از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
قرمطیان گروهی وابسته به اسماعیلیان یا باطنیان بودند که پس از قیام علی بن محمد برقعی معروف به (صاحب الزنج) که میان سالهای ۲۵۵-۲۷۰ هجری در نواحی جنوبی عراق صورت گرفت و بنیان حکومت عباسیان را متزلزل ساخت، و با تلفات انسانی و مالی بسیار همراه بود، خود مستقلاً وارد صحنه مبارزه شده و به قیام دیگری پرداختند که از نظر قدرت و دوام و حدود قلمرو و بسط حکومت و تاسیس نظام اجتماعی در جهت رفاه مستمندان از نهضت صاحب الزنجی برتر و مهمتر بود.[۱]
معتقدات قرمطیان[ویرایش]
قرمطیان، معتقد به قیام مسلحانه و قتل و کشتار و حرق و نهب مخالفان خود بودند. زیارت قبور و بوسیدن حجرالاسود و بسیاری از ارکان حج (بنا بر اعتقادات ریشه دار) معتقد نبودند.از این رو بعضی از نویسندگان جدید این فرقه را بلشویکان اسلام لقب دادهاند.[۲]
فلسفه قرامطه[ویرایش]
فلسفه قرامطه در خطوط کلی با فلسفه اسماعیلیان اختلافی ندارد. شناخت فلسفه این فرقه، مبتنی بر شناخت فلسفه اخوان الصفا است. و در مجموعه رسائل آنها مباحث مفصلی درباره آرائ علمی و فلسفی وجود دارد.دانشمندان اسلام در آرائ قرمطیان، آثار هجوم مجوسیان و مزدکیان و مانویان را برای انهدام ارکان اسلام به عیان میدیدند چنانکه غزالی تعلیمات قرامطه را کفر میخواند و میگفت: «ایشان در عقیده به دو مبدا از ثنویت مجوس الهام گرفتهاند ولی جای»نور«و»ظلمت" دو لفظ سابق و تالی را بکار میبرند. قرامطه، فلسفه و مذهب خود را برای پیروانشان آشکار نمیکردند، مگر بعد از آماده ساختن طولانی و طی مراحل مختلفی که روش فیثاغورسیان و مانویان را به یاد میآورد.[۳][۴]
تأثیر قرامطه در نهضتهای انقلابی و فکری اسلام[ویرایش]
قرامطه بدون تردید در فکر اسلامی اثری عمیق داشتهاند. اثر شگرف اخوان الصفا در فلسفه و تصوف مسلمانان جای گفتگو نیست. ماسینیون میگوید :
متصوفه با اینکه با اسماعیلیه و قرامطه در مبارزه بودند، از آنها اصطلاحات متعددی فرا گرفتند، مثل نورانی، نفسانی، روحانی، جسمانی، شعشعانی، وحدانی، ناموس، لاهوت، ناسوت، جبروت، فیض، حلول، ظهور، جولان، تکوین، تلویح، تآیید و... نیز میبینیم که شهاب الدین سهروردی، اصطلاح (نور قاهر) را به کار بردهاست، چنانکه ابن عربی تآویل قرآن را از ایشان اقتباس کرده، اگر چه در تآویل راه اعتدال پیمودهاست.[۵]
نیز آیین خرقه پوشی اخوتهای صوفیه به تقلید از مراسم قرمطیان (اسماعیلیان) نخست در قرن ششم هجری به وجود آمد.درباره نهضت های انقلابی و مبارزه در راه مساوات و برابری باید گفت که قرمطیان پیکار دامنه داری با حکومت عباسیان و در پارهای موارد با فاطمیان داشتند و پایههای دولت بنی عباس را برای مدت زیادی به تزلزل انداختند و توانستند نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را از راه تبلیغ مذهب در پهنهای از جهان اسلام از مغرب گرفته تا مشرق توسعه دهند و امرا و صاحبان قدرت را به کیش خود درآورند و مردم را در جهت رهایی از ظلم و ستم رهبری کنند.[۶]
تاریخچه جنبش[ویرایش]
تقریباً همه جنبشهای اجتماعی مذهبی دوران اولیه تسلط اسلام برمناطق خاورمیانه و ایران، دارای ویژگیهای مشترکی بودند. هدف مشترک همه، رهائی از زیر سلطه بیگانگان و مقاومت در برابر پذیرش دین اسلام بود. در واقع میتوان جنبش قرمطیان را شکل تکامل یافته جنبشهای قبلی دانست که خود از طرفی با مبارزه مسلحانه علیه حاکمیت خلفای اسلام و زیر سئوال بردن حقانیت آنان و از طرف دیگر زمینه را برای رشد فلسفه یارسان و بنیانگذاری این دین، آماده نمود.
