میهن پرستی ، عرق میهنی، حُبّ وطن، و اصطلاحاتی از
این قبیل چه معنی میدهند؟
فرهنگ وبستر میهن پرستی را عشق به کشور و فداکاری معنی کرده است. در ادامهٔ این تعریف، میهن پرستی را کیفیت از خود گذشته بودن و حمایت شدید از کشور عنوان کرده است.ا
بر اساس تعریف ویکی پدیا، میهن پرستی احساس عشق، فداکاری و احساس دلبستگی به یک کشور یا میهن است. این دلبستگی می تواند ترکیبی از احساسات مختلف نسبت به چیزهایی مانند زبان و وطن، و جنبه های قومی، فرهنگی، سیاسی یا تاریخی آن باشد. مارک تواین گفته بود که میهن پرستی دفاع یا پشتیبانی از کشور است، همچینین پشتیبانی از دولت اگر شایستگی آنرا داشته باشد.ا
واژهٔ انگلیسیِ پتریات از واژهٔ فرانسوی، و آنهم از یک واژهٔ لاتین مؤخِر به معنای هموطن گرفته شده است. البته این ممکن است از یک واژه یونانی نیز که همان هموطن معنی میدهد استخراج شده باشد. اصطلاح میهنپرست همچنین به بربرهایی اطلاق میشود که به نظر میرسد غیرمتمدن یا بدوی بوده و فقط یک سرزمین پدری مشترک داشتند.ا
بنابراین، میهن پرستی از کلماتی با دو معنای متفاوت سرچشمه گرفته است. یکی وطن ، کشور، قوم، و یا حتّی طایفه است، و دیگری شخصی که در این منطقهٔ جغرافیایی زندگی میکند، یعنی هموطن است. بعدها این کلمه به عشق به میهن و مردمی که در آن زندگی می کنند تبدیل شد. بدین ترتیب، وقتی می گوییم فلانی میهن پرست است، به این معناست که آن شخص کشور خود، و کسانی را که با او در آن کشور زندگی می کنند، دوست دارد. این افراد دارای فرهنگ یکسانی میباشند و عموما به زبان شهروندانی که در همان منطقه جغرافیایی مشغول زندگی هستند صحبت میکنند. این منطقه جغرافیایی لزوماً یک کشور نیست، زیرا یک کشور می تواند استان ها یا شهرهای زیادی داشته باشد که هر کدام فرهنگ و زبان خاص خود را دارند. بنابراین، فرد وطن دوست کسی است که علاوه بر خود زمین، تمامیت مردم شهر یا روستا یا یک منطقهٔ جغرافیایی که در آن زندگی میکند را دوست دارد. قطعاً حتی یک نفر وجود ندارد که در مکانی که زندگی می کند همه را دوست داشته باشد، به این دلیل ساده که در آن منطقه همه را نمیشناسد و لزوماً کسانی را که نمیشناسد دوست نخواهد داشت. از آن طرف غیر ممکن است که شخصی عاشق زمین و خاک شود، زیرا افراد احساسات متفاوتی نسبت به جنبه های مختلف فیزیکی محل زندگی خود دارند.ا
بیایید به تعریف ابتدای این مقاله برگردیم:
عشق به کشور یا فداکاری برای یک کشور. همچنین یک کشور یک منطقهٔ جغرافیایی است که با کشورهای دیگر هم مرز است. هر کشوری، از آب، خاک و موجودات زنده تشکیل شده است. چگونه کسی می تواند به همه اینها عشق داشته باشد یا خود را وقف آنها کند؟ هر شخصی به فضائی برای زندگی احتیاج دارد که آنرا خانهٔ خود میداند. ما بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانیم و با صحبت کردن، بازی کردن، خوردن و خوابیدن وقت خود را با خانواده به اشتراک می گذاریم. چه خانههایمان را اجاره کنیم یا بخریم، این جایی است که در آن احساس راحتی میکنیم. وقتی با خانوادهمان راحت زندگی میکنیم، همه چیز را با آنها در میان میگذاریم و نمیخواهیم کسی این رابطه را از بین ببرد. البته یک انحراف از این روال وجود دارد:
هنگامی که نمیتوانیم با همسر خود کنار بیاییم، به بیرون از خانواده خود میرویم تا کسی را پیدا کنیم که بتوانیم با او یک ساختار خانوادگی جدید ایجاد کنیم. از سوی دیگر، برخی ترجیح می دهند تنها زندگی کنند و در خلوت خود احساس راحتی میکنند و از آن لذت میبرند. اما پرسش کلی این است که آیا فرد ترجیح میدهد با دیگران زندگی کند یا تنهایی خود را ارج مینهد؛ و آیا میهن پرستی به ساختار زندگیِ شخصیِ ما نیز تسری پیدا میکند یا این فقط عشق به یک سرزمین است؟
