بخش اول: هیلری جنگ طلب تشنه قدرت :محمد سهیمی |
مقدمه
انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری دو حزب سیاسی عمده آمریکا به پایان خود نزدیک میشوند. در حزب جمهوریخواه آقای دانالد ترامپ نامزد قطعی حزب میباشد، و در حزب دموکرات خانم هیلری کلینتن از آقای برنی سندرز، سناتور مستقل از ایالت ورمانت که در مجلس سنای آمریکا معمولا با سناتورهای حزب دموکرات متحد است، جلوتر است. در طول این انتخابات شاهد انقلاب سیاسی، هم در جناح چپ و هم در جناح راست، بوده ایم.
در جناح چپ برای اولین بار از زمان جنگ دوم جهانی نامزد یک حزب عمده سیاسی آمریکا، یعنی آقای سندرز، علناً خودرا سوسیالیست معرفی کرده است و نه تنها از طرف مردم ردّ نشده است، بلکه خیل عظیمی از آنها، بخصوص جوانان، از ایشان حمایت کرده است، و تا لحظه نوشتن این مقاله در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات در ۲۰ ایالت برنده شده است، درحالیکه خانم کلینتن ۲۶ ایالت را برده اند.
ساختار سیاسی آمریکا به شکلی است که فقط دو حزب عمده آمریکا توان رقابت در تمامی کشور را دارند. احزاب متعدد کوچک دیگری نیز در آمریکا وجود دارند، ولی قادر به رقابت با دو حزب عمده نیستند. آزادی صوری احزاب نباید به معنای آزادی واقعی احزاب گرفته شود. احزاب در آمریکا آزاد هستند، ولی در عین حال شرایطی در طول تاریخ درست کرده اند که هیچ فرد و گروهی نتواند خارج از این دو حزب به قدرت برسد. کافی است انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را با اروپا مقایسه کنید. مثلا در فرانسه ۱۰ نفر نامزد ریاست جمهوری از احزاب مختلف خود را در برابر داوری مردم قرار داده و از امکانات رسانه ای و اجتماعی برابر برخوردار شدند. از طرف دیگر، در آمریکا مطلقا خبری درباره نامزد ریاست جمهوری حزب سبزها نه گزارش میشود و نه صحبت. این وضعیت به اصطلاح دموکراسی آمریکایی است که شیوه های حذف و طرد خاص خود را دارد و متأسفانه آنها را دموکراتیک هم نمایش می دهد. پول سالاری و لابی سالاری جا افتاده ای وجود دارد که قشر یک درصدی پولدار آمریکا را با این دو حزب پیوند داده است.
تعداد ایرانیان مقیم آمریکا به اندازه ای نیست که تأثیری بر انتخابات آمریکا داشته باشند.اگر هم تأثیری داشته باشند، در مرحله مقدماتی تأثیرگذار نیستند. یعنی ایرانی ها نمی توانند هیچ تأثیری بر انتخاب دو نامزد نهایی حزب جمهوری خواه و دموکرات بگذارند. از این رو هدف مقاله حاضر آگاهی بخشی به ایرانیان درباره نامزدهای ریاست جمهوری و تأثیر هر یک از آنان بر سرنوشت ایرانیان است. در این بخش از مقاله با مواضع خانم کلینتن آشنا میشویم، و بخش دوم به مواضع آقای سندرز و بخش سوم به مواضع آقای ترامپ اختصاص خواهد داشت . از طریق این سه شخصیت شناخت بیشتر و بهتری از جامعه و دولت آمریکا نیز پیدا میکنیم. مانند همیشه لینک به تمامی مراجع این مقاله در نسخه پی دی اف آن موجود هستند.
