a Comment