اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Thursday, January 9, 2025

تنها انتخاب ترامپ: نابودی فلسطین یا پایان دادن به جنگ

 بازگشت رهبر ایاالت متحده به قدرت، تنها می تواند تخریب وضعیت کنونی خاورمیانه راا
که وی در اولین دوره ریاست جمهوری اش آغاز کرده بود، تسریع نماید. ا
نویسنده: دیوید هرست (منبع: میدل ایست آی / ۷ نوامبر ۲۰۲۴ / ) مترجم: م. البرزی

باورعمومی این است که ترامپ برای فلسطینی ها یک فاجعه خواهد بود، زیرا ترامپ آرمان فلسطین راً تمامًا به گور سپرد. و واقعیت این است که آمریکا در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، کاملا توسط راست مذهبی صهیونیست کنترل می شد - چه به عنوان حامیان مالی او، و چه به عنوان سیاست گذار. ا

 Former US President Donald Trump speaks during an election night event in Florida on 6 November 2024 (Chip Somodevilla/Getty Images/AFP)

در دوران ترامپ وَ جِرد کوشنر، مشاور و دامادش، واشنگتن به زمین بازی جنبش شهرک نشینان تبدیل شد که دیوید فریدمن، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل با وقاحت تمام با آنها هماهنگ بود. در نتیجه، ترامپ در نخستین دوره ریاست جمهوری خود با به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آنـجا، چندین دهه سیاست ورزی را نابود کرد. او تشکیلات خودگردان فلسطین را از داشتن دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در واشنگتن، محروم کرد؛ به اسرائیل اجازه داد بلندی های جولان را ضمیمه کند؛ از توافق هسته ای با ایران خارج شد؛ و قاسم سلیمانی قدرتمندترین ژنرال و سیاست مدار ایرانی در منطقه را ترور کرد. ا

حمایت ترامپ از توافق نامه ابراهیم، برای مبارزات مردم فلسطین از اینها هم خسارت بارتر بود. این تلاش جدًا به معنای ریختن بتن بر گور آرمان فلسطین بود و هست، و نیز بنا کردن شاهراه تجاری روی آن با قراردادهایی با کشورهای خلیج فارس که اسرائیل را نه تنها به یک ابرقدرت منطقه ای، بلکه به یک دروازه حیاتی ثروت های خلیج فارس تبدیل کند. ا

در ۶ اکتبر ۲۰۲۳، یک روز پیش از حمله حماس، آرمان فلسطین کاملا مرده بود. مبارزات فلسطینی ها برای تعیین سرنوشت، مانند مشکل نسل قدیمی رهبران عرب تلقی می شد که نسل جدید آن را بی هیچ ملاحظه ای پس میزد. ا

تمام گفت وگوهای دیپلماتیک پیرامون تصمیم قریب الوقوع عربستان برای عادی سازی روابط با اسرائیل بود همراه با تصاویری از محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در حال دست دادن با بنیامین ناتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در انظار عمومی طوری که گویی چیزی به پایان راه نمانده و با یک فشار دیگر به هدف دست یافته اند. اگر فهرست اقدامات دور اول ترامپ علیه فلسطینی ها چندان که باید بلندبالا نبود، اما اکنون به راحتی قابل تصور است که دوره دوم وی از دوره اول هم بدتر خواهد بود.ا

وحشیانه ترین تکانه ها

این بار و با توجه به این که حزب جمهوری خواه کنترل هر دو مجلس در کنگره را در دست دارد، دیگر بزرگی در اتاق نخواهد بود تا رئیس جمهور را به خاطر اقدامات وحشیانه اش ادب کند. از این ها گذشته، مگر فریدمن کتابی با عنوان دولت یهودی: آخرین و بهترین امید برای حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین را منتشر نکرد تا در آن استدلال کند که چرا ایالات متحده بر مبنای وظیفه ای که کتاب مقدس برایش تعیین کرده است باید از الحاق کرانه باختری به اسرائیل حمایت کند؟

فریدمن می نویسد: «فلسطینی ها، مثل پورتوریکویی ها، در انتخابات ملی رأی نخواهند داد... فلسطینیان آزاد خواهند بود تا اسناد حکومتی خود را تا آنـجا که با اسناد اسرائیل مغایرت نداشته باشد وضع کنند.» با این وضع، آیا ترامپ تغییرات ارضی دیگری مانند الحاق منطقه (سی) در کرانه باختری اشغالی، تقسیم دائمی غزه، بازگشت شهرک های اسرائیلی به شمال غزه و پاکسازی منطقه مرزی در جنوب لبنان را در نظر نخواهد داشت؟ همه این ها می توانند، و بدون شک، در دوره دوم ترامپ بدون هیچ مانعی محقق خواهند شد.ا