آنطور که برتلس مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان مینویسد:
- از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که باطنیان به قرمطیان بمعنی اخص و اسماعیلیان منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان حمدان قرمط درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی از مذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا باطنیان خود شاخهای از اسماعیلیه بودند و یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند.
در هر صورت قرمطیان یک جنبش اجتماعی مذهبی کاملاً سازماندهی شده را به وجود آوردند که با تشکیل سه حکومت؛ بحرین از ۲۸۶ تا ۳۶۶ هجری ومولتان هند از ۳۱۸ تا ۳۹۶ هجری و حکومت مصر و تونس به نام فاطمیان از سال ۲۹۷ تا ۵۵۵ هجری قمری، یعنی جمعاً ۲۶۴ سال در مقابل خلفای اسلام در بغداد ایستادگی نمودند. در واقع آنچه به حاکمیت اعراب در ایران مربوط میشود، قرمطیان آن را باضعف روبرو ساختند که تا در نهایت به دست هولاکوخان مغول به طور کامل انقراض یابد.
عبدالقاهر گوید : " اصحاب تواریخ گفتهاند که واضعین اساس مذهب باطنیه از اولاد مجوس (زرتشتیان) و مایل به دین اسلاف خود بودهاند، و چون جرات نمیکردند این عقیده را صراحته بیان کنند، دعوت خود را در لباس مذهب باطنی انتشار دادند.
سال ۳۱۷ ه.ق و حمله سبعانه ابوطاهر به مکه[ویرایش]
در سال ۳۱۷ ه.ق حاجیان، بی مزاحمت و آزار قرمطیان به مکه رسیدند. روز هشتم ذی حجه (روز ترویه) ابوطاهر قرمطی با ششصد سوار و نهصد پیاده به مکه ریختند و اموال حاجیان را غارت کرده و در مسجدالحرام و حتی در خانه کعبه کشتار کرده قسمتی از اجساد را در چاه زمزم ریختند. درب کعبه و حجرالاسود را از جا کنده به هجر بردند. پوشش کعبه را قطعه قطعه کرده تقسیم نمودند و خانههای (ثروتمندان) مکه را غارت کردند. بنا به گفته آدام متز : فقرای مکه نیز در غارت شهر مقدس شرکت داشتند و تنها بادیه نشینان بیرون مکه در برابر یورشگران به مقاومت برخاستند.[۷]
- مسعودی گوید:ابوطاهر قرمطی سوی مکه رفت و امیر آنجا محمدبن اسماعیل ملقب به ابن مخلب بود. مردان حکومت و عامه از خارج و غیره به جنگ او آمدند، اما از آن پس که نطیف غلام ابن حاج که جزو شحنه مکه بود کشته شد همه گریختند و او هفتم ذی حجه همین سال(۳۱۷ه) با ششصد سوار و هفتصد پیاده وارد مکه شد و شمشیر در مردم نهاد. دز شمار کشتگان و اسیران از اهل شهر و ولایتهای دیگر اختلاف هست. بعضی سی هزار و بعضی کمتر و بیشتر گفتهاند.در دل کوه و درهها و صحراها از تشنگی و سختی آنقدر مردم هلاک شدند که به شمار نیاید.ابوطاهر درب حرم را که پوشش طلا داشت از جا بکند و تخریبات جد به بنای کعبه وارد آورد.اقامت آنان در مکه هشت روز بود که صبح شنبه از همین ماه از مکه به همراه کاروانی از اموال غارت شده و حجرالاسود و... از مکه خارج شدند.[۸]
Source: http://taraneh-azadi.blogspot.com/2012/04/blog-post_24.html
کعبه مسلمانان بعد از اسلام حداقل چهار بار ویران شده و هیچ پرنده ابابیلی مشاهده نشده؟!
در ذی حجةسال 63 هـ.ق .حصین بن نمیر به مکه حمله کرد و جنگ میان سپاه حصین بن نمیر و یاران عبدالله بن زبیر ابتدا در بیرون شهر مکه انجام شد. پس از کشته شدن تعداد زیادی از افراد عبدالله بن زبیر وی به داخل شهر مکه پناهنده شد. سپاه حصین بن نمیر بیش از دو ماه، شهر مکه را به محاصره خود در آوردند و در طی همین مدت بود که خانه کعبه را با منجنیق، سنگ زدند و در خانه خدا آتش افروختند.
