اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد

Wednesday, September 3, 2025

فراز و افول امپراتوری‌ها

Rashidun Caliphate

طاق کسری 
تاریخ بهترین راهنما برای چاره‌اندیشی‌ و برنامه‌ریزی آینده است، و شاید به این دلیل است که می‌گویند از تاریخ باید پند گرفت. بررسی آنچه که در گذشته روی داده، می‌تواند تدبیری برای آینده باشد و به برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف کمک شایانی کند. منظور از تاریخ الزاما وقایع قرن‌ها پیش نیست، بلکه می‌تواند رویداد‌های اخیر باشد. بطور کلی‌، هر لحظه که از حال به گذشته تبدیل می‌شود، لحظه‌ای در تاریخ است.ا

چگونه می‌توان از گذشته پند گرفت، در حالی‌ که بشر همواره رو به تعالی است و نه تنها رفتارها و عوامل و نگرش‌ها دائماً تغییر می‌کنند، بلکه طرز تفکر و توقعات هیچگاه به یک شکل ثابت نمی‌مانند و به مرور زمان تعدیل می‌شوند؟ هر کسی‌ در حیطهٔ جغرافیایی و زمانی‌ خود روش‌های خاص خود را دنبال می‌کند. ولی‌ آنچه که از نظر یادگیری تاریخی‌ با ارزش است روش نگاه افراد و تصمیم‌گیری آنها بطور کلی‌ و عمومی‌ است که می‌تواند آموزنده باشد. به عنوان مثال رهبر کشوری از رهبر کشور دیگری پیغام می‌گیرد که برای جنگ آماده شود. اگر این رهبر فوراً به سربازانش دستور دفاع یا حمله بدهد، کار شایان توجهی‌ انجام نداده است. ولی‌ اگر بتواند به طریقی رهبر دیگر را از حمله باز دارد، این عمل او می‌تواند پند آموز باشد.ا

تاریخ می‌تواند وقایع سیاسی را بیان کند، و یا راهنمای علمی‌، ادبی‌، و شغلی‌ باشد. به عنوان نمونه، اگر ما به دنبال شغل جدیدی هستیم و آگهی در مورد آن می‌بینیم، تلاش می‌کنیم که تا می‌توانیم اطلاعات بیشتری در مورد آن شغل کسب کنیم، که این اطلاعات چون در مورد گذشته آن شغل یا مقام است، در واقع یک سری سوابق تاریخی‌ می‌باشند که به ما در ارزیابی آن شغل،  و حتی درخواست استخدام برای آن شغل، کمک می‌کند.ا

بدین دلیل، هرکسی می‌تواند از اطلاعات تاریخی‌ سود ببرد. مطالعهٔ تاریخ باید بطور منظم و مرتب صورت گیرد، چرا که از قدیم گفته‌ا‌ند که گذشته چراغ راه آینده است. به ویژه این در مورد کسانی‌ که رهبری یک جامعه را بر عهده دارند ضروری است. جوامع بشری همواره رو به رشد هستند، چه از نظر فیزیکی‌ و چه از نظر ذهنی و فکری.  بسیاری از رهبران کشور‌ها، مشاورینی دارند که آن مشاورین اطلاعات تاریخی‌ در بخش‌های مختلف مدیریت دارند، و به رهبران در آن موارد کمک فکری می‌دهند.ا

  چنانچه شرایط زندگی‌ امروز را با ده، بیست، و صد سال پیش مقایسه کنیم، به تفاوت‌های بسیار و پیشرفت‌های چشمگیری برمی‌خوریم که نمایانگر این واقعیت است که تحولات در جوامع در یک مسیر ثابت رو به بالا نبوده، بلکه به صورت نمائی و تصاعدی رشد کرده‌اند. این تحولات نه تنها در زندگی‌ فرد فرد انسان‌ها قابل رویت است، بلکه در جوامع، شهر‌ها، و دولت‌ها کاملا نمایان است. از آنجائی که مسیر این تحولات عموما به سمت جلو بوده است، برای حُکم‌رانان و کسانی‌ که مسئولیت تنظیم خواسته‌ها و رفتار جوامع را دارند، دانش آن ضروری است. ما از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم، پرسشی است که حُکم‌رانان باید در هر لحظه به آن بپردازند، که البته دانش تاریخی‌ به یافتن پاسخ برای این پرسش کمک شایانی می‌کند.  البته استثنا هم در این مورد وجود دارد. به عنوان مثال، حدود نیم قرن پیش ایرانیان برای تقسیم عادلانه‌تر منابع و شناخت و اعتلأ ارزش‌ها قیام کردند، ولی‌ به قول معروف از چاله به چاه افتادند و حکومت دزد و غاصبی نصیب‌شان شد که ارزش‌ها را پایمال کرد و جامعه را به عقب راند. ولی‌ گرچه از نظر سیاسی این یک پَسرفت بود، ولی‌ از جهات دیگر حتی پیشرفت در چنین جامعه‌ای قابل ملاحظه است.ا

