واژه مادر در اکثر زبانها با اندک تفاوت به همین شکل تلفظ میشود. به عنوان
مثال مادر در گویش لاتین مادرِ، در افریقائی مودر، در عربی اُمّ، درباسک اما، در
بلاروس ماوئی، دربسنی مایکا، در بلغاری مانکا، در چک ماتکا، در سوئدی و نروژی و دانمارکی
مور، در هلندی مودر، در فرانسه میر، در آلمانی موتر، در ایرلندی ماتیر، در روسی و
رومانی و لهستانی ماما، در پرتقالی مای، و در ولش مام تلفظ میشود (که این آخری را
در فارسی هم به همین شکل داریم). چنانکه ملاحظه میشود حرف "م" در کلیه این
واژهها مشترک است، که این البته نخستین صوتی است که کودک میتواند تلفظ کند. بنا
بر این شگفت نیست که مادر نزدیکترین فرد به کودک است. در دنیای مردانه امروز، به
سختی قابل تصور است که زمانی مادر مرکز خانواده و قبیله و یا یک کمون بوده باشد. در
چنین دنیائی که همه چیز با ثروتِ اندوخته شده مقیاس میشود قدر دانی از مادران نیز
با هدیه و در یک روز از سیصد و شصت روز انجام میگیرد. هر آینه ارزش مادران بیش از
اینهاست. در حقیقت قدردانی از مادران باید که در هر روز سال و با ارزش بخشیدن به
کلیه زنان جامعه انجام پذیرد. تاریخ گواه است که در دوران باستان و پیش از غلبه
مذهب به کلیه ارکان جامعه (چرا که مذهب همیشه در بزرگداشت مرد و پست نگاه داشتن
زنان، با این نظریه که زن از دنده مرد و برای خوشگذرانی مرد خلق شده است، ارزش
زنان را به حداقل رسانده است) زنان عناصر اصلی جوامع بودهاند.
حدود یک قرن پیش زنان اروپا به پا خواستند تا حقوق خود را دریافت کنند. باید
به تاریخ نگاهی انداخت که چگونه تظاهرات زنان به سختی پیش رفت و با کشتار وسیعی که
از زنان شد فقط توانستند از مقدار مختصری از
حقوق اجتماعی خود دفاع کنند. آنچه که زنان دریافت کردند نسبت به حقوق مردان بسیار ناچیز
بود
و آنچه که دریافت کردند تکه ناچیزی بود که به آنها آزادی تظاهر ملموس، و نه نقش اجتماعی
داد، که البته این مجددا به نفع مردان بود. چنانچه امروز نیز شاهد آن هستیم هر گونه
عملکرد زنان در گرو پذیرش مردان است. ولی آنچه که زنان درخواست کردند جانشین کردن
کار روزانه مردان بود ، که در زمان جنگ دوم که مردان در جنگ کشته میشدند گسیل زنان
به کارخانهها را دولتها با روی خوش پذیرفتند. ولی حقوق زن آن نیست که مردان طی سالها
انجام دادهاند، بلکه دریافت حقوقی است برای انجام کار خطیری که طبیعت و قانون تکامل
به عهده آنها گذاشته است، و آن به وجود آوردن یک انسان است. بدین معنا که به دنیا آوردن
و بزرگ کردن یک طفل، از نظر تهیه خوراک و پوشاک و آموزش، با این هدف که فرد مفیدی به
جامعه تحویل داده شود، کاریست سترگ (و شایسته حقوق مادی و معنوی و اجتماعی)، والاتر
از آنچه که مردان بدان اشتغال دارند. این وظیفه جوامع است که زنان را در رهبری خانواده،
چنانچه در دوران باستان بود، قرار دهند و نظام اجتماعی را با سرپرستی آنان بگردانند.
در آن زمان ارزش مادری به روشنی قدردانی میشود.
