نخست بپردازیم به چگونگیِ آغازِ این جهان. از آنجائی که ما اطلاعات مکتوبی از زمانی که جهان ما میلیونها سال پیش به وجود آمد نداریم، به فرضیات دانشمندان در این رشته میپردازیم. در این مورد دانشمندان متبحّر در نجوم و ستارهشناسی انگاشتهای جالب و قابل قبولی از آغازِ دنیای ما به رشته تحریر در آوردهاند. بر اساس محاسبات آنها، کره زمین بیش از چهارونیم میلیون سال پیش به صورت یک گوی مذاب شکل گرفت. گازها و گردهایی که تولید شدند در هم آمیختند و خوشهٔ سحابی یا نبولا را به وجود آوردند. در کهکشان یا راه شیری که منظومهٔ شمسی قرار دارد، بیش از پانصد منظومهٔ دیگر نیز کشف شدهاند. پس از آنکه در کرهٔ ما اقیانوسها و کوهها و سایر عوارض زمین شکل گرفتند، محیط برای تولید موجودات تکسلولی مساعد شد. در نهایت، این سلولها بصورت انسان امروزی تکامل یافتند. این بود داستان علت وجودی ما انسانها بطور خیلی مختصر!ا
کرهٔ
زمین حدود چهار و نیم بلیون، یا چهار و نیم میلیارد سال پیش از تودهای از یک نبولا
یا سحابی خورشیدی، به صورت ابری از گاز و غبار آتشین و در حال چرخش، زاده شد. به دلیل
برخورد با سایر اجرام آسمانی، این توده مذاب پوسته سختی به دور خود کشید، و کمکم سرد
شد و قطرات آب در آن شکل گرفتند، که بعدها به دریا و اقیانوس تبدیل شدند. نزدیک به
یک میلیارد سال طول کشید تا اینکه نخستین مُلکول زنده در عمق اقیانوسها در شرایط خاصی
به وجود آمد. نخستین حیوان حدود ششصد تا هفتصد میلیون سال پیش شکل گرفت، ولی نخستین
انسان که هوموسپین یا انسان خردمند نام گرفته است، حدود سیصد هزار سال پیش در آفریقا
تکامل یافت. تاریخ مکتوب یا نوشته شده باز میگردد به حدود چهار هزار سال پیش در سومر،
پس از اختراع نگارش، و همزمان آن در مصر بصورت هیروگلیف یا حروف تصویری. از این زمان
به بعد وقایع در اقصی نُقاط این جهان بصورت تاریخی ثبت شدهاند.ا
به
منظور هماهنگ کردن شرایط زندگی افراد، بشر دست به انگارهٔ نوی زد، و آن تشکیل یک دولت
بود. از زمانی که تاریخ مدون در دست داریم، سخن از امپراطوریهاست. گرچه وجود دولت
برای هر ملتی لازم است، ولی تبدیل دولت به یک امپراطوری که به غارت دولتهای ضعیفتر
میپردازد و در درون محدودهٔ جغرافیایی خودش، طبقات را ایجاد میکند، به نفع اکثریت
مردم نبوده است. از لحاظ تاریخی، دولتهائی که منافع اکثریت جامعه را یکسان در نظر
میگرفتهاند انگشتشمار بودهاند. دنیای امروز ما نیز کم و بیش از طبقات مختلف به
وجود آمده است، تا به جایی که اهداف و برنامههای مالی و نظامی بزرگترین کشور و قویترین
دولت جهان، یعنی آمریکا، توسط چند سرمایهدار بزرگ تعیین میشود، و به این دلیل تفاوت
سطح زندگی مردم در این کشور چند میلیاردی است.ا
از طرف دیگر، زمانی که یک امپراطوری احساس خطر میکند، نخست اقدام به نسل کُشی در حیطهٔ جغرافیایی خود میکند. از قربانیان فاتحان اسپانیائی گرفته، تا بومیان آمریکا، تا هرروها و ناماها، تا ارامنه، تا بازماندگان هیروشیما یا ناکازاکی، تا هندیهای محاصره شده در قحطی بنگال، یا کیکویوهایی که در کنیا علیه استعمارگران بریتانیائیِ خود قیام کردند، همه و همه در چنگال دولتی خورد و مچاله شدند. این پایان یک کابوس نیست، بلکه آغاز آن است.ا
امروزه
ما در یک جهان چند قطبی زندگی میکنیم. از یک طرف امپراطوری آمریکا بر بسیاری از کشورهای
غربی و شرقی تسلط کامل دارد؛ و از طرف دیگر دولت چین است که راه جداگانهای را برای
سیاست خود در پیش گرفته است، و با موفقیتی که در این راه به دست آورده توانسته است
چند کشور را در کمپ خود وارد کند. زمانی که دولت چین، که قرنها پیش خود امپراطوری
بزرگی بود، در ضعف کامل به سر میبرد و احتمال تجزیهٔ بیشتر آن میرفت، مائوتسه تُنگ