حال ببینیم چه مدیرانی برای احیأ سازمان و یا دولت تحت فرمان خود از تاریخ پند گرفتند. به عنوان نمونه، تحولاتی که در چین در این نیم قرن به منصهٔ ظهور رسیده است شگفتی‌آور است. در این شکی نیست که مدیران این کشور با جرات فوق‌العاده‌ای آغاز به بازسازی این کشور کردند. رهبران چین در سال پایانیِ نیمهٔ نخست قرن بیستم، به دلیل آغاز رژیم نوپای جمهوری خلق چین در سال پیش از آن، با صنعتی سازی در مقیاسی وسیع، در یک برنامهٔ پنج ساله آغاز به رشد اقتصادی خود کردند. دومین کوشش برای توسعه اقتصادی در سال هزار و نهصد و هفتاد و هشت تحت رهبری دنگ شیائوپینگ آغاز، و با طی مراحل متمایز رشد سریع صنعتی، چین را به یک قدرت جهانی‌ تبدیل کرد.ا

با توجه به صعود کشور چین از یک کشور عقب افتاده به بزرگ‌ترین کشور صنعتی جهان، نظری به تاریخ این کشور می‌اندازیم. کشور چین در حال حاضر  کمی‌کمتر از یک و نیم بلیون نفر جمعیت دارد، که نزدیک به هفده و نیم در صد جمعیت دنیاست، و بعد از هند پر جمعیت‌ترین کشور است. دانشمندان شش منطقه را به عنوان گهوارهٔ تمدن نامگذاری کرده‌اند. نخستین آن بین‌النهرین است، که شامل قسمت‌هایی از ایران، عراق، سوریه و ترکیه می‌شود. پنج دیگر مصر قدیم، هند قدیم، چین، و آند می‌باشند، که آند به منطقه وسیعی از اکوادر کنونی اطلاق می‌شود. بنابراین کشور چین خود یکی‌ از گهواره‌های تمدن بوده است. از آنجائی که بسیاری از حُکم‌رانان چین قدرت جهانی‌ داشتند، تاریخچهٔ چین بسیار مفصل است. در اینجا دو تاریخ اخیر و مهم این کشور می‌آیند، که یکی‌ سال هزار و نهصد و بیست و یک، یعنی‌ پیدایش حزب کمونیست چین بود، و دیگری سال هزار و نهصد و چهل و نُه می‌باشد، که در این سال جمهوری کمونیستی خلق چین شکل گرفت. ولی‌ پیشرفت چین به عنوان بزرگترین قطب صنعتی دنیا در قرن اخیر است. از جنبهٔ اقتصادی درآمد سرانهٔ مردم چین در سال هزار و نهصد و چهل و نُه، یعنی‌ سالی‌ که انقلاب سوسیالیستی آن پیروز شد، بین هفت تا نُه دلار بود. امروزه این درآمد سرانه به رقم شگفتی آور پنج هزار و پانصد دلار افزایش یافته است.ا

در حالیکه کشور چین را کارخانهٔ دنیا لقب داده‌اند، از نظر نظامی پر قدرت‌ترین کشور دنیا آمریکاست. تا پایان قرن پیش، آمریکا به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا در هیچ زمینه‌ای قابل رقابت نبود. از نظر تاریخی‌، این کشور که در آغاز به دلیل زمین‌های وسیع و حاصل‌خیزی که غصب کرده بود کشاورزی در سطح وسیعی به وجود آورده بود، از نظر تکنولوژی و صنعتی نیز به سرعت پیشرفت کرد. همچنین به دلیل اجرای کلیه اصول سرمایه‌داری پیشرفته، زندگی مرفه و آسوده‌ای برای ساکنین به وجود آمد، و همین باعث مهاجرت دانشمندان و نُخبه‌های کشورهای دیگر به این سرزمین شد.ا

حال ببینیم صعود و نزول، و یا فراز و افول امپراتوری‌ها از نظر تاریخی‌ چگونه بوده است. نخست به بزرگ‌ترین امپراتوری‌ها بپردازیم. اگر منظور از بزرگیِ یک امپراتوری ، نیروی نظامی، وسعت جغرافیایی، نفوذ و برتری فرهنگی‌، و مدت دوام یا دیرپائیِ آن باشد، بسته به هر یک از این گزینه‌ها، تقسیم بندی جداگانه‌ای خواهیم داشت. به عنوان مثال، برای بزرگ‌ترین امپراتوری‌ها از نظر وسعت می‌توان از امپراتوری‌های انگلیس، مغول، اسپانیا، ایران، و روم نام برد. بطور اختصار و خیلی‌ سریع و موجز چند مورد برتری هر یک از این کشور‌ها در زیر می‌آید.ا

