اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, July 24, 2024

آیا این گزیدهٔ من است؟

این پرسش زمانی‌ صورت می‌گیرد که شخص باید تصمیم بگیرد که بین دو یا چند، یکی‌ را انتخاب کند. بدین معنی که در موارد بسیاری از زندگی‌ ما نمی‌توانیم آن کاری را که دوست داریم و به نفع ماست انجام دهیم. بنابراین، ما شخصی‌ را انتخاب می‌کنیم که برگزیدهٔ ما باشد و به نمایندگی‌ از ما آن عملی‌ را که ما می‌خواستیم انجام دهیم، به جای ما انجام دهد. ما این جریان یا پروسه را انتخابات و‌ یا گزینش نامگذاری کرده‌ایم ، و شخصی‌ که انتخاب می‌شود، بجای ما و به نمایندگی‌ از ما تصمیم می‌گیرد. شخص انتخاب شده از طرف ما ممکن است در مصدر کاری قرار گیرد که قانون گذاری کند، و این قانون نفع و ضررش به ما خواهد رسید. بنابراین بسیار مهم است که ما آگاه باشیم که چه کسی‌ را به نمایندگی‌ از خود انتخاب می‌کنیم.ا

گاهی انتخاب بطور کلی‌ یا جامع از قبل انجام شده و ما اجبار داریم که بین آنچه که برای ما از قبل تصمیم‌گیری شده یکی‌ را انتخاب کنیم. به عنوان مثال من به یک پیراهن احتیاج دارم. به فروشگاه میروم و جالباسی‌های متفاوتی می‌بینم که پیراهنها را بسته به نوع پارچه، مدل، اندازه، و رنگ در قفسه‌های مختلف چیدهاند. پیراهنهای آستین کوتاه و آستین بلند در دو قسمت مختلف از یکدیگر جدا شده‌ا‌ند. در هر قسمتی‌، اشکال مختلف پیراهنها با جنس‌های متفاوت مجددا تقسیم شده‌ا‌ند. سپس در زیر هر مدلی‌، اندازه‌های مختلف از همان مدل و جنس و بالاخره برای هر اندازه‌ای رنگ‌های متفاوت به چشم می‌خورند. به نظر جالب می‌آید که من می‌توانم بین چنان گسترهٔ طویلی برای خود آنچه را که در نظر دارم انتخاب کنم. ولی‌ چون انتخاب من محدود میشود به آنچه که در آن فروشگاه می‌بینم، حتّی اگر این گستره بسیار وسیعتر نیز باشد، باید گفت که این یک گزیده و یا انتخاب کامل نیست، بلکه یک گزیدهٔ محدود است. این بدین معنی است که گرچه از میان صد‌ها گزینه یکی‌ انتخاب شده است، ولی‌ اگر من از پیراهندوزی بخواهم که برایم پیراهنی با رنگ و مدلی‌ که من انتخاب می‌کنم بدوزد، آن پیراهن به انتخاب و یا گزیدهٔ من، از آنچه که در یک فروشگاه می‌یابم، نزدیکتر است. این بدین معنی‌ است که همیشه، و شاید درست‌تر باشد که بگوییم که در اکثر مواقع، ما از میان آنچه که برایمان انتخاب شده است بر‌می‌گُزینیم.ا