توانست با یک انقلاب سوسیالیستی رهبری این کشور را به دست گرفته، سیاست نوینی را در
چین بنیاد
نهد. گرچه انقلاب سوسیالیستی او دقیقا مطابق آموزههای مارکس نبود، ولی میتوان گفت
که سوسیالیزم جدیدی از نوع چینی را عرضه کرد.ا
امپراطوریها
به دلایل و اسباب مختلف، و عموما به رهبری یک نفر آغاز میشوند و رشد میکنند و محدودهٔ
جغرافیایی و تحت نفوذ خود را گسترش میدهند. پس از مدتی، قدرت جدیدی پای میگیرد و
با سرنگونی آن امپراطوری، خود در صدر جهان قرار میگیرد. با نگاهی به تاریخ، درمییابیم
که این جابجایی همواره در سطح جهان صورت گرفته است. نکته اینجاست که هیچ ابرقدرت و
یا امپراطوری با آرامش و تمکین از صحنه خارج نمیشود، و همواره با یک جنگ این جابجایی
صورت میگیرد. تاریخ انباشته از نمونههائی در این زمینه است. کشور خودمان زمانی در صدر دولتها بود، ولی آنچنان از هر نظر تضعیف شده بود که بنیاد آن توسط
یک عده عرب بادیه نشین سرنگون شد. این تغییر و جانشینی همواره در تاریخ به چشم میخورد،
و همچنان ادامه خواهد داشت.ا
با
جستجو در ویکیپدیا، به لیستی از بودجهٔ نظامیِ کشورهای جهان دسترسی پیدا میکنیم. بر
اساس این لیست، آمریکا با نهصد و نود و هفت میلیارد دلار در صدر قرار دارد. این رقم
سی و هفت درصد مصرف جهانی است. رتبهٔ دوم از آن
چین است که با سیصد و چهارده میلیارد دلار، حدود دوازده درصد از مصرف جهانی
را به این رقم اختصاص داده است. پس از این دو کشور، به ترتیب روسیه و آلمان و هند و
انگلیس قرار دارند، که به طرفداران آمریکا و یا چین تقسیم میشوند. از طرف دیگر، بر
اساس لیست دیگری که قدرت خرید افراد جوامع جهانی را اندازهگیری کرده است، چین با
سی و پنج و نیم ترلیون دلار و پس از آن آمریکا با بیست و هشت ترلیون دلار در صدر قرار
گرفتهاند. جالب است که گرچه جمعیت مردم آمریکا یک چهارم جمعیت مردم چین است، ولی
قدرت خرید چینیان بیش از قدرت خرید امریکائیان است. بنابراین، گرچه مردم چین قدرت خرید
بیشتری از مردم آمریکا دارند، ولی بودجهٔ نظامی دولت آمریکا تقریبا سه برابر بودجهٔ
نظامی دولت چین است.ا
با تفکر به آنچه که در بالا آمد، و با توجه به نیروهای نظامی کشورها، هرچه قدرت خرید افراد بیشتر باشد، چنین توانی جامعه را به سمت بالاتری سوق میدهد. اکثریت عظیم مردم دنیا در انتخاب رهبریت کشوری که در آن زندگی میکنند، و برگزیدن دولتی که رفاه عموم مردم، نخستین و بالاترین هدف آن دولت باشد، نقشی ندارند. امروزه دولتها بر اساس پول و یا قدرت نظامی تعیین میشوند. تا زمانی که یک دولت، که منافع کلیهٔ افرادی را که در این کرهٔ زمین زندگی میکنند، همراه با منافع سایر موجودات، و آنچه که طبیعت در اختیار ما گذاشته است، در نظر نگیرد، احتمال نابودیِ جهانی که در آن زندگی میکنیم هر لحظه بصورت تصاعدی بیشتر میشود. علاوه بر آن، و با توجه به سوابق نظامی دو کشور آمریکا و چین، و اینکه هیچ امپراطوری تا کنون بدون جنگ از صحنه خارج نشده است، احتمال برخورد نظامی بین چین و آمریکا، که در نتیجه به یک جنگ جهانی خواهد انجامید، پیشبینی میشود. نکتهٔ قابل تامل اینجاست که با توجه به اینکه دولت آمریکا سابقهٔ استفاده از نیروی اتمی خود را دارد، و امروزه بسیاری از کشورها از این نیروی منهدم کننده برخوردارند، یک جنگ جهانی در خاتمه به یک جنگ اتمی خواهد انجامید، که البته با توجه به ذخایر اتمی هر یک از کشورهای جهان، آن جنگ پایان دنیا را رقم خواهد زد. به نظر میرسد که هر انسانی در هر کجای این دنیا، با توجه به این پیشبینی و واقعیت، وظیفه دارد که تا میتواند و با هر وسیلهای که در دست دارد، از برخورد نظامی دولتها جلوگیری به عمل بیاورد.ا
No comments:
Post a Comment