از کشور خودمان ایران آغاز می‌کنیم که زمانی‌ بزرگترین و ثروتمند‌ترین کشورها بود. تاریخ ایران به هزاره‌ها باز می‌گردد؛ از عیلامی‌ها گرفته، تا هخامنشیان و ساسانیان. وسعت ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان پنج و نیم میلیون کیلومتر مربع بود. در قرن هفتم میلادی که اعراب وحشی و بادیه نشین به امپراتوری وسیع و ثروتمند ایران حمله کردند و توانستند حکومت ایران را به چنگ بگیرند، اسلام رونقی پیدا کرد و جهانی‌ شد. چنانکه اعراب در این جنگ شکست می‌خوردند، اسلام مانند ده‌ها دین دیگر که هیچگاه پا نگرفتند، در همان عربستان به پایان می‌رسید، و شاید دین زرتشت جهانی‌ می‌شد. نکتهٔ مهم آن است که امپراتوری‌ سترگ ایران مانند امپراتوری‌های بزرگ دیگر، آغاز و تاریخِ پایانی داشت؛ و این شانس عُمَر و یارانش بود که زمانی‌ به ایران حمله کردند که این دوران فتور حکومت ایران به رهبری یزدگرد سوم بود. البته کشور ایران پس از اسلام نیز بارها به عظمت رسید و قدرت جهانی‌ شد. به عنوان مثال خلفای عباسی و بنی‌امیّه بر سرزمین وسیعی حکمرانی می‌کردند. همچنین در دوران صفویه، افشاریه، و زندیه، کشور ایران یک قدرت جهانی‌ بود.ا

یکی‌ از بزرگترین امپراتوری‌ها بریتانیای کبیر بود که بر بیست درصد مردم جهان و بیست و دو درصد جغرافیای جهان، یعنی‌ سی‌ و پنج و نیم میلیون کیلومتر مربع، حکمرانی می‌کرد. با آغاز جنگ جهانی‌ نخست افول این امپراتوری آغاز، و با از دست دادن هند، پس از جنگ دوم جهانی‌ این امپراتوری به نقطه پایانی خود رسید.ا

دومین امپراتوری گسترده پس از انگلیس امپراتوری مغول بود که از زمان چنگیز به سرعت رو به پیشرفت گذاشت. این امپراتوری در سی‌ سال آخر قرن سیزدهم و دهه نخست قرن چهاردهم میلادی بر یک چهارم جمعیت جهان حکم می‌راند. کشور تحت سلطهٔ مغول‌ها با وسعت بیست و سه میلیون کیلومتر مربع بیش از شانزده درصد زمین قابل سکونت جهان را در بر داشت.ا

امپراتوری اسپانیا سومین قدرت جهانی‌ از نظر وسعت، یعنی‌ چهارده میلیون کیلومتر مربع می‌باشد. شهرت این امپراتوری آنچنان بود که می‌گفتند که خورشید هیچگاه در این امپراتوری غروب نمی‌کرد. این امپراتوری در سال‌های پایانی قرن پانزدهم میلادی اعتلأ خود را آغاز کرد. تعداد کسانی‌ که تحت کنترل اسپانیا بودند، در بیشترین زمان هفتاد میلیون نفر بود.ا

امپراتوری روم با پنج ملیون کیلومتر مربع زمین تحت سلطه، و هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت، پنجمین امپراتوری از نظر وسعت است. این امپراتوری به دلیل ارتش قدرتمند و قوانین تاثیرگذار، همچنین از نظر فناوری و مهندسی‌ پیشرفته در ساختن جاده و قنات و کاریز، پیشرفته‌تر از سایر امپراتوری‌ها بود.ا

بازمی‌گردیم به زمان حال که شاهد افول امپراتوری غرب و صعود و فراز چین به عنوان بزرگ‌ترین قطب صنعتی دنیا می‌باشیم. با مطالعهٔ امپراتوری‌های گذشته و زمان افول آنها، به این نتیجه می‌رسیم که با غروری که در نهاد آنها رشد یافته بود، هیچیک به راحتی‌ و با فروتنی و تقبل اینکه کشور دیگری از نظر صنعتی و نظامی آنچنان رشدی یافته که می‌تواند جایگزین آن امپراتوری شود، از صحنه کنار نرفتند. هر یک از این امپراتوری‌ها با یک جنگ خانمان برانداز از مقام برتر خود خارج شدند. امپراتوری آمریکا دارای پیشرفته‌ترین و بالاترین نیروی نظامی دنیاست، و تا کنون نتوانسته است که خود را از نظر تکنولوژی و صنعتی به سطح چین برساند. ولی‌ آنچه که مسلّم است تفوق نظامی آمریکا بر هر کشور دیگری است. همین باعث این خواهد شد که به جای درس گرفتن از جابه‌جایی و فراز و افول امپراتوری‌ها از نظر تاریخی‌، این امپراتوری نیز با جنگ از صحنه خارج شود. اشکال در اینجاست که جنگ جهانی‌ بعدی اتمی‌ خواهد بود، که به انقراض نسل بشری خواهد انجامید.ا 

No comments:

Post a Comment