تاریخچه و مواضع خانم هیلری کلینتن
در این بخش از این سری مقاله به بررسی مواضع خانم کلینتن میپردازیم. برخی از فمینیستهای معروف آمریکا از خانم کلینتن حمایت کردهاند، چون معتقد هستند که انتخاب ایشان به ریاست جمهوری آمریکا نه تنها واقعهای تاریخی خواهد بود، بلکه برای حقوق خانمها و تساوی آنها با آقایان نیز بسیار مفید خواهد بود. به عنوان مثال، پروفسور سوزنا دانتا والترز، استاد جامعه شناسی در دانشگاه نورت ایسترن در باستون و مدیر برنامه مطالعات جنسیت و تمایلات جنسی در آن دانشگاه، که خودرا یک "سوسیالیست-فم ینیست" میداند، با چنین استدلالی از خانم کلینتن حمایت کرده است. ولی آیا واقعا کارنامه خانم کلینتن حاکی از حمایت تام ایشان از حقوق خانمها بوده است؟
برای جنگ طلبان ایرانی که در پشت پرچم مداخله به اصطلاح بشردوستانه مخفی شده و از حمله نظامی به کشورهای افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، و یمن دفاع کرده اند؛ خانم کلینتن بهترین فرد برای ریاست جمهوری آمریکا است، که از هم اکنون چپهای بریده ایرانی برای ایشان مشغول تبلیغ هستند. آنها برای ایران بمب اتمی "تولید" می کردند که به ایران حمله نظامی شود، ولی حال که روشن شده بمب های اتمی شان وجود خارجی نداشتند، باید فردی جنگ طلب و دشمن ایران به ریاست جمهوری دست پیدا کند تا هوس آنها برای نابودی را محقق کند.
اگر خانم کلینتن رئیس جمهور آمریکا شود، دوباره بازار جنگ طلبان ایرانی گرم خواهد شد. پرزیدنت اوباما آنها را نا امید کرد، ولی خانم کلینتن که دشمن ایران و نزدیکترین متحد اسرائیل است، اینچنین نخواهد بود. دوباره دستگاه دروغ سازی به راه خواهد افتاد که بمب های اتمی و موشک های بالستیک ایران در حال نابودی بشریت و افرینش هلوکاست جدید هستند. از این جماعت بعید نیست که شجره نامه ای اسلامی برای آدولف هیتلر هم ابداع کنند.
هموطنانی که دوستدار کشور ایران هستند قطعاً نمی توانند حامی جنگ طلبی مانند خانم کلیتن باشند. ایشان برای ایران و خاورمیانه بسیار خطرناک است، چون از دخالت نظامی آمریکا در کشورها دفاع می کند. البته ایرانیانی که آمریکاپرست شده و بیش از نئوکان ها سیاست های امپریالیستی آمریکا را توجیه و تشویق می کنند، دفاع از خانم کلینتون و حمله بی اساس به آقای سندرز تکلیف شرعی واجب عینی آنهاست. یکی از طرفداران آتشین خانم کلینتن همان ایرانی است که اعلام کرد اگر نتوان جمهوری اسلامی را سرنگون کرد، چارهای به جز تجزیه ایران وجود ندارد. ایشان که نگارنده در گذشته او را "قلم برای اجاره" نامید، اعلام کرد که بزرگ "زشت" است و کوچک زیبا، و در نیتجه باید ایران بزرگ را تجزیه کرد. ایشان همچنین بعنوان "شهروند جهان" اعلام کرد کشته شدن چند صد هزار ایرانی توسط غرب بهتر از کشته شدن میلیونها نفر غربی توسط آقای خامنهای است. ایشان که در وطن فروشی بینظیر هستند، حال طرفدار دو آتشه خانم کلینتن هستند؛ تو خود حدیث مفصّل خوان از این مجمل. دشمنی این گروه با آقای سندرز که در مقاله های مختلف این گروه از امضا کنندگان بیانیه جنگ طلبانه ای که به دروغ گفتند و نوشتند که ایران در حال استفاده نظامی از انرژی هسته ای است و این استفاده به مرحله خطرناکی رسیده که صلح و امنیت جهانی را به خطر انداخته است، دشمنی جنگ طلبان با صلح است. آنها تنها چیزی که برای نفی آقای سندرز دارند این است که دائما ادعا کنند و بنویسند که برنی سندرز یک پوپولیست است، در حالیکه این جماعت حتی معنای واقعی پوپولیست را هم نمیدانند.
آنچه برای نگارنده محرز است اینستکه او در تحت هیچ شرایطی به خانم کلینتن رأی نخواهد داد.
پایان قسمت اول مقاله
************************* **********
نگارنده از خوانندگان گرامی دعوت میکند که برای دریافت آخرین خبرها و تحلیلها در باره ایران و بقیه خاور میانه، هم به فارسی و هم به انگلیسی، از وبسایت او، اخبار ایران و گزارشهای خاور میانه بازدید کنند، و مصاحبهها و دیگر برنامههای تلویزیونی او را در اینجا تماشا کنند. فیسبوک نگارنده در اینجاست
Source:
http://www.imenews.com/articles_show.php?gid=388