Jaafar yaghoobi, a former political prisoner in Iran, has published his prison diary that testifies the story of millions of Iranians imprisoned by a vicious, self centered, and brutal regime. The publication of this memoir coincides with the western countries’ strongest push to attack Iran, initiated by Israel. Although Yaghoobi discloses in graphic detail various ways of persecution, torture, and murder ordered by top officials in the government and conducted by their subjects, he concludes that freedom in the country can be achieved only by Iranian people and without any outside interferences:”Iran often is portrayed in the West, particularly in the United States, in a way that mainly serves the purpose of those bent on military action against Iran, whether for the destruction of Iranian nuclear facilities or for regime change engineered by the West…The millions of Iranians who flooded the streets in June 2009 to oppose the regime are perhaps the most graphic illustration of why this picture and ‘solution’ are so terribly flawed…Regime change is needed in Iran but must be done by Iranians in their own interest, in their own time, and in their own way, rather than imposed by foreign powers [page 372].
اندیشمند بزرگترین احساسش عشق است و هر عملش با خرد
Monday, December 26, 2011
به اعتقادات خود محک بزنیم-۳
این مطالب از ترجمه مهدی الهی قمشهای استخراج شدهاند. قصاوت در قرآن و خشم و انتقام خداوند در این آیه ها نمایان است. به منظور تلخیص مطلب، از تکرار مطالب مشابه (که به صور مختلف تکرار شدهاند) هر موضوعی فقط یکبار به عنوان نمونه ذکر شده است.
Wednesday, November 30, 2011
Dubrovsky
The organization chart of a government shapes like a pyramid. The tip of the pyramid is occupied by decision-making group that includes a president and his ministers and consultants. Growing in number and spreading downward, all other officials are located. Policies and directives also follow the same direction and procedure. If those on the top of the pyramid advocate democratic rules, that rule will spread out to the rest of the system democratically. Likewise, a dictatorial regime is infected from the top to the bottom and in the same manner. 19th century Russia was ruled by a dictator and every province and little town was ruled by a despot commander. The smallest community, that is a family, follows the same order.
Monday, November 21, 2011
ورجاوند بنیاد
احمد کسروی کتب و مقالات متعدد در زمینه های مختلف دارد. تارنمای وی http://www.kasravi.info/ نوشته های او را به نوشته هایش در نشریات، و همچنین کتاب هایش در زمینه های تاریخ، زبان، و مسائل دینی و اجتماعی تقسیم بندی کرده است. مطالب منتشر شده از کسروی بطور کلی محققانه میباشند. به نظر میاید که گاهی موضوعی توجه او را جلب میکرد و او پس از تحقیق، در مورد آن موضوع مینوشت. به عنوان مثال در مورد زبان اسپرانتو شنیده و به یاد گیری آن علاقمند شد. در مرحله بعد وپس از آنکه این زبان را کاملا آموخت، کتابی در مورد آن نوشت. خود که نقش فعالی در جنبش مشروطه داشت نخست کتابی در مورد تاریخ هیجده ساله آذربایجان نوشت که پیش درآمدی به جنبش مشروطه بود، و سپس کتابی تحت عنوان تاریخ مشروطه ایران نگاشت. در سفرش به خوزستان در مورد تاریخ این سرزمین مطالعه و سپس یادداشت هایش را در کتابی گرد آورد. کنجکاوی او در سفرش به همدان در مورد نام شهرها و دیه های ایران تحریک شد و پس از کنکاش مفصلی، کتابی در این زمینه نوشت. او نخستین کسی بود که در مورد زبان آذری که همه گمان میکردند همیشه ترکی زبان بومی آن