اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, May 7, 2025

انتخابات ریاست جمهوری

بر اساس گزارش‌های اخیر، برآورد جمعیت ایالات متحده بیش از سیصد و چهل و سه میلیون نفر است، که از این جمعیت حدود دویست و شصت و هشت میلیون نفر می‌توانند رای دهند. از این تعداد حائز شرایط، و بر اساس آمار پروژهٔ ریاست جمهوری آمریکا، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، کمی‌ بیش از یکصد و پنجاه میلیون نفر رای دادند. تعداد رای دهندگان دمکرات کمی‌ بیش از هفتاد و پنج میلیون و رای دهندگان جمهوری‌خواه کمی‌ بیش از هفتاد و هفت میلیون و تعداد سایر رای دهندگان نزدیک به سه میلیون نفر بود.ا
Military Budget Per Each Country
رای دادن امری اختیاری است، بدین معنا که هر کسی‌ که به نتیجهٔ رای خود اعتقاد دارد و تصور می‌کند که کسی‌ که انتخاب می‌شود هدفش از انتخاب شدن خدمت به مردم، و نه پول و شهرت و مقام می‌باشد، در رای‌گیری شرکت می‌کند. بر اساس ارقامی که در بالا ذکر شد، از دویست و شصت و هشت میلیون اشخاص حائز شرایط رای، یکصد و پنجاه و پنج میلیون نفر رای دادند. بنابراین حدود یکصد و سیزده میلیون نفر در این رای‌گیری شرکت نکردند. اگر ارقامی که در اینجا ذکر شد که بر اساس گزارشات سازمان‌های امارگیری تهیه شده‌ا‌ند، صحیح باشند، در آخرین رای گیری برای انتخاب رئیس جمهور آمریکا، چهل و دو درصداشخاص حائز شرایط از رای دادن امتناع کردند. یعنی‌ چهل و دو درصد مردم این کشور تصور نمی‌کردند که رای آنها کسی‌ را که به نظر آنها می‌توانست این کشور را در مسیر مناسبی قرار دهد برای این مسند مهم انتخاب کند.ا
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که چهل و دو درصد از  کسانی‌ که در کشور آمریکا زندگی‌ می‌کنند و حائز شرایط رای دادن نیز می‌باشند، برایشان تفاوتی‌ نداشت که چه کسی‌ این کشور را در چهار سال بعد هدایت کند. از آنجائی که عموما و در همه حال مردم ترجیح می‌دهند که در شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتری زندگی‌ کنند، نباید تصور کرد که برای تقریبا نیمی از مردم آمریکا اهمیتی نداشت که چه کسی‌ این کشور را در چهار سال آینده هدایت می‌کند. بلکه دلیل رای ندادن آنها این بود که هیچ یک از دو کاندیدا نمایندهٔ این مردم نبودند، بلکه هر دو از درصد بسیار کوچکی از سرمایه‌دارن و اغنیای این کشور حمایت می‌کنند. البته با توجه به اینکه این کشور عموما بیشترین تعداد مهاجرین را به خود جذب می‌کند، و اصولا و بطور معمول تازه‌واردین در مسائل سیاسی‌ دخالت نمی‌کنند، آنها سهمی از درصد کسانی‌ که رای ندادند را دارا می‌باشند. گرچه کسانی‌ که تبعهٔ این کشور می‌شوند، در مرحلهٔ نخست، یعنی‌ کارت سبز، حق رای دادن ندارند، و چنان‌چه پس از پنج سال اقامت مداوم در آمریکا درخواست شهروندی بکنند و از مراحل آن بگذرند، حق رای خواهند داشت.  از طرف دیگر، گروهی از مردم که به احزابی و یا ایدئولوژی‌هائی به جز دو حزب دارای اکثریت طرفدار، یعنی‌ احزاب دمکرات و جمهوری‌خواه وابسته هستند، به نمایندگان آن احزاب رای می‌دهند. این افراد که سه درصد رای دهندگان اخیر را شامل می‌شوند، بدین آگاهی‌ کامل دارند که منتخب آنها انتخاب نخواهد شد، و هدف از رای دادن افزایش طرفداران حزب خود است. ولی‌ با توجه به همهٔ این دلائل، هنوز قابل شگفتی است که نزدیک به نیمی از جمعیت حائز شرایط آمریکا، یا چهل و دو درصد،‌  از این حق خود امتناع ورزیدند.ا