من حتی برای یک لحظه در پی دست کم گرفتن یا کم بها دادن به خون های فلسطینی هایی که بر زمین ریخته شده - شمار کشته شدگان غزه به راحتی می تواند بیش از سه برابر رقم رسمی فعلی باشد و یا آنچه در پیش است، نیستم. اما بحث من در این نوشته این است که جنبش شهرک نشینان، با حمایت ترامپ در دوره دوم، در حال به گور سپردن هر شانسی است که اسرائیل را به عنوان یک کشوراقلیت یهودی آپارتاید به پیروزی برساند و تمام زمین ها، از رود تا دریا را زیر کنترل خود بگیرد. ا

عواقب جبران ناپذیر

اجازه دهید پیش از پرداختن به عواقب جبران ناپذیر هر آنچه تا کنون رخ داده است، دو نکته را در مورد وضعیتی که در ۶ اکتبر وجود داشت بیان کنم. و بی هیچ تردیدی آنها بازگشت ناپذیرند. ا

نخست این که با اجازه دادن به ناتانیاهو که ادعای پیروزی کامل کند، دولت آمریکا در دور اول ریاست جمهوری ترامپ نه تنها چشم انداز راه حل دو کشوری را نابود کرد، بلکه در کنار آن، رؤیای صهیونیستی یک کشور یهودی لیبرال، سکولار و دموکراتیک را نیز به خاک سپرد. ا

نسخه لیبرال این دولت، ابزار اصلی گسترش اسرائیل بود که با تکه تکه کردن فلسطین تاریخی، تعدی عمیق تری به آن را انـجام داد. با نابودی این نسخه، برگ انـجیر )پوشش( لیبرالی از پروژه صهیونیستی فرو افتاد و نیروهای مذهبی صهیونیستی که زمانی در حاشیه بودند و حتی سیاست مداران تروریست و راست گرای افراطی مانند ایتامار بن گویر و کاهانیست ها، به جریان اصلی تبدیل شدند. این جریان، اساس کل پروژه اسرائیل به عنوان دولت مسلط بین رودخانه و دریا را تغییر داد. این کشور ناگهان تبدیل به تنها دولتی شد که به دست متعصبان مذهبی اداره می شود، کسانی که در آرزوی تخریب کامل گنبد صخره ای و مسجد االقصی هستند. ا

این دولت تبدیل به دولتی شد که توسط متعصبین مذهبی اورشلیم اداره می شد، نه توسط مخ های اینترنتی اشکنازی اروپایی و متخصصان تل آویو. در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، شکاف میان این دو اردوگاه، آشتی ناپذیر و اساسًا بی ثبات کننده شد. ا

دومین تغییری که نخستین دوره ریاست جمهوری ترامپ ایجاد کرد، یا بهتر است بگوییم تکمیل کرد، در اذهان فلسطینیان رخ داد. یک نسل کامل از فلسطینی هایی که پس از توافق اسلو متولد شدند، به این نتیجه رسیدند که تمام راه های سیاسی و غیر خشونت آمیز برای پایان دادن به اشغال بسته شده است. و این که دیگر به رسمیت شناختن اسرائیل هیچ معنایی ندارد، چه رسد به این که بخواهیم آنـجا کسی را پیدا کنیم تا با او گفتگو کنیم. گفتگو با اسرائیل به حرکت بی معنایی تبدیل شد. مسیر سیاسی نه تنها در داخل فلسطین، بلکه در خارج از آن نیز مسدود شده بود. ا

جو بایدن، رئیس جمهور ایاالت متحده، و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه اش، با وقاحت و بی اعتباری همیشگی خود، تمام «دستاوردهای» اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ - قبل از هر چیز توافقنامه ابراهیم - را حفظ کردند. ا

تحقیر بایدن

افتخار ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری اش این بود که همه این تغییرات را با وجود درگیری های جاری در فلسطین ایجاد کرد و آسمان هم به زمین نیامد. اما در هفت۷ اکتبر آسمان به زمین آمد و هر کاری که ترامپ و بایدن قبل از آن انـجام داده بودند، کمک کرد تا حمله حماس رخ دهد، حمله ای که چنان شوکی به اسرائیل وارد کرد که ۱۱ سپتامبر به ایالات متحده. ا