در مثالی که زده شد، انتخاب بسیار گسترده است، چرا که فروشنده تصمیم می‌گیرد که تا آنجا که می‌تواند گزینهها را گسترده‌تر کند تا بتواند مشتری بیشتری بیابد. انتخابات سیاسی‌ نیز در اساس چنین موجودیتی دارند. بدین معنی‌ که تعداد محدودی کاندید معرفی‌ می‌شوند و ما باید از بین این تعداد محدود شخصی‌ را انتخاب کنیم. دلیل اینکه ما شخصی‌ را انتخاب می‌کنیم که بجای ما تصمیم بگیرد این است که هیچکس نمی‌تواند در کلیهٔ مسائل اجتماعی، و بخصوص سیاسی‌، شرکت کند. در این صورت باید برای قبول یک جانشین دو نکته را در نظر گرفت. نخست آنکه چگونه و تحت چه شرایط و یا پروسه‌ای، و توسط چه کسانی‌ آن شخص، که ما او را کاندید نامگذاری کرده‌ایم، انتخاب شده است؟ و مهمتر آنکه آیا آن شخص که کاندید ما شده است، کاملا نظرات ما را در نظر دارد و به یک یک خواسته‌های ما جامهٔ عمل می‌پوشاند یا خیر؟

در هر کشوری، نهادی وجود دارد که اشخاص را برای پست‌های انتخابی ارزیابی می‌کند. سپس، بسته به نوع حکومت و قدرت سیاسی‌، آن نهاد کاندیداها را می‌سنجد، و چنانکه شرایط آن شخص با روش حکومت سازش داشته باشد، آن نهاد به آن کاندید رای مثبت می‌دهد. در کشور‌هائی که به آنها دیکتاتور و یا خودمختار می‌گوئیم نه یک نهاد سیاسی‌ وجود دارد و نه انتخاباتی صورت می‌گیرد. بنابراین، بحث ما در اینجا محدود می‌شود به نهاد‌های سیاسی‌، و به کشور‌هائی که جریانات سیاسی‌ آنها دمکراسی نامگذاری شده است. این شامل کلیهٔ کشورهای غربی، حتّی پادشاه نشین می‌شود.ا

در کشورهای غربی احزابی وجود دارند که مردم در آن احزاب شرکت می‌کنند. هر چه تعداد شرکت کننده در این احزاب بیشتر باشد، احتمال اینکه کاندیداهای آن احزاب در مبارزات سیاسی‌ انتخاب شوند بیشتر است، چرا که عموما مردم به احزابی که به آن اعتقاد دارند رای می‌دهند. البته و متاسفانه بسیاری از افراد خود را وابسته به یک حزب می‌دانند و بدون آنکه در مورد مرام‌نامهٔ آن حزب تحقیق کنند به کاندیداهای آن رای می‌دهند. حتّی به افرادی که آن حزب کاندید می‌کند، بدون آنکه در مورد تک‌تک آن اشخاص تحقیق کنند، با توجه به باور و اعتماد آنها به آن حزب، به آن اشخاص رای می‌دهند.ا

بر طبق منابع بیشمار، در انتخابات آینده در آمریکا که در پنجم نوامبر امسال به منظور انتخاب یک رئیس جمهور صورت می‌گیرد، هیچ یک از دو کاندیدای نخستین محبوبیت نداشتند. حزب دمکرات تصمیم گرفت که کاندیدای خود را که رئیس جمهور فعلی می‌باشد و همیشه بطور سنّتی‌ بوده است، تغییر، و معاون رئیس جمهور را بجای او کاندید کند. البته اشکال این کاندید جنسیت و نژاد اوست که احتمال برنده شدنش را کم می‌کند. ولی‌ می‌دانیم که یکی‌ از این دو باید انتخاب شود. گرچه تیراندازی اخیر که به ترامپ شد مسلما تعداد آرای او را بیشتر خواهد کرد! ولی‌ پرسش اینجاست که بین بیش از چهار صد و بیست حزب سیاسی‌ که در آمریکا وجود دارد، چرا همیشه کاندیداهای دو حزب دمکرات و ریپابلیکن یا جمهوری‌خواه برای هر انتخابی، چه ریاست جمهوری و یا مجلسین و غیرو، انتخاب میشوند؟ البته باید توجه داشت که دولت آمریکا دارای سیستمی‌ است که به آن اِلِکترال سیستم، یا سیستم دو حزبی می‌گویند. در چنین سیستمی‌ دو حزب نامبرده کاندیداهای خود را انتخاب می‌کنند. چهار سال پیش، یعنی‌ در سال دو هزار و بیست، شصت و شش درصد افراد حائز شرایط رای، در رای‌گیری ریاست جمهوری شرکت کردند. این بزرگترین درصدی بود که از سال هزار و نهصد تا کنون رای داده بودند. تعداد رای دهندگان برای ریاست جمهوری در آمریکا در سال‌ هزار و نهصد و پنجاه و دو، و سال‌های هزار و نهصد و شصت تا شصت و هشت، و در آخرین انتخابات چنانکه گفته شد، بالای شصت درصد، و در بقیه سالها زیر شصت درصد بوده است. این بدان معنی است که کمی‌ بیش از نیمی از مردم حائز شرایط رای دادن، در رای‌گیری ریاست جمهوری آمریکا شرکت می‌کنند. حال باید دید که چرا نزدیک به نیمی از مردم حائز شرایط رای‌گیری در این کشور هیچگونه علاقه‌ای به رای دادن برای مهم‌ترین پست سیاسی‌ مملکت ندارند. باید به این اضافه کرد که در آمریکا، تبلیغات بطور کلی‌، بخصوص تبلیغات سیاسی‌ برای ریاست جمهوری بسیار وسیع و پر خرج است.ا