در این کشور، تعدادی از مردم دمکرات و تعدادی جمهوری‌خواه هستند، و همواره هر یک از این دو گروه به حزب خودشان رای می‌دهند. در واقع، تصمیم نهائی به اینکه چه کسی‌ به این مقام دست یابد توسط تعداد قلیلی انجام می‌شود که بسته به اوضاع سیاسی‌ روز، زمانی‌ به کاندیدا‌های دمکرات، و زمان دیگری به کاندیدا‌های جمهوری‌خواه رای می‌دهند. واضح است که این افراد به نطق‌های کاندیداها در مورد مسائل مختلف توجه می‌کنند، و علاوه بر آن نژاد و جنسیت کاندیدا‌ها نیز در تصمیم‌گیری آنها بی‌تاثیر نیست. نمایندهٔ جمهوری‌خواهان، ترامپ، بارها عنوان کرده بود که در ریاست جمهوری خود جنگ‌ها را پایان می‌دهد، که البته در چهار سال دور نخست خود هیچ جنگی را آغاز نکرد، و این نشانه‌ای بود که مردم به گفتهٔ او اطمینان حاصل کنند (که البته برخلاف این قول در کشتار غزّه فعالانه شرکت می‌کند). مردم آمریکا، و در واقع مردم کل جهان، از جنگ بیزارند و به کاندیدای صلح دوست رای می‌دهند. بنابراین، این نکتهٔ مثبتی برای ترامپ بود. علاوه بر آن، ظاهر او نیز مورد قبول رای دهندگان بود، چرا که او نه تنها جنس مذکر، بلکه سپید پوست می‌باشد. از طرف دیگر، رقیب او، یعنی‌ نمایندهٔ دمکرات‌ها، نه تنها جنس مونث است، بلکه با داشتن پدر و مادر جامائیکایی و هندی، پوست او نیز به سپیدی پوست ترامپ نمی‌باشد! هر دوی این عوامل می‌توانستند در تصمیم‌گیری آن تعداد قلیل، ولی‌ تعیین کنندهٔ رای دهندگان موثر باشند. شاید یکی‌ از دلائلی که نزدیک به نیمی از مردم رای ندادند مجموعهٔ همین دو عامل نیز بود.ا
بسیار مهم است که بدانیم که جنگ‌ها را حکومت‌ها آغاز می‌کنند. ولی‌ چنان‌که پیش‌تر آمد، عامهٔ قریب به اتفاق مردم از جنگ و کشتار، و خرابی‌ که نتیجهٔ آن است متنفرند و از آن پرهیز می‌کنند. در حالی‌که دولت‌ها، عموما، جنگ را برای پیشبرد اهدافشان ضروری می‌دانند. بنابراین، جنگ‌ها خواستهٔ دولت‌ها هستند، و این خواستهٔ عموم افرادی که جمعیت یک کشور را تشکیل می‌دهند، نیست. مجددا، همانطور که پیش‌تر آمد، احتمالا یکی‌ از دلائل انتخاب ترامپ  گمان رای دهندگان بر این بود که در زمان ریاست او جنگ‌ها پایان می‌یابند، که البته تا کنون این فرضیه غلط از کار درآمده است؛ چرا که‌ او مانند دیگر رهبران آمریکا سیاست‌های اسرائیل را بر سیاست‌های خود ارجح می‌داند، و در این دورهٔ ریاستش از جنگ، حداقل کشتار فلسطینیان، ابائی ندارد.ا
 امریکائیان کشور خود را مهد دمکراسی می‌دانند، که البته این بطور روزمره توسط دستگاه‌های دولتی تبلیغ می‌شود. مردم هیچ کشوری به اندازهٔ مردم امریکا بر سر در ساختمان‌های خود پرچم کشورشان را به اهتزاز در نمی‌آورند. یکی‌ از دلائل آن ، چنان که پیش‌تر آمد، تبلیغات دولتی و رفاه عمومی‌ مردم آمریکاست. این رفاه و آسایش از طریق تاراج کشور‌های دیگر توسط دولت‌های آمریکا کسب شده است. پر قدرت‌ترین و غنی‌ترین ارتش دنیا از آن دولت آمریکا است، که با آن سایر کشورهای دنیا را تحت سلطهٔ خود درآورده است. بر اساس گزارش ویکیپیدیا، بودجهٔ نظامی آمریکا در سال پیش نهصد و نود و هفت بلیون دلار بود. کشور دوم از نظر بودجه نظامی پس از آمریکا چین بود،‌ با سیصد و چهارده بلیون دلار،‌ که کمتر از یک سوم بودجهٔ نظامی آمریکا می‌باشد.ا
