سرچشمهٔ جنگ و کشت و کشتار، حکام و سران دول
میباشند که به منظور مخالفت با حاکم دیگری، و یا به منظور افزایش سرزمین تحت سلطه،
مبادرت به جنگ میکنند. همین رفتار، شالوده و بنیانگذار خشم و خشونت در یک جامعه میباشد.ا
کسانی که در نیمهٔ نخست قرن بیستم به دنیا
آمدند، یعنی آنان که بیش از هفت دهه از سنشان میگذرد، بخصوص کسانی که در کشورهای
آسیایی متولد شدند، دنیائی را تجربه کردهاند که در زمان تولد آنها قابل پیشبینی،
و یا حتی قابل درک نیز نبود. در زمانهای دور که دوران بچگی این افراد را در بر میگیرد،
به منظور نقل مکان و یا حمل بار و جابجایی، انسانها با کمک گرفتن از حیواناتی که
اهلی کرده بودند، بدین مقصود میرسیدند. در واقع از آنچه که سالهاست به عنوان انرژی
برای تحرک و جابجایی استفاده، و بدین منظور این انرژی از طرق مختلف تولید میشود، در
آن زمان از نیروی حیوانات بدین منظور استفاده میشد، و آن حیوانات به عنوان وسیله
نقلیه مورد استفاده قرار میگرفتند. امروزه این امر با کار گرفتن از انرژی خورشیدی
انجام میپذیرد. در این فاصله، نیروهای برق و باد و باطری نیز تجربه شدند، تا
آنجائی که نور به عنوان مناسبترین منشأ انرژی شناخته شد و مورد استفاده قرار
گرفت. نه تنها تحولات و اکتشافات تکنولوژیکی بسیار سریع و به دنبال یکدیگر صورت
گرفتند، بلکه به دلیل افزایش عمر، انسانها قادرند که ناظر بر و سهیم در تجربیات بیشماری
باشند که در روزگار پیشین به دلیل میانگین سنی پایینتر و روند کوتاهتر تکنولوژی
از آن برخوردار نبودند. بدین معنی که به دلیل پیشرفتهای سریع و زندگیساز در علم
پزشکی و بهزیستی، بطور کلی تحولات بسیاری صورت گرفته است که به افزایش زمان عمر
کمک شایانی کرده است. بنابراین انسانها میتوانند با نیروی بدنیِ سالمتری،
زندگیِ طولانیتری نیز داشته باشند. هر آینه با رشد طول عمر، ما میتوانیم پیشرفتهای
علمی بیشتری را نیز تجربه کنیم.ا
انسان اشرف مخلوقات است، بدین دلیل که میتواند
از کوچکترین ذرات تا عظیمترین کرات معلومات کسب کند. انسان قادر است که خوراک خود
را خود تولید کند. انسان وسائل محرکهای را اختراع کرده است که آن وسائل میتوانند
او را به اقصی نقاط دنیا در کوتاهترین مدت نقل مکان دهند. انسان محیطی برای خود
ساخته است که بتواند در آنجا در کمال آرامش و راحتی زندگی کند. قدرت مکالمهٔ انسان
از طریق گفتاری همراه با سایر وسائل ارتباط جمعیِ او قابل قیاس با سایر موجودات نیست.
انسان وسائل تفریح و تفننی تولید کرده است که میتواند ساعتها خود را با کتاب و فیلم
و موسیقی و رقص و سایر وسائل ارتباطی سرگرم نگاه دارد. انسان قادر است که در کمال
شقاوت و بیرحمی، و به منظور تصاحب هر آنچه که در بالا ذکر شد، همنوع خود را از زندگی
محروم سازد. سایر موجودات قادر به انجام هیچیک از نکاتی که برای انسان در اینجا ذکر
شد، نیستند.ا
نکتهٔ مهم در اینجا موردِ آخرین است. چگونه است
که انسان توانائی آنرا در خود میبیند که به منظور تصاحب آنچه که همنوعش دارد، او
را از زندگی محروم سازد، در صورتی که سایر موجودات چنین انگیزهای ندارند؟ تفاوت
در تفکر و آن چیزی است که ما بدان حس انسانی میگوئیم! سایر موجودات قادرند که موجودات
غیر خودی را به منظور تغذیه شکار کنند. حتی پس از شکار ممکن است که بر سر تصاحب آن
با همنوع خود بجنگند. ولی هیچگاه دست به جنایت همنوع خود نمیزنند. به نظر میرسد
که حس دوستی همنوع در موجودات دیگر قویتر باشد.ا
جنایاتی که امروزه دولت اسرائیل در غزّه مرتکب
میشود ، در تاریخ بیسابقه میباشد. زجرکش کردن انسانها از طریق بمباران و نابودیِ
محل سکونت و زندگیشان و به وجود آوردن قحطی، و از طرف دیگر جلوگیری از ورود مواد غذایی
صرفا به منظور تصاحب سرزمین آنها، تا کنون در این سطح مشاهده نشده و در تاریخ به چنین
موردی برنخواهیم خورد. چگونه است که ما انسانها، با اینهمه پیشرفت در صنعت و تکنولوژی،
به چنین قهقرای عاطفی نزول کردهایم؟ا
البته امروزه کشتار جمعی توسط رهبران دولتها
اعمال میشود، که گرچه قرار است که در کشورهای به اصطلاح دمکراسی این رهبران از طریق
آرا عمومی مردم انتخاب شوند، ولی انتخابشان توسط صاحبان سرمایه است. همچنین باید
توجه داشت که هر یک از این رهبران دلیلی و یا بهانهای برای جنایات خود دارند. این
کشتار عموما توسط رهبر کشوری آغاز میشود که از نظر نظامی از کشور تحت سلطه قویتر
است. پر منفعتترین سرمایه، سرمایهٔ نظامی است. تسلیحات نظامی عموما یکبار بیشتر مصرف
نمیشوند و بنابراین به تولید بیشتر نیاز دارند. همچنین این تسلیحات با جدیدترین تکنولوژی
تولید میشوند، و بنابراین به ارزش آنها میافزاید. مشتری آنها نیز عموما دولتها هستند،
که از نظر مالی دارای قدرت خرید بیشتری نسبت به سایر افراد جامعه میباشند. ا
زمانی که نخستین انسان و یا انسانهای الگوئی، چه هابیل باشد و یا چنگیز و هیتلر و نتنیاهو، یا هر انسان دیگری که ما از او به عنوان رهبر (و گاهی به عنوان یک فرد حیوان صفت!) یاد میکنیم، چنین انسانی با کشتن همنوع خود روشی را بنیاد نهاد، و یا به عنوان یک رهبر سیاستی را آغاز کرد، که در بین رهبران و احاد مردم همچنان ادامه دارد. البته احتمال آن میرود که مخالفت با چنین روشی که منجر به آزار و اذیت همنوع باشد هیچگاه جامهٔ عمل نپوشاند. جامعه زمانی انسانی است که چنین عمل و طرز تفکر و روش فکری را، چه از طرف فرد خاصی عنوان شده باشد و یا به دستور رهبر دولتی باشد، با تمام قدرت تکفیر کند و از انجام آن سر باز زند، و با هیچ دلیل و فرمانی خود را قادر به آزار همنوع خود نبیند. ا
No comments:
Post a Comment