پس از حمله حماس، نادیده گرفتن آرمان فلسطین غیرممکن شد. آرمان فلسطین از حاشیه خواست های حقوق بشری جهان به کانون اصلی آن تبدیل شد. اما بایدن این را درک نکرد. او که ذاتًا یک صهیونیست است، به نتانیاهو اجازه داد تا او را تحقیر کند. اولین واکنش او به حماس این بود که به اسرائیل هر چه می خواهد بدهد و تمام اقدامات بین المللی در سازمان ملل برای آتش بس را خنثی کند. دومین واکنش او ترسیم خطوط قرمزی بود که نتانیاهو آنها را یکی پس از دیگری نادیده گرفت. ا

بایدن به نتانیاهو گفت که رفح و کریدور فیلادلفی را دوباره اشغال نکند. اما نتانیاهو این کار را کرد. بایدن به نتانیاهو گفت که به کامیون های کمک رسان اجازه ورود به غزه را بدهد، نتانیاهو او را بیشتر نادیده گرفت. بایدن به نتانیاهو گفت که به لبنان حمله نکند. نتانیاهو این کار را کرد. بایدن به نتانیاهو گفت که به تأسیسات هسته ای و نفتی ایران حمله نکند و نتانیاهو به این حرف گوش داد - حداقل فعلا. ا

این کارنامه کاملی برای تحقیر بایدن نیست، اما آن زمان که تاریخ این دوره نوشته شود، از بایدن به عنوان یک رهبر ضعیف یاد خواهد شد. از او همچنین به عنوان رهبری یاد خواهد شد که امکانات نسل کشی را فراهم کرد. میزان بمب های سنگینی که ایاالت متحده در طول یک سال گذشته به اسرائیل تحویل داده است و اسرائیل از آنها علیه اهداف غیرنظامی در غزه و لبنان، استفاده کرده است، بسیار بیشتر از بمب هایی است که آمریکا در تمام طول جنگ عراق بر سر مردم ریخت. ااگر حاکمیت اسرائیل پس از ۷ اکتبر دچار دگرگونی اساسی شده است، طرز تفکر فلسطینیان نیز از بن تغییر کرده است. مقیاس کشتار - آمار رسمی کشته شدگان فلسطینی ها در جنگ از ۴۳هزار نفر فراتر رفته است و شمار واقعی آن می تواند، با توجه به میزان تخریبی که بیشتر نوار غزه را غیرقابل سکونت کرده است، چندین برابر باشد - اسرائیل از همه خطوط قرمز فلسطینی ها در هرکجا که زندگی می کنند، عبور کرده است. ا

جایی برای مذاکره نمانده

از این پس با دولتی که چنین رفتاری با مردم داشته است، هیچ جایی برای صحبت و مذاکره وجود نخواهد داشت. تنها دو باری که آرای ِکِنست، پارلمان اسرائیل، در میان اعضا یهودی پارلمان به اتفاق آرا منجر شد، یکی قانون وتوی یک کشور فلسطینی بود و دیگری قانون ممنوعیت آنروا، آژانس سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی. این دو رأی به تنهایی به فلسطینیان نشان داد که تصور اینکه هر دولتی پس از نتانیاهو گرهی از اشغال خواهد گشود، توهمی بیش نخواهد بود.با وجود شکاف عمیقی که در اسرائیل وجود دارد، تنها چیزی که می توانست مورد اجماع همه یهودیان باشد، دو اقدامی بود که اساسًا زندگی را برای فلسطینیان، اکثریت جمعیت، غیرممکن می کرد. ا

در چنین شرایط سخت و نامساعدی، تنها دو راه وجود دارد: کاری نکنیم و بمیریم، یا مقاومت کنیم و بمیریم. صدها هزار، اگر نگوییم میلیون ها نفر، به انتخاب دوم اعتقاد دارند. ا

در نتیجه، حماس در اوج محبوبیت خود در مناطقی است که اخوان المسلمین در ۶ اکتبر در ضعیف ترین حالت خود قرار داشت: در کرانه باختری اشغالی، اردن، لبنان و مصر. ا

در شهر قدیمی نابلس قدم بزنید و از مردم بپرسید که از چه کسانی حمایت می کنند. پاسخی که خواهید شنید، نه محمود عباس، نخست وزیر از کار افتاده تشکیلات خودگردان فلسطین، بلکه با فاصله قابل توجهی حماس خواهد بود، گروهی که در بریتانیا و دیگر کشورهای )غربی( به عنوان یک سازمان تروریستی ممنوع اعلام شده است. ا