چنانچه قبلا به آن اشاره شد، ده‌ها و صد‌ها حزب رسمی‌ سیاسی‌ در آمریکا وجود دارند. ولی‌ مشاهده می‌شود که در انتخابات ریاست جمهوری و بسیاری از پست‌های سیاسی‌، فقط از دو حزب نامبرده برگزیده می‌شوند. باید دید دلیل اینکه اکثر رای دهندگان در این دو حزب هستند، و یا به کاندیداهای این دو حزب رای میدهند چیست. مهم‌ترین انتخابات آمریکا برای ریاست جمهوری است و تعداد شرکت کنندگان در این انتخابات بیش از سایر انتخابات است. انتخابات ریاست جمهوری هر چهار سال تکرار می‌شود و آخرین انتخابات در سال دو هزار و بیست بود، و امسال شاهد انتخابات ریاست جمهوری جدیدی خواهیم بود. در سال دو هزار و بیست، تعداد اشخاصی‌ که از نظر سنی‌ می‌توانستند رای دهند کمتر از دویست و پنجاه و هشت میلیون نفر، و کسانی‌ که حائز شرایط رای دادن بودند بیش از دویست و سی‌ و نه میلیون نفر بودند. از این تعداد نزدیک به صد و شصت میلیون نفر رای دادند، یعنی‌ شصت و دو درصد کل و شصت و هفت درصد افراد حائز شرایط در رای‌گیری شرکت کردند. غور بیشتری در این ارقام نشان میدهد که بیش از هجده میلیون نفر که از نظر سنی‌ حائز شرایط بودند، اجازهٔ شرکت در این انتخابات را نداشتند، که یا به دلیل سابقهٔ کیفری آنها بود، و یا به دلایل دیگری نمی‌توانستند رای دهند. بدین ترتیب به میلیونها انسان که از نظر سنی‌ مشمول هستند این حق را داده نمی‌شود که فقط بتوانند انتخاب کنند. در این شکی نیست که آنها حائز شرایط برای انتخاب شدن نیز نمی‌توانستند باشند.ا