بسیار مهم است که روسای دولت‌ها، نیروی پلیس و ارتش قوی در اختیار داشته باشند تا بتوانند نه تنها با داشتن قوای مسلح از افراد مفید جامعه در مقابل کسانی‌ که به منظور ازدیاد منافع شخصی‌ آسایش دیگران را به مخاطره می‌اندازند حفاظت کنند، بلکه با نیروی ارتش بتوانند مرز‌های خود را کنترل و از ورود نیروی خارجی‌ که چشم به داشته‌های کشورشان دارند ممانعت کنند. ولی‌ پرسش اینجاست که چرا باید در کشوری افرادی باشند که دزدی و قتل کنند. چرا یک جامعهٔ انسانی‌ نمی‌تواند افرادی را بپرورد که به همان اندازه که خود را دوست دارند، همنوع خود را نیز بپرستند. و چرا رهبر کشوری تصمیم می‌گیرد که به کشور دیگر تجاوز کند، بجای آنکه کشور خود را به مقامی برساند که بتواند آنچه را که در کشور مورد تهاجمش می‌جوید، در سرزمین خودش به وجود بیاورد.ا
 مورد دیگر که باعث می‌شود مردم آمریکا تصور کنند که بزرگ‌ترین دمکراسی دنیا را دارند، حق مخالفت و اعتراض به فعالیت‌های دولت‌هایشان است، که البته به نظر می‌رسد که این آزادی در حال تضعیف است. در مورد کشتار اسرائیل در فلسطین اشغالی اعتراض کنندگان به دستور ترامپ به زندان فرستاده شدند. کسانی‌ هم که شهروند آمریکا نبودند به کشورشان تبعید شدند. گرچه همین حق در بسیاری از کشورها مانند ایران به مردم داده نشده، ولی‌ چنان که تا کنون و از نظر تاریخی‌ ملاحظه شده است به ندرت تصمیمات دولت آمریکا به دلیل اعتراضات مردم تغییر پیدا می‌کند. مثال‌های آن از غزّه تا ویتنام، فراوان است.ا
حال ببینیم دمکراسی و دیکتاتوری هر یک چگونه تعریف می‌شوند، و چه شرایطی باعث می‌شوند که کشوری بسوی دیکتاتوری و یا دمکراسی قدم بردارد. طبق تعریف واژگان (وُکَبلری): کلمه دموکراسی، حکومتی را توصیف می‌کند که مبتنی بر مشارکت مردم در آن حکومت، چه مستقیم و چه از طریق نمایندگان منتخب باشد. شاید این توضیح ضروری باشد که  در اینجا منظور از دیکتاتوری یک حکومت استبدادی است، و نه آنچه که دیکتاتوری پرولتاریا لقب گرفت. طبق تعریف واژگان (وُکَبلری)، دیکتاتوری یک حکومت یا یک وضعیت اجتماعی است که در آن یک نفر بدون نظرخواهی از دیگران تمام قوانین و تصمیمات رامی‌گیرد. در ویکیپدیا دیکتاتوری چنین تعریف شده است: دیکتاتوری نوعی حکومت استبدادی است که با یک رهبر یا گروهی از رهبران مشخص می‌شود که اختیارات دولتی را با محدودیت‌های کم یا بدون محدودیت در اختیار دارند.ا
با داشتن چنین تعاریفی، احتمالا می‌توانیم دمکراسی را در اکثر کشور‌های دنیا اندازه‌گیری کنیم. در ایران رئیس جمهور و اعضای مجلسین انتخاب می‌شوند. ولی‌ هر کسی‌ نمی‌تواند کاندید این مشاغل شود، بلکه باید صلاحیت آنها از غربال گروهی ملّای بی‌سواد بگذرد. در پس همهٔ اینها، آیت‌الله دیگری در صدر نشسته است که تعیین کنندهٔ نهائی است. بنابراین در نهاد دیکتاتوری سیستم سیاسی‌ ایران شکّی نمی‌توان داشت. در آمریکا هم رئیس جمهور و مجلسین توسط مردم انتخاب می‌شوند. در همین مقاله، از تعداد رای دهندگان آخرین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سخن رفت. پروسهٔ انتخاب ولی‌ با شمارش آرا صورت می‌گیرد، و شخصی‌ یا گروهی (مانند گروه مصلحت نظام در ایران و یا رهبر) در آمریکا وجود ندارد که نظر نهائی را بدهد. با مطالعهٔ مخارج انتخابات و حمایت روابط ارتباط جمعی‌ می‌توان این نتیجه را گرفت که انتخابات این کشور نیز فرق چندانی با دیکتاتوری ندارد.ا
البته رئیس جمهور اخیر آمریکا، دانالد ترامپ، که هنوز چند ماهی‌ از دور دوم ریاستش نگذشته نتیجهٔ نهائی یک دولت سرمایه‌داری را بطور عیان به نمایش گذاشته است. بدین معنی که در یک کشور سرمایه‌داری آنچه که حکومت می‌کند آرا مردم نیست، بلکه پول است. اگر ما تصور کنیم که حکومت واقعی‌ در زمان فرنکلین روزولت بود که مردم را در ثروت این کشور سهیم کرد، ما در اشتباه می‌باشیم. چرا که در سیستم سرمایه‌داری، آنچه که حکومت می‌کند پول است، و نه آرا مردم.ا

No comments:

Post a Comment