ناحیه بوده است تحقیق، و این نظریه را مردود شناخت. تحقیقات او در مورد شیخ صفی اردبیلی مورد استفاده بسیاری از ایران شناسان قرار گرفت. ولی آنچه که خشونت ملاها و دستگاه حاکم را بر انگیخت یک کتاب یا مقاله خاصی نبود، بلکه آگاهیهای او بود که در نوشته هایش مندرج میشدند. به عنوان نمونه، زبان عربی را به خوبی میدانست تا جایی که آنرا تدریس میکرد، و از این نظر از ملاهای زمان جلوتر بود. قرآن را از حفظ بود و برای کسی که میخواست با آیهٔ قرآن مغلوبش کند پاسخ مناسبی داشت. به زبان های فرنگی آشنا بود و میتوانست در مورد آخرین تحقیقات علمی نظر دهد. دینی به وجود آورده بود که (به قول خودش) بری از آلودگی های ادیان دیگر بود. آشکارا از زندگی اش و اینکه چرا از دادگستری (عدلیه) بیرون آمده بود قلم فرسائی کرده بود. کلیه عناصر مذهبی و دولتی باجده و باج گیر و بادمجان دور قاب چین که از صاحب منصبان زمان نیز بودند با او سر جنگ داشتند. بنابر این کشتن او در چنین محیط جنایت باری تعجب انگیز نبود. هنوز هم ملاها که اینبار حاکمان زمان هم هستند با نفرت از او یاد میکنند. با همه اینها، نکات تاریکی نیز در زندگی کسروی میتوان یافت. با توجه به علمی که داشت میتوانست از عقیده اش بخوبی دفاع کند، و این او را از شک و تردید در نظریاتش بر حذر میداشت. به عنوان مثال به یک نوع خدائی که خود خلق کرده بود اعتقاد راسخ داشت و بنابر این با شجاعت به باورهای دیگران حمله میکرد. به هنر آنچنان که باید ارج نمیگذاشت و همه چیز را از دید منطق بررسی میکرد. گر چه با جنگ مخالفت میکرد ولی کشتن اشخاص ناباب از نظر او ایرادی نداشت. در انجمنی که به وجود آورده بود و عقاید خود را تبلیغ میکرد مراسم کتاب سوزان بر پا میکرد. کتابهایش سرشار از لغات ناشناس بود و در پایان کتابهایش لغت نامه میگذاشت تا مطالبش بهتر درک شوند. ولی نباید از حق گذشت که بسیاری از این لغات نامانوس وارد فرهنگ مکالمه شدند و اکنون در زبان ما جا افتاده و جاری میباشند. به عنوان نمونه بعضی لغات معنی شده که در کتاب ورجاوند بنیاد (که در زیر مطالعه میشود) آورده شدهاند و با حرف آ شروع میشوند در اینجا میایند: آبگیر، آتشدان، آدینه، آراستن، آرمان، آز، آزرم، آگاه، آگاهی، آمرزیدن. این لغات و بسیاری دیگر کاملا در زبان ما رایج، و در محاوره استعمال میشوند.
Sunday, November 20, 2011
Occupation
It is worthwhile to repeat the short story of a journalist who asked Gandhi once what he thought of Western Civilization. Gandhi responded: “It is a good idea!” Witnessing the sweep that NYPD made a few nights ago (early hours of the morning in fact) makes one wonder about the meaning of democracy every US leader boasts about so much. US occupation of other countries of the world such as Afghanistan, Iraq, and Libya, began with the intention of exporting democracy. However, when a group of people occupies a piece of public land in the US, they encounter armed riot police, evicting them from their encampments. So occupation has a double meaning, US government’s occupation is for expanding “democracy”, but people’s occupation is against “democracy”. Obviously, the meaning of democracy we hear from US officials and American media at least once a day is something other than one’s ability to occupy a public land! When US drones and military machine attacks people of Middle East, it applies its own brand of democracy without considering the will of those that are victimized. Or, maybe a free will is permitted to some people, i.e. high government officials and wealthy people, and not to the rest. For the same reason, free will is permitted outside of the US to those who observe American interest before the interest of their own people.