در اردن، حماس مورد ستایش همه مردم، ساکنان کرانه شرقی و فلسطینی ها است، زیرا حمله اسرائیل به کرانه غربی اشغالی به عنوان یک تهدید وجودی برای پادشاهی تلقی می شود. ا

به خانه هر فلسطینی که قدم بگذارید، به شما خواهند گفت که شمار قربانیان و کشته ها در دوره دوم ترامپ، بهایی است که برای آزادی فلسطین از اشغال باید پرداخت کنند. ا

این نسل از فلسطینی ها صلابتی از خود نشان داده اند که هیچ نسل قبلی از خود نشان نداده است. آنها مانند یاسر عرفات، رییس ساف، که در سال ۱۹۸۲ در بیروت محاصره شد، اهل بزن و در رو نیستند. هیچکس در غزه به تونس فرار نمیکند و تعداد کمی به مصر که درست آن سوی مرز است- و بسیار کمتر از آنچه هدف نتانیاهو بود - می گریزند. فلسطینی ها پرچم سفید را بلند نمیکنند. آنها میمانند و میجنگند و در جایی که زندگی میکنند میمیرند. ا

هنگام پیروزی کامل«ا»

این پاسخ به کسانی است که می گویند بهتر است به درازمدت نگاه کرد، در حالی که وظیفهً کوتاه مدت صرفًا زنده ماندن است. دیگر کوتاه مدتی برای فلسطینیان وجود ندارد. تمام شد. چیزی باقی نمانده است. ا

کوتاه مدت یعنی بازگشت به چادرها. این بدان معناست که به خانه خود در کرانه باختری اشغالی باز گردید و بدانید که فردا می توانید به دست شهرک نشینانی که بن گویر مسلح کرده است، سوزانده شوید. بازگشتی وجود ندارد. فلسطینی ها بیش از آنچه در تصور بگنجد اعضای خانواده های خود را از دست داده اند که تسلیم شدن را به عنوان یک گزینه در نظر بگیرند. ا

از منظر یک کشاورز فلسطینی که در مواجهه با حملات مکرر شهرک نشینان در تپه های الخلیل جنوبی به زمین خود چنگ انداخته است، این پرسش که آیا کامالا هریس به عنوان رئيس جمهور ایاالت متحده تفاوتی ایجاد می کرد یا خیر، چیزی مثل شیر یا خط است. او حتی می توانست از بایدن هم در برابر نتانیاهو ضعیف تر باشد. ا

پس از حمله حماس، نادیده گرفتن آرمان فلسطین غیرممکن شد. آرمان فلسطین از

حاشیه خواست های حقوق بشری جهان به کانون اصلی آن تبدیل شد. ا

حالا ما یک بار دیگر با ترامپ سروکار داریم. شهرک نشینان راست گرا با بطری های شامپاین در دست جشن می گیرند. بن گویر در سخنرانی خود در کنست از پیروزی ترامپ در انتخابات استقبال کرد و گفت: »اکنون زمان اقتدار، زمان پیروزی کامل است«. نتانیاهو هم با برکناری وزیر دفاع یوآو گالانت، از این فرجه برای پاکسازی دولت خود استفاده می کند. ا

بنابراین، ترامپ با به دست گرفتن قدرت در ژانویه آینده، با این فرض که بایدن همچنان در تأمین آتش بس در غزه ناکام بماند، دو مسیر روشن دارد. او می تواند از همان جایی که کارش را رها کرده بود، ادامه دهد و اجازه دهد آمریکا توسط راست های انـجیلی ـ مسیحی کنترل شود، یا می تواند کاری را انـجام دهد که هنگام ملاقات با رهبران مسلمانان در میشیگان به آن اشاره کرد: توقف جنگ نتانیاهو. هریک از این مسیر ها انباشته از تله های آشکاری است [که یک رهبر نالایق را می تواند به دام بیاندازد. م.] ا

آتش های جنگ منطقه ای

چراغ سبز دادن به نتانیاهو و متحد او بن گویر برای »پیروزی کامل«، در واقع به معنای پاکسازی قومی دو سوم کرانه باختری اشغالی است که به هجوم عظیم پناهجویان به اردن ختم می شود -اقدامی که در اردن به عنوان عاملی برای جنگ دیده می شود. این به معنای اخراج فلسطینی ها از شمال غزه و تخریب دائمی لبنان، با حق مفروض اسرائیل برای ادامه بمباران لبنان و سوریه است. ا