ولی آنچه که امروزه به
مادران به عنوان روز مادر اهدا شده شاید آغازی باشد برای رسیدن به اهداف والاتر. گذشته
از هدایای متداول، قطعههای ادبی به مادران هدیه میشود که در زیر عناوین بعضی از
آنها و ترجمه یک قطعه میاید.
چرا که تورا دوست میدارم مادر
آرزومندم که هر کسی مادری مانند تو داشته باشد
به تو
افتخار میکنم مادر
تو فقط
مادر من نیستی بلکه بهترین دوست من هستی
تو قویترین
زنی هستی که من میشناسم
همه چیز به
خاطر توست
هر چه در
تو میبینم عشق است
بهتر از تو
نمیتوانستم مادری داشته باشم
هر پیش
آید، تو همیشه مادر من خواهی بود
همیشه به
قضاوت تو احترام میگذارم
چه بسیار که از تو فرا گرفتهام
تو همیشه
مواظب من بودهای
گرانبهاترین
هدیهای که به من دادهای عشق است
از اینکه
مرا در هر شرایطی قبول داری متشکرم
تو همیشه
مرا به والاترینها سوق دادهای
آنچه که میخواهم
به تو ابراز کنم از حد گفتن خارج است
در زندگی همیشه
به تو احتیاج خواهم داشت
در قلبم
جای داری
عشق مادر
پایان ناپذیر است
عشق تو تا ابد
در وجود من باقی خواهد ماند
هر روز که
میگذرد وجود تورا بیشتر درک میکنم
تو بهترینی
تو فرشته
من هستی
مادر، چیزهای
بسیاری است که تورا برای داشتن آنها تحسین میکنم
تو بهترین
انسان جهان هستی
بهترین خاطرات
من از توست
کاش هر کسی
مادری چون تو داشت
اگر
میتوانستم دنیا را برای تو کامل میکردم
نمیدانم
بدون تو چه میتوانستم بکنم
تو چراغ
زندگی من هستی
حتی
زمانیکه از هم دور هستیم، تو هنوز با منی
پیوند بین
مادر و فرزند همیشگی است
هیچگاه نمیتوانم به اندازهای که شایسته توست از تو سپاسگزار
باشم
بسیار دوستت دارم مادر
تو خانواده را بهترین قسمت زندگی من کردی
روزی سپری نمیشود که
به این نیندیشم که چه خوشبختم
که عضوی از این خانواده هستم.
میدانم که این خانواده بیعیب نیست،
و احتمالا هیچگاه
بیعیب نخواهد بود،
اما افراد این خانواده به یکدیگر عشق میورزند،
و غمخوار یکدیگرند.
ما صعود و
نزول داشتیم.
با مشکلات بسیاری
دست و پنجه نرم کردهایم
و به سهم
خود آسایش هم داشتهایم.
ولی ما همیشه
احساس امنیت میکردیم
و این ما را در مقابله با سختیها رهنمون میشد.
گاهی با یکدیگر
توافق نداشتیم،
و حتی از یکدیگر
مایوس میشدیم،
اما در نهایت بر مشکلات فائق میآمدیم،
با این آگاهی که آنها گذرانند،
و در جوار آن کشف میکردیم
که چه احساسی به یکدیگر داریم.
اینکه میتوانم
به شما تکیه کنم،
در هر موردی
که پیش آید،
بزرگترین
تاثیر را در زندگی من گذاشته است.
همیشه میدانستم
که ملجائی برای پناه من وجود دارد
هر زمان که
به کمک یا رهنمودی احتیاج داشتم،
و صمیمانه پذیرفته میشدم.
از عشقی که
به من میدهی متشکرم
و از احساس اطمینان و ایمان.
شما مادر با
شکوهی هستی
که بودن در
این خانواده را
بهترین قسمتِ
زندگی من کردی.
در شرایطی
که آینده برایم ترسیم کرده است،
سوای هر تغییری که در زندگی من پیش بیاید
عشق همیشه در قلب من شعله خواهد کشید
همراه با
احساسات برای خانوادهام
که به زندگی
من ارزش میدهد.