نماد یک کشور پرچم آن است. در بعضی از کشورها، مانند ایالات متحده، مردم علاقه دارند که پرچم کشورشان را بر در حیاط یا بالای ساختمانشان نصب کنند. علاوه بر آن، عشق به وطن یا میهن پرستی گهگاه در ساختمانها و نشریات دولتی دیده میشود. از نظر تاریخی، ما میتوانیم چنین تبلیغات دولتی را در آمادهسازی مردم برای یک جنگ، و یا در طول یک جنگ، مشاهده کنیم. گاهی جملاتی در کنار پرچم میآیند مانند، با عشقی که به وطن خود دارید با دشمنان میهن بجنگید. پرچم علاوه بر نماد یک ملت، نماد میهن پرستی، و یا حتّی تاکید و اجبار به میهن پرستی در دست دولتهاست. این ابزاری است برای اعتراف به میهن پرستی نسبت به یک سرزمین، از جمله کسانی که در آن سرزمین زندگی میکنند. مردم کشورهای آسیایی، بخصوص خاورمیانه، عموما پرچم بر روی املاک خود نصب نمیکنند. اشخاصی که در اروپا و آمریکا در مناطقی که از نظر اقتصادی پایین هستند زندگی میکنند، نیز هیچگاه پرچمی بر سر درِ خانههایشان دیده نمیشود. در واقع، آنها احتمالاً در رابطه با میهن پرستی و عِرق ملی بیتفاوت
هستند،
زیرا سهمی مساوی از ثروت کشور خود دریافت نمیکنند.ا
گفتیم که میهن پرستی شامل یک کشور، یک سرزمین، و کسانی میشود که در آن محیط جغرافیایی زندگی میکنند. در این شکی نیست که خانواده و اقوام هر شخصی نزدیکترین کسان به به آن شخص
هستند. ولی آیا میتوان گفت که هر فردی عاشق کلیهٔ کسانی است که در همان محیط جغرافیایی با او زندگی میکند؟ من ممکن است انسانیت را دوست داشته باشم و سعی کنم از هر ارزش انسانی حمایت کنم، اما این در تعریف میهن پرستی نمیگنجد. بنابراین، میهنپرستی تنها به یک مکان جغرافیایی اطلاق میشود، و فقط یک سرزمین است که شخص میتواند نسبت به آن میهنپرست باشد. از طرف دیگر، برای کسی که در کشوری متفاوت از جایی که در آن متولد و بزرگ شده زندگی میکند، این تعریف به هیچ وجه نمیگنجد. ممکن است فرد خاطراتی از تربیت خود در مکانی داشته باشد که به دنیا آمده و بزرگ شده است، اما این میهن پرستی نیست. یک انسان بطور طبیعی برای دیگران ارزش قائل است، و تا زمانی که دیگران برای او به همان اندازه ارزش قائل باشند، ملیت آنها برای او بیتفاوت است. بر کسی پوشیده نیست که میلیون ها مهاجر در مکانی غیر از محل تولد و و رُشد خود تا پایان عمر زندگی میکنند.ا
میهن پرستی، با معنای فعلی آن یعنی عشق به یک کشور، توسط حاکمان اختراع شده است تا مردم را به جنگی که خودشان به وجود آوردهاند شرکت دهند. دلیل ایجاد این جنگ توسعهٔ قلمرو خود آنهاست. اگر میهن پرستی عشق به انسانهاست، این
باید شامل کلیهٔ انسانها، و بشریت بطور جامع شود. بر اساس آنچه که آمد، نتیجه گرفته میشود که میهن پرستی تنها به معنای مرگ دیگران برای گسترش قلمرو یک سرزمین است. باید توجه داشته باشیم که حاکمان به ندرت در جنگ شرکت میکنند. کسانی که در طول جنگ به ارتش ملحق میشوند، یا توسط دولت های خود اجبار دارند که جان و هستیِ خود را برای زمین یا توسعه اقتصادی در اختیار حاکمان بگذارند و یا فریب تبلیغات وطنپرستانهٔ آنها را میخورند. این اصطلاح تا کنون بسیار مؤثر بوده است. ولی هر شخصی باید بیاندیشد که آیا چیزی بالاتر از جان او و دیگر همنوعانش نیست، و اینکه چه عاملی به این جنگ افروزی کمک کرده است، حتی اگر کشور خودش مورد حمله نیروهای خارجی قرار گرفته باشد. البته میهن پرستی تنها راهی نیست که حاکمان میتوانند مردم را به شرکت در یک جنگ فریب دهند. دین ابزار دیگری است که به مردم وعده میدهد که بعد از کشته شدن مستقیماً به بهشت میروند! ولی این کلّاً موضوع متفاوتی است و بحث در آن نیاز به فضای خاص خود را دارد.ا
No comments:
Post a Comment