هر یک از این اقدامات منجر به جنگ بیشتر می شود که ترامپ متعهد به توقف آن شده است. به یاد داشته باشید که یکی از آخرین چیزهایی که گالانت پیش از اخراجش گفت این بود که جنگ در سوریه برای قطع خطوط تدارکاتی ایران اجتناب ناپذیر است. اجازه دادن به نتانیاهو برای این که فکر کند می تواند به »پیروزی کامل« دست یابد، تنها به معنای شعله ورتر کردن آتش یک جنگ منطقه ای است.ا

همچنین، حتی اگر عربستان سعودی اسرائیل را به رسمیت بشناسد و گِل توافق ابراهیم را به سبزه نیز بیاراید، باز تفاوت چندانی نخواهد کرد - اگر چه شدیدًا تردید دارم که محمد بن سلمان آنقدر احمق باشد که دست به چنین کاری بزند. واقعیت این است که چنین معاملاتی، در حالی که فلسطین کشور خود را ندارد و هر یک از رهبران عرب خشم مردم خود را نسبت به مسئله فلسطین احساس می کنند، بی معناست. ا

اما وادار کردن نتانیاهو به توقف جنگ، همان طور که رئیس جمهور قدرتمند جمهوری خواه، رونالد ریگان، اسرائیل را در چهار دهه پیش مجبور به توقف بمباران بیروت کرد، پیامدهای تکاندهنده ای خواهد داشت. چنین کاری پروژه مذهبی صهیونیستی را در مسیر خود متوقف خواهد کرد. این امر موجب تقویت نارضایتی فزاینده در فرماندهی عالی ارتش اسرائیل خواهد شد، که هم اکنون اعلام کرده اند که در غزه و لبنان همه توان خود را صرف کرده و از خستگی ناشی از جنگ رنج میبرند. ا

توقف جنگ، نتانیاهو را با بزرگ ترین خطر سیاسی خود مواجه می کند، زیرا انـجام این کار قبل از بازگشت گروگان ها، به منزله پیروزی حماس و حزب اللـه خواهد بود. ا

امید به آینده

با گذشت یک سال هنوز هیچ پروژه معتبری که به استقرار دولتی در غزه منجر شود و اجازه بازگشت نیروهای اسرائیلی را بدهد، وجود ندارد. لحظه ای که چنین اتفاقی بیفتد، حماس دوباره ظهور می کند. تنها، دولتی در غزه پس از جنگ می تواند موفق شود، که دولتی تکنوکراتیک و در توافق با حماس باشد – و این به خودی خود نشاندهنده تحقیر بزرگی برای نتانیاهو و ارتشی خواهد بود که قول سرکوب جنبش مقاومت را داده بودند. ا

ترامپ به هر کاری دست بزند، میزان مقاومت فلسطین در طول این جنگ نشان داده است که عاملیت در مناقشه در اختیار رهبران افراطی در اسرائیل یا واشنگتن نیست، بلکه با مردم فلسطین و سراسر خاورمیانه است. و این بزرگ ترین امید برای آینده است. هرگز در تاریخ انتخابات ایالات متحده، فلسطین عاملی برای دور کردن رأی جوانان از حزب دموکرات نبوده است. از این پس هیچ رهبر دموکراتی که بخواهد ائتلاف خود را بازسازی کند، نمی تواند رأی فلسطینی ها، اعراب و مسلمانان را نادیده بگیرد. ا

ممکن است با رفتن بایدن، شاهد آخرین رهبر صهیونیست در حزب دمکرات باشیم، که به خودی خود این برای اسرائیل دارای اهمیت عظیمی است. ا

ساکن بی ِخرد، دون کیشوت و معامله گر کاخ سفید - رئیس جمهوری که اصرار دارد تحلیل های مشاورانش از یک صفحه (الف۴) تجاوز نکند، و اگر آنها را بخواند باید خوشحال باشند - تنها به نابودی وضعیت موجود در خاورمیانه، که در اولین دوره اش شروع کرد، سرعت می بخشد. ا

ترامپ با کمک های فراوان نتانیاهو، رؤیای لیبرال دموکراسی صهیونیستی را که ۷۶ سال به طول انـجامید، نابود کرده است. این خود یک دستاورد است. در دوره دوم، او فقط فرارسیدن روز پایان اشغال را تسریع خواهد کرد. ا

https//:www.middleeasteye.net/opinion/trump-two-choices-obliterate-palestine-end-war

این نسل از فلسطینی ها صلابتی از خود نشان داده اند که هیچ نسلی پیش از خود نشان نداده است. آنها ایستاده اند، و اهل جا زدن نیستند. ا

No comments:

Post a Comment