البته هنوز هم بسیاری را میتوان یافت که با انجام فرایض و مراسم و آئینهای
مذهبی، نه به منظور منافعی که در رژیم اسلامی عاید آنها میشود، بلکه به دلیل
فقر فرهنگی و عدم مطالعه به این مذهب شوم پایبندند. در زمانهای پیشین نه تنها
قرآن به فارسی ترجمه نشده بود، بلکه ملاها ترجمه آن به فارسی را گناه میشمردند.
پس از آنکه عدهای آنرا ترجمه و چاپ کردند، ملاها روی منبر اعلام کردند که خواندن
قرآن به زبان عربی که زبان پیغمبر بود ثواب بیشتری میداشت! بدین ترتیب تا میتوانستند
از اینکه مردم مطالب قرآن را درک کنند جلوگیری به عمل میآوردند. اگر هم کسی در
مورد بسیاری از مطالب با مراجعه به تاریخ کنجکاوی میکرد و در مورد آن مینوشت، به
کفر و زندقه و بیخدائی محکوم میشد.ا
عدم اعتقاد به یک جهان آفرین و اعتراف به این امر، حکم قتل انسان را صد
چندان میکرد. کسانی که به یک خالق برای این جهان اعتقادی نداشتند، بایستی با شعر
خیّامی، و یا حکمت خاصی که از قتل آنها توسط عوامل مذهبی جلوگیری میکرد، برخورد
میکردند. چنین سیستمی احتمالا هنوز هم در نقاطی از ایران حکمفرماست. البته
امروزه دولت مرکزی آنچنان از نظر سیاسی ضعیف شده است که احتمالا جرات چنین عملی
را در سطح وسیعی ندارد، ولی گردنکشانی هستند که به منظور رفتن به بهشت داوطلبانه
به این کار دست میزنند! بنابراین کسانی که چنین طرز تفکر متفاوتی دارند و به دلایل
پیدایشِ مذاهب و یک خالق واقفند، عموما در خارج از ایران اینگونه نظریات را بیان میکنند.ا
یکی از این افراد که بسیار دانشمند و اهل مطالعه بود بهرام مشیری نام
داشت. کسانی که برنامههای تلویزیونهای فارسی زبان در خارج از کشور را تعقیب میکنند
احتمالا با نام و دانش او آشنائی دارند. مشیری در ایران تحصیل کرده بود و در
ادارهٔ شهربانی کارمند بود. در سالهای هفتاد میلادی او برای ادامهٔ تحصیل به آمریکا
آمد و در یک رشتهٔ مهندسی تحصیلاتش را پایان داد. ولی آنچه که شهرت او را از محیط
خانوادگی به اجتماع بزرگتر کشاند شناخت کامل او از اسلام، و مذهب بطور کلی، و
همچنین تاریخ ایران بود. او در تلویزیون پارس برنامهای داشت تحت عنوان سرزمین جاوید.
مشیری در این برنامه بطور معمول در مورد خردگرایی سخن میگفت، در حالیکه همواره
با خرافات و موهومات مذهبی در ستیز بود. او همچنین به یک ایران آزاد از استبداد،
چه به شکل استبداد مذهبی و یا پادشاهی، همواره میاندیشید و در وصول به آن هدف
سخن میگفت.ا
مشیری به ایرانی بدون اسلام اعتقاد داشت و دوران پیش از اسلام در ایران
را میستود. بدین منظور او همواره در برنامههایش زمانی را به خواندن شاهنامه
اختصاص میداد. کسانی که شاهنامه و قرآن را بطور کامل خواندهاند به تفاوت عظیمی
بین این دو پی میبرند، و گرچه مشیری قرآن را نمیخواند و گاهی به مزخرفات آن
اشاره میکرد، ولی به ارزش شاهنامه و خواندن بطور منظم آن تاکید میکرد. رژیم
ارتجاعی و آدمکش اسلامی در ایران خطر مشیری را در برانگیختن ایرانیان بر ضد آن رژیم
درک کرده بودند، و گویا در صدد از بین بردن او نیز بودند.ا
یکی از سیاستمدارانی که او همواره در برنامههایش از این شخص سخن میگفت
دکتر محمد مصدق بود. مشیری در مورد آمالهای مصدق بحث میکرد و اهداف او را میستود.
او عقیده داشت که چنانچه شاه به مصدق اجازه میداد که برنامههایش را، که البته با
اهداف آمریکا در ایران در تضاد بود، آنچنان که این نخستوزیر انتخابی اکثر ایرانیان
در نظر داشت به پایان برساند، ایران امروز بزرگترین و ثروتمندترن دولت در خاورمیانه
بود. علاوه بر آن، شاید شاه نیز همچنان در سلطنت باقی میماند و شاید کشورمان
آخوندزدائی نیز میشد.ا
بهرام مشیری عمر چندانی نکرد، و چند روز پیش در سن هفتاد و هشت سالگی از این دنیا رفت. ولی آنچه که او به دوستدارانش عرضه کرد همواره نام او را جاودان خواهد کرد.ا
در زیر، وبسایت مشیری همراه با
چند لینک به منظور مطالعهٔ بیشتر در مورد اسلام ذکر میشود:ا
No comments:
Post a Comment