اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, March 5, 2025

حکومت ثروتمندان

در مورد رئیس جمهور جدید آمریکا، دانالد ترامپ، و سیاست‌های او در این مدت کوتاه از ریاست جمهوری‌اش سخنان بسیاری گفته شده و روش سیاسی‌ او مورد تجزیه و تحلیل بسیاری قرار گرفته شده است. سیاست کلی‌ او در جهت سیاست‌های جمهوری‌خواهان، یعنی‌ قدرت کمتر دولت‌ها و قدرت مالی بیشتر برای بخش خصوصی، بوده و خواهد بود. ولی‌ آنچه که متفاوت است، رفتار افسار گسیخته و دیکتاتور مآبانهٔ اوست، که با کُنش‌های منتخبینِ سلفِ او بسیار متفاوت است.ا
جوامع انسانی‌ به منظور تسهیل در شناخت افراد بسته به حرفه، تحصیلات، سن، تجربه، و موارد بیشمار دیگری عموما به دسته‌ها و یا طبقات مختلف تقسیم‌بندی می‌شوند. به عنوان مثال، از نظر سنی‌ افراد به نوزادان، کودکان، نوجوانان، جوانان، میان سنین، مسّن‌ها، و پیرها تقسیم می‌شوند. همچنین از نظر جنسی‌، شغلی‌، سوادی، و سایر موارد، تقسیمات مربوط به خود را دارند. تا زمانی‌ که سوسیالیزم پا نگرفته است، یکی‌ از این تقسیمات مهم بر حسب درآمد است. این تقسیم‌بندی بر اساس مقدار دارائی اشخاص، به فقیر و کم‌درآمد و غیرو می‌باشد، که بالاترین آن پولدار است. البته ثروتمندان و یا پول‌دارها را هم می‌توان بسته به مقدار دارائی آنها تقسیم کرد، که فرضا تفاوت شایانی بین دارائی ترامپ و آرنالت وجود دارد. از زمانی‌ که درآمد‌ها اندازه‌گیری و گزارش شده‌ا‌ند، ثروتمند‌ترین اشخاص عموما در کشور‌های آمریکائی و اروپائی می‌زیسته‌ا‌ند. بر طبق گزارش مجلهٔ فوربز، ماسک دومین ثروتمند جهان پس از آرنالت است، که احتمالا در نظر دارد که با کمک دوستش ترامپ یک درجه بالاتر رود، و بالاترین ثروتمند جهان شود!ا
دانالد ترامپ در دورهٔ اول ریاست جمهوری خود آنچه را که در نظر داشت، یعنی‌ بازسازی سرزمین اغنیا و گذراندن قوانینی که سود ثروتمندان را چند برابر می‌کند، به منظور ملاحظات حزبی این ایده‌اش را بطور کامل انجام نداد و اطرفیانش را تا حدی راضی‌ نگاه داشت. ولی‌ در دور دوم با شدت کامل برای افزایش هر چه بیشتر درآمد پولداران تلاش می‌کند. پایمال کردن حقوق بینوایان و تهیدستان با افزایش افراد بیکار از طریق بستن بسیاری از سازمان‌های دولتی، با بهانهٔ تامین کسری بودجه، از نخستین فعالیت‌های اوست. یکی‌ از مواردی که جمهوری‌خواهانِ در قدرت همیشه برای حذف و یا تقلیل آن تلاش کرده‌ا‌ند مالیات بر شرکت‌ها، و مالیات بر ثروت بطور کلی‌ است. ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری خود تا آنجا که در قدرتش بود، و با کمک نمایندگان هر دو مجلس که جیره‌خوار شرکت‌ها هستند، مالیات بر کمپانی‌ها را تقلیل داد. در این دوره، هنوز چندی از اقتدار او نگذشته، برای خشنودی خود و دوستانش به این امر خطیر اقدام ورزیده است.ا
چنان که سخن رفت، یکی‌ از نخستین راه‌کار‌های او بستن بسیاری از ادارات دولتی است. با بستن سازمان‌های دولتی، نه تنها بودجهٔ دولتی کاهش داده می‌شود، و این راه را برای کاهش کسری بودجهٔ فدرال باز می‌کند، بلکه این عمل باعث افزایش گروه بیکاران می‌شود. از سوی دیگر، طبقِ قانون عرضه و تقاضا، چنان‌چه تعداد درخواست کنندگان مشاغل افزایش یابد، در حالیکه تغییری در تعداد مشاغلی که به نیروی کار احتیاج دارند داده نشود، سطح دستمزد پایین می‌آید. بدین طریق، با بستن گروهی از سازمان‌هائی که خدمات دولتی عرضه می‌کنند، سطح دستمزد کاهش، و سود سرمایه‌دارن افزایش میابد.ا
 یکی‌ دیگر از بیانات ترامپ، جدا شدن از دولت‌هائی است که همیشه پشتیبان آمریکا، و عوامل مهمی‌ در ابرقدرتیِ این کشور بوده‌ا‌ند. حملهٔ او به کشورهای اروپائی و کانادا، و دست دوستی‌ دادن به روسیه، چیزی جز توسّل به دشمن قدیمی‌ نیست. با توجه به اینکه دولت آمریکا همواره در جنگ‌هائی که برپا کرده است، از جنگ ویتنام گرفته تا حمله به برخی‌ کشور‌های آفریقائی و عربی‌، هیچ‌گاه به آن پیروزی که در نظر داشته دست نیافته است، دست دوستی‌ دادن به کشورهائی که قبلا در لیست متخاصمین بودند، احتمالا سیاست درستی‌ است. ولی‌ اگر در خاتمه آنچه که بر سر دوستان اروپائی و دوستان دیگر آمریکا در سراسر جهان رفت با این دولت‌ها شود، البته این جز به سیر نزولی رفتن و انحطاط ایالات متحده، عاقبت دیگری نخواهد داشت.ا
