برای نجات کره زمین، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی باید امحا شوندا
در حالی که اثرات این بحران، مانند سیل بیسابقه، خشکسالی ویرانگر، گردباد، توفانهای شدید و از دست دادن تنوع زیستی از نظر بسیاری در شمال جهانی پدیده ای جدید به نظر میرسد، این بلایا برای دهه ها باعث تخریب بیسابقه ای در سراسر جنوب جهانی، به ویژه در حوزه دریای کارائیب شده است. ا
حوادث آب و هوایی شد ید نه تنها حیات اقتصادی این جوامع را تهدید می کند، بلکه نقش قدرتمندترین نهادهای اقتصادی بین المللی، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را نیز زیر سوال می برد. ا
مداخله این نهادها به طور مداوم وضعیت اقتصادی جوامع آسیب دیده از شرایط جوی را بدتر کرده است. به همین دلیل است که بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای نجات کره زمین و جان انسان ها باید امحا شوند. ا
کشورهای جزیره ای کارائیب با تلفات جانی و مالی فراوان این واقعیت را به خوبی می دانند. ا
جوامع متاثر از تغییرات اقلیمی براحتی از عوارض مالی حوادث طبیعی بهبود نمی یابند. این کشورها توسط معاملات فاجعه بار با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به گروگان گرفته شده اند. ا
این دو نهاد به جای کمک به منطقه ای که در کانون بلایای اقلیمی قرار دارد، کشورهای عضو را مجبور به استقراض می کنند تا به جای کمک و بهبود فوری و بلندمدت، ریاضت و اهداف مورد نظر سرمایه جهانی را در اولویت قرار می دهد. در نتیجه، جوامع از افزایش بدهی عمومی و کاهش سرمایه گذاری در حما یت از زیرساخت های اجتماعی الزام برای واکنش به بلایای آب و هوا یی و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی رنج می برند. ا
علاوه بر این، این نهادها به جای ارائه کمکهای مالی بدون قید و شرط و بازپرداخت با شرایط مورد نیاز برای برآورده کردن نیازهای مردم، به صراحت از ابزارهای مالی مرتبط با بدهی مانند بیمه بلایای طبیعی یا اوراق قرضه، معاوضه بدهی، و اکنون “شرایط فاجعه” که در بدهی ادغام شده اند، حمایت کرده اند. یک بند فاجعه یا طوفان به شرایط قراردادی ابزار بدهی در صورت وقوع یک بلایای طبیعی واجد شرایط میافزاید.ا
این بند انواع پیش شرط هایی را برای رویدادها یا محرک هایی مشخص میکند که به وام گیرنده اجازه می دهد تا بازپرداخت سود، اصل سرمایه یا هر دو را به مدت یک تا دو سال به تعویق بیندازد. این مکانیسم باعث کاهش یا حذف بدهی نمی شود. ا
سختی هایی که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بر جوامع ویران شده از تغییرات اقلیمی وارد می کنند با میراث و واقعیت های استعمار همخوانی دارد. منطق مکانیسم های آنها را میتوان به سیستم های بیمه، بازار سرمایه و ابزارهای مالی که در امور تجارت برده های فراآتلانتیکی بکار می بردند، ردیابی کرد.ا
در آن زمان، آفریقایی های برده دار به عنوان دارایی ملکی و غیرانسانی تلقی می شدند، کشتی های تحت مالکیت بردگان توسط دلالان بزرگ بیمه می شدند. ا
بانک جهانی و صندوق بین المللی پول امروزه به عنوان نهادهای استعمار نو عمل می کنند که همان دستور کار قدرت های امپریالیستی اروپایی-آمریکایی را ادامه میدهند. آنها برای کاهش بلایا عمل نمی کنند، بلکه از طر یق اسارت بدهی تحمیل شده به کشورهای ویران شده
از آب و هوا در دریای کارائیب و جاهای دیگر عمل می کنند. ا
در این لحظه از بحران های متعدد و متقاطع، آنها برای خطرات و چالش های بحران آب و هوا مناسب نیستند. مطمئنا،ً بانک جهانی و صندوق بین المللی پول قصد خدمت به “بدبختان زمین” را نداشتند. آنها برای حمایت از برتری و هژمونی اروپایی-آمریکایی و حفاظت از منافع سرمایه جهانی ایجاد شدند. ا
No comments:
Post a Comment