حال بازگردیم به رای گیرندگان. در هر کشوری، سیستم خاصی‌ وجود دارد که شرایط اشخاص و صلاحیت آنها را برای کاندید شدن تایید و یا رد می‌کند. به عنوان مثال، در ایران چند ملّای بیسواد صلاحیت کسانی‌ را که نامزد انتخابات می‌شوند بررسی می‌کنند. احتمالا نخستین شرط آنها برای تایید یک کاندید اعتقاد آن شخص به دین پلید اسلام است. سپس چگونه آن شخص تظاهر به دین‌داری می‌کند شرط بعدی است. چنین سیستم تأییدی در آمریکا وجود ندارد، اگرچه نامزدها توسط سیستم دیگری مورد بررسی قرار می گیرند. ذکر این نکته ضروری است که همه کشورهای غربی به ویژه آمریکا از نظر ارتباطات جمعی و بازاریابی بسیار قوی هستند و تبلیغات در دست سرمایه داران بزرگ و شرکت های عظیم و چند ملیتی است. در واقع، نامزدهای ریاست جمهوری توسط یک گروه نظارت کننده که منافع این شرکت‌ها را در نظر دارند انتخاب، و به طرز وسیعی تبلیغ میشوند. شرکت ها عموماً حامی سیاست های دموکرات ها یا جمهوری خواهان هستند، زیرا نامزدهای این دو حزب اساساً مواضع خود را حفظ می کنند. در نتیجه این دو حزب منافع این سرمایه داران، و نه عموم مردم را در نظر می گیرند. اگر رئیس جمهور توسط شرکت های تولید اسلحه حمایت شود، جنگ ها تشدید می شوند، کما‌اینکه در چند ماه اخیر روزانه میلیون ها دلار اسلحه به اسرائیل برای کشتن فلسطینی ها ارسال می شود. مثال دیگر اینکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اگرچه او سیاست های ارتجاعی و غیرانسانی زیادی داشت، اما از آنجایی که شرکت های او کالاهای دوران صلح را تولید می کردند، جنگ ها در دوران دولت او کاهش یافت. البته باید در نظر داشت که موفقیت‌های کشورهای غربی زمانی‌ است که جنگ در نقاطی از دنیا بطور مستمر ادامه داشته باشد. جنگ و غلبه بر کشور ضعیف‌تر یکی‌ از ارکان رشد کشور‌هائی است که به سیستم سرمایه‌داری مجهز هستند، و نمونه‌های آن از اوائل قرن بیستم که سیستم سرمایه‌داری در غرب رشد کرد همچنان ادامه دارد.ا

در مورد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و اینکه چه کسی‌ آنها را انتخاب می‌کند گفته شد. سپس در مورد جنگ و عاملین جنگ‌ها به اختصار سخن رفت. انتخابات اصولا برای ما انجام شده است و ما مجبور هستیم بین آنهایی که از طرف دیگران در نظر گرفته شده‌ا‌ند و سیاست‌های مورد نظر آنها را اجرا می‌کنند یکی‌ را انتخاب کنیم، زیرا آنها می توانند سیاست های مورد نظر خود را اجرا کنند. بنابراین، هیچ انتخاب شده‌ای گزیدهٔ واقعی‌ ما نمی‌باشد! ولی‌ بحث ما در اینجا در مورد انتخاب بطور کلی‌ است. آیا زمانی‌ که ما چیزی یا کسی‌ را انتخاب می‌کنیم آنچه را که می‌خواهیم به دست می‌آوریم، یا اینکه اجبار داریم که بین دو یا چند موردِ از قبل تعیین شده یکی‌ را انتخاب کنیم؟ عموما هر انتخابی یک برگزیدهٔ نسبی‌ است. به عنوان مثال، برای کشیدن یک نقاشی‌ رنگی‌ را از بین صدها رنگ دیگر انتخاب می‌کنیم، گرچه رنگ‌های دیگری نیز وجود دارند که در دسترس ما نیستند. بنابراین، هرگاه گزیده‌ای در پیش داریم، باید همواره به خاطر بسپاریم که عموما آنچه را که ما انتخاب می‌کنیم یا بر‌می‌گزینیم، محدود به گزینه‌هائی است که در اختیار ما گذاشته‌ا‌ند، و گاهی برای انتخاب آنچه که مطلوب ماست باید جنگید.ا

No comments:

Post a Comment