چنان‌چه به تاریخ نظری بی‌اندازیم، همواره کشورهائی در جهان بوده‌ا‌ند که از هر نظر بر سایر کشورهای جهان پیشی‌ داشته‌ا‌ند. ایران خودمان یکی‌ از این کشور‌ها بود، که پیش از حملهٔ اعراب و ظهور اسلام از قدرتمندترین کشور‌های دنیا بود. البته چنان‌چه اعراب از طریق اسلام به ایران حمله نمی‌کردند، و خائنی چون سلمان پارسی‌ وجود نداشت، قدرت ایران از طرق دیگری کاسته، و حکومت ایران از اوج خود سقوط می‌کرد. این دور تسلسل همواره در جهان وجود داشته است، و ابرقدرتان پس از مدتی‌ سقوط می‌کنند. چنین سرنوشتی برای آمریکا نیز رقم زده خواهد شد، که البته این‌بار با ابرقدرتی چین عمر این امپراطوری پایان میابد.ا
از زمانی‌ که تئوری سیاسی‌ رایش در سال ۱۹۳۳ در آلمان آغاز شد، به قدرت گرفتن آن ده سال به طول انجامید. با اینکه آدُلف هیتلر تحصیلات و یا تجربهٔ سیاسی‌ خاصی‌ نداشت، به دلیل قدرت بیانش توانست به سرعت نردبان ترقی‌ را در حزب کارگری آلمان (داپ) که حزبی ملی‌گرا و ضد کمونیست و ضد مذهب (به خصوص مذهب یهود) بود، طی کند. در مقایسه با ترامپ، باید گفت که امروزه شرایط بسیار متفاوت است، و گرچه ترامپ از یک خانوادهٔ پولدار و با نفوذ میاید که این می‌تواند به پیشرفت عقایدش نیرو ببخشد، ولی‌ آمریکای امروز با آلمان اوائل قرن بیستم بسیار متفاوت است، و مردم آمریکا در مجموع نژاد پرستی‌ را تکفیر می‌کنند. از لحاظ مالی، آمریکائی‌ها به کسانی‌ که از این نظر پیشرفته هستند احترام می‌گذارند و دلیل ثروت آنها را دانش و کوشش آن شخص می‌دانند، که البته چنین نیست. ولی‌ از نظر تبعیض نژادی سعی‌ می‌کنند که از سابقهٔ تاریخی‌ خود، که استثمار و به صلابه کشیدن رنگین پوستان بود، فاصله بگیرند.ا
همچنین باید توجه داشت که آمریکای امروز از نظر نژادی با آمریکای یک قرن پیش، و یا حتّی ده سال پیش بسیار متفاوت است. به دلیل ثروت و رشد اقتصادی سریعی که آمریکا در عرض یک قرن اخیر، و پس از جنگ دوم جهانی‌، داشته است، رنگین پوستان آمریکا چندین برابر شده‌ا‌ند و چرخه این نظام، در واقع توسط مهاجرین می‌چرخد. امروزه آمریکائی‌هائی که از نسل اروپائی هستند، کاملا در اقلیت می‌باشند. بنابراین، به نظر نمی‌رسد که نژاد پرستی‌ دانالد ترامپ و اِلُن ماسک سیاست آمریکا را به سیاست آلمان در سال‌های سی‌ و چهل قرن بیستم تبدیل کند.ا
چنان که قبلا به آن اشاره شد، اگر به دنبال منافعی بگردیم که ریاست جمهوری ترامپ برای ما به ارمغان می‌آورد، بی‌پرده کردن و نمایش آزاد سیاست‌های امپریالیستی است. ترامپ امپریالیسم آمریکا را لخت و برهنه، مانند کودکی که تازه متولد شده است، به نمایش گذاشته است. فرامین دیکتاتوری او، از جمله احکام نژاد پرستانه که به آنها اشاره شد، به سادگی‌ و وضوح سرشت این سیستم را رو می‌کنند.ا
زمانی‌ که او می‌گوید که باید نام خلیج مکزیک تغییر یابد، و یا کانادا ایالت پنجاه و یکم است، و یا کانادا و مکزیک باید تعرفه بدهند، این به دوری کردن آمریکا از همسایگانش یاری می‌دهد، و در ضمن ما را به ذلیل بودن و تحت سلطهٔ آمریکا بودنِ این دو کشور رهنمون می‌شود.ا
دولت آمریکا تحت ریاست هر منتخبی، چه دمکرات و چه جمهوری‌خواه، همواره ذخایر معدنی کشور‌های دیگر را به زور و یا با قلّاده بر گردن رهبران آن کشور‌ها، ربوده است. ولی‌ هیچ‌گاه آن رهبران این دزدی را اذعان نکرده‌ا‌ند. ترامپ، اما، به راحتی‌ عنوان می‌کند که باید منابع کمیاب پاناما، کانادا، اکراین، گرینلند، و غزّه را استخراج کرد.ا
به این ترتیب ترامپ ماهیت دیکتاتوری دولت را، که تحت سلطه گرفتن سایر کشور‌ها از طریق زور و یا با کمک رهبران آن کشور‌ها می‌باشد، به وضوح و سادگی‌ برای کسانی‌ که به این امر باور ندارند، نمایان می‌سازد. البته باید در نظر داشت که بسیاری از مردم این کشور که به سرزمین خود عشق می‌ورزند و به آمریکائی بودن خود افتخار می‌کنند، به دلیل محافظه‌کاری دولت‌های پیشین، این زورگوئی دولتشان را باور ندارند، و رفتار ترامپ این واقعیات را به روشنی به آنها می‌آموزد.ا

No comments:

Post a Comment