در زمان خلافت عبدالملک بن مروان(۶۵-۶۸ هجری قمری)عبدالله بن زبیر قریشی اسدی پرچم مخالفت با خلیفه برافراشت و از این رو عبدالملک بن مروان به حجاج بن یوسف ثقفی ماموریت داد شر عبدالله بن زبیر قریشی را از سر او رفع کند.هنگامی که عبدالله بن زبیر فهمید حجاج بن یوسف ثقفی در صدد تعقیب او برآمده و جانش در خطر افتاده بیچاره به یاد آیه ۱۲۵ سوره بقره افتاد که می گوید:هر کسی به خانه کعبه پناه جوید در امان است و کسی نمی تواند به جانش آسیبی برساند.عبدالله بن زبیر که فکر می کرد ممکن است دستکم در آیه های قران یک حقیقتی وجود داشته باشد به خانه کعبه پناهنده شد اما حجاج بن یوسف ثقفی با منجنیق خانه کعبه را ویران کرد و عبدالله بن زبیر را کشت.
2-تهاجم قرمطیان به مکّه
ابوطاهر در سال ۹۳۰ م پرآوازهترین تهاجم قرمطیان را رهبری کرد که طیّ آن مقدّسترین اماکن و ابنیّهٔ اسلامی در شهر مکّه مورد چپاول و اهانت قرار گرفتند. به محض ورود به شهر، سپاه قرمطی شروع به کشتار حجّاج کرده و آنها را در حال کشتهشدن با به یاد آوردن آیات قرآن مورد اهانت و تمسخر نیز قرار دادند. گفته شدهاست که در این واقعه ابوطاهر با یک سپاه نهصد نفری وارد مسجدالحرام شد و این در حالی بود که او مست بود و بر روی اسبی قرار داشت و ششمیر عریانی در دستش بود و حتی اسب او نزدیک بیت ادرار کرد. ابوطاهر همچنین دستور داد تا درب کعبه را از جا درآوردند و پوشش کعبه را برداشته و میان اصحاب خود قطعه قطعه کرد. نیروهای قرمطی همچنین به فرمان ابوطاهر قبّهای را که بر فراز چاه زمزم ساخته شدهبود تخریب کردند و شمار زیادی از اجساد کشتهشدگان را درون چاه ریختند. سرانجام در اوج خشونت و تندی قرمطیان، ابوطاهر امر کرد تا سنگ حجرالاسود را از جای برکنند؛ پس مردی از یاران وی پیش آمد و با گرزش ضربهای به این سنگ زده و در همان حال چنین ندا داد که: «طیراً ابابیل کجاست؟! حجّارة من سجیل کجاست؟!».
می گويند ابوطاهر هنگام ترك مكه ابياتی سرود ودر خلال آن اظهار كرد كه اين خانه از آنِ خدا نيست وهيچگاه خداوند برای خود خانه ای برنمی گزيند .
قرمطیان سپس سنگ یادشده را به همراه انبوه غنائم بهدست آمده با خود به احساء بردند ( بنا به روایت در توالت عمومی احساء مرکز قرامطه نصب کردند)، حجرالاسود تا ۲۲ سال در اختیار قرمطیان بود و بر طبق روایت حجرالاسود را به چند قسمت شکستند تا اینکه سرانجام با پرداخت مبلغ زیادی یک قسمت ان فروخته و به مکه بازگرداندهشد!.
در سال ۳۱۷ هجری قمری در زمان خلافت مقتدر خلیفه عباسی(ابوطاهر قرمطی)فرمانروای فارس بحرین و یمامه به مکه حمله کرد و حجاجی را که مشغول انجام مراسم حج بودند از دم تیغ گذرانید و یازده روز را در مکه ماند و حجرالاسود را به چند پاره کرد و از کعبه جدا نمود و ناودان زرین خانه کعبه را کند و لشکریانش خانه کعبه را غارت و ویران کردند)
کتابهای یاد شده در بالا نوشته اند قرمطیان در هنگام کشتار حجاج با خنده می گفتند:(ومن دخل کان امنا و آمنهم من خوف) یعنی:(اگر به راستی خدایی در این دنیا وجود می داشت شما را از زخم شمشیر ما در امان نگاه می داشت)
قرمطیان فرقه ای بودند که در قرن سوم هجری در برابر خلافت عباسی به پا خواستند و حکومت فارس بحرین و یمامه را به دست گرفتند.این فرقه خانه کعبه را ویران و سنگ حجرالاسود را چند پاره کردند.
ابوطاهر قرمطی رهبر این فرقه دستور داد هرچه تورات و انجیل و قران بود در صحرا ریختند و بر آنها نجاست کردند.قرمطی اظهار داشت:(سه نفر این دنیا را به فساد کشیدند یک چوپان یک پزشک و یک شتر چران و این شتر چران از دو نفر نخست بسیار حیله بازتر و نابکارتر بود.)(سیاست نامه نگارش خواجه نظام الملک طوسی صفحه ۲۴۴)
و اکنون برای افزون کردن ثوابتان مهر فرموده به کتابهای تبصره العوام فی معرفه الانام صفحه ۵۲ تاریخ الخلفا صفحه ۱۴۲ و تاریخ گزیده صفحه ۲۶۸)نگاه فرمایید.