با ورود دانالد ترامپ به کاخ سفید برای دومین بار، و تقسیم مشاغل دولتی
بین همفکرانش، قدرتمندترین کشور دنیا از نظر نظامی و دومین کشور جهان از نظر صنعتی
و تکنولوژی، توسط کسانی اداره میشود که انسان را به یاد رهبری آلمان در نخستین نیمه
قرن بیستم میاندازد. این دوست صمیمی دانالد ترامپ، یعنی الون ماسک، که البته ثروتمندترین
فرد نیز میباشد، علنا افکار نژاد پرستی خود را اعلام کرده بود. گرچه پس از مدت کوتاهی
روابط ترامپ با ماسک به تیرگی گرایید، ولی همهٔ اطرافیان ترامپ کسانی هستند که درآمد
ماهیانهشان از مجموع درآمدهای پنجاه و پنج درصد پایین مردم آمریکا بیشتر است.ا
حملهٔ ددمنشانهٔ اسرائیل به ایران، که با کمک فکری و نظامی دولت آقای ترامپ انجام پذیرفت، خط سیاسی او را نیز تعیین کرد. البته همه انتظار داشتند که این رئیس جمهور از جنگ پرهیز کند، چرا که این شعار انتخاباتی او بود. آقای ترامپ خود از طبقهٔ ثروتمندان است و عموما لابی و یا همپیمان دولت اسرائیل صهیونیستهای متمول میباشند و همین متمولین، و نه مردم عادی، ریاست جمهوری را تعیین میکنند. ولی گویا شرکتهای تسلیهاتی آمریکا قدرتشان از قولهای آقای ترامپ وزینتر بود.ا
کشورهای بندهٔ آمریکا در خلیج پارس، از جمله عربستان، کویت، بحرین،
و کشورهای نوکر او در اروپا، از جمله آلمان و انگلیس و فرانسه، نه تنها از بندگیِ
خود نیز ابائی ندارند، بلکه حاضرند کشور و مردم خود را برای دستبوسی رئیس جمهوران آمریکا
به خطر بیاندازند. چنانکه دیدیم، همهٔ آنها از حملات جنایتکارانهٔ اسرائیل و آمریکا
به کشورمان پشتیبانی کردند. اگر آینده نگری ایرانیان نبود و حملات خود را به اسرائیل
و ایران بیش از آنچه که در امارات انجام شد، ادامه میدادند، این جنگ به جنگ جهانی
سوم تبدیل میشد.ا
در مقاله هفته قبل، به این اشاره شد که دانالد ترامپ با رأی حدود یک
چهارم مردم آمریکا انتخاب شد، چرا که فقط بیش از نیمی از مردم آمریکا در رایگیری شرکت
کردند. این نشان دهندهٔ این است که مردم این کشور آنچنان از روسای جمهور خود تنفر دارند
که حاضر به رأی دادن برای آنها نیز نیستند. کسانی هم که رأی میدهند تحت نفوذ تبلیغاتی
هستند که متمولین این کشور به دستگاه انتخاباتی کمک میکنند، و آن مبالغ از مالیات
آنها کم میشود. گروه دیگر رأی دهندگان، صرفا کسانی هستند که بلیونها دلار درآمد
دارند، و انتخاب آنها کسی است که البته به آنها قول داده باشد که از منافع آنها در
طول ریاست جمهوریاش حمایت میکند.ا
دولتهائی که در آمریکا بر سر کار میآیند به هیچ عنوان اجازه نخواهند
داد که کشوری به پای آنها برسد، و یا به این تصور باشد که قدرت والای جهانی باشد.
البته چین از نظر اقتصادی و تکنولوژی دونعله پیش میرود و این خطر جنگ جهانی دیگری
را افزایش میدهد. چرا که آمریکا، با توجه به اینکه نابود کردن پیشساختهای دول دیگر
و در آن میان انسانها برایش اهمیتی ندارد، برای ابرقدرتی خود احتمال دارد که جنگ جهانی
سوم را آغاز کند.ا
زمانی بود که کسانی که سلاحهای برتری داشتند، به کشورهای دیگر
میرفتند و مردم آن کشورها را که از نظر نظامی ضعیفتر بودند به عنوان برده به کشور
خود میبردند و نسل اندر نسل آنها را استثمار میکردند. چنانکه رنگ پوست آنها تیرهتر
بود، این امتیازی بود که تفاوت برده و بردهدار را قابل تشخیص میساخت. با عصیان بردگان،
روش بردهداری نیز تغییر کرد. کشورهای اروپائی با شیوهٔ جدیدی که از اوائل قرن بیستم
آغاز کردند، کلیّتِ کشورِ از نظر نظامی ضعیفتر را همچنان ضعیف نگاه میدارند تا بتوانند
از مردم آن کشور مانند برده استفاده کنند. البته کسانی که در آن کشورها از نظر علمی
غنی هستند جذب کشور بردهدار میشوند. این روند سالهاست که ادامه دارد.ا
به عنوان نمونه به جرات میتوان شخصی را با موهای بلوند و پوست روشن در اروپا و آمریکا دید که به کارهای پست اشتغال داشته باشد. به همین دلیل رنگ موی بلوند و کرمهای شفاف کننده مُد میشوند. در آمریکا کسانی که اعقابشان در آفریقا میزیستند و یا از یک کشور آمریکای لاتین میآیند؛ در انگلیس نسلهای هندی و پاکستانی؛ در سایر کشورهای اروپائی کسانی که نسلشان به مردم خاورمیانه مرتبط میشود؛ در کانادا بومیان آمریکائی؛ و خلاصه در هر کدام از این کشورها میتوان به سادگی با دیدن چهرهٔ اشخاص به موقعیت شغلیشان نیز پی برد. این بردهداری جدید است.ا
No comments:
Post a Comment