Tuesday, November 8, 2011
احمد کسروی
میگویند روزنامه نگاری از گاندی پرسید که نظرش راجع به تمدن غرب چیست. گاندی با سه کلمه پاسخ داد: “فکر خوبی است”! عناصر آگاه در هند و سایر کشورهای استعمار زده در بدو استعمار میدانستند که تمدنشان از تمدن غرب بسیار پیشرفته تر بود، گر چه تکنولوژی آنها در مقایسهٔ با اروپا پیشرفت شایانی نکرده بود. دلیل این عدم پیشرفت این بود که بر خلاف غرب که در زمان رنسانس گذار جدائی از مذهب را طی کرده بود، شرق هم چنان در دامن ارتجاع پا به زنجیر بود، که هنوز هم هست. عقب ماندگی کشورهای مستعمره، یعنی تقریبا کلیه کشورهای خاورمیانه و آفریقا، به دلیل دخالت غرب و سیاست استعماری برای عقب نگاه داشتن آنها بوده و هست. از دو قرن پیش امپراطوری انگلیس، و سپس آمریکا و اقمارش، به این نتیجه رسیدند که مذهب، بخصوص مذهب ارتجاعی و میلیتاریستی اسلام، بهترین وسیله برای عقب نگاه داشتن جوامع اسلامی است. چرا که مذهب با هر گونه تجدد، نوگرائی، دگر اندیشی، و نوآوری بطرز وحشیانهای مبارزه میکند. دشمنیِ دین با نوگرایی، و دشمنیِ اسلام با دگر اندیشی از صدر اسلام آغاز و همچنان ادامه دارد. ولی هر چند گاهی به کسانی در تاریخ ایران بر میخوریم که پیشگام جنبشی بودند که میتوانست سرنوشت کشور را به سوئی ببرد که با فضای ارتجاعی امروز دنیائی فاصله میداشت. احمد کسروی در مشاغلی که داشت کاملا نشان داد که استقلال فکری داشته و از ارتجاع سیاسی و مذهبی واهمهای نمیداشت. گر چه غرب گرا بود، از تسلط کشورهای غربی بر جوامعی که در ظلمات اسلام مدفون شده بودند کاملا آگاهی داشت. زمانی که در مورد بهائیگری مینوشت، از چنگال غرب در دامان این مذهب نو خواسته به منظور بر افروختن تضاد مذهبی واقف بود.
Sunday, October 30, 2011
Capitalism
While the miser is merely a capitalist gone mad, the capitalist is a rational miser.
Capital is dead labor, which, vampire-like, lives only by sucking living labor, and lives the more, the more labor it sucks.
Karl Marx
In the struggle for survival, the fittest win out at the expense of their rivals because they succeed in adapting themselves best to their environment.
Charles Darwin
A worried capitalist is like a comet: he always presages some disaster for the world.
“The Count of Monte Cristo” Alexandre Dumas
Wednesday, October 12, 2011
به اعتقادات خود محک بزنیم- ۲
با مطالعه سوره های مختلف قرآن، آیه های مربوط به خلقت، دنیا، کرهٔ زمین، کهکشان، و آنچه که به آن امروزه علوم میگویند استخراج شده، و مطالب مربوط به این موضوعات بطور مختصر با ذکر شمارهٔ سوره و آیه میآیند:
Monday, September 26, 2011
Military
It is better to be feared than loved, if you cannot be both.
Niccolo Machiavelli
The victor will never be asked if he told the truth.
Adolph Hitler
Primitive man had to use his strength to overcome hunger and other basic needs, and in order to survive. He fought over small rations he could find, until he realized that hunting in a group and as a team, they could achieve better results. Cooperation meant sharing the spoil equally. However, there were those who were not able to join the hunt and needed a share, and that was the beginning of altruism. As man evolved, so did his brain. To facilitate hunting they made tools. This, coupled with agriculture (planting seed and growing and harvesting crops) put human being one-step above animals. In contrast with what we have been told repeatedly by our leaders and media, competition, greed, selfishness, and jealousy were not part of early men’s characters, and these traits were not (and are not) elements of human nature. However, there were always those individuals who had these qualities, but they have been of minorities. When such people were in command, they would instigate wars against other tribes. After many wars, some discovered that they could enslave prisoners of war (instead of killing them) and exploit slaves’ labor for their own benefits. Hence, slavery became another reason for wars, resulting subjugation of captured warriors and prisoners of war. As societies developed into civilizations, wars became a tool for ambitious leaders in order to expand their empire and benefit toil of others. In the advent of a big empire such as Iran, Greece, or Rome, the necessity of having a regular army was envisaged. In order to recruit people into such armies, nationalism (regarding the government or the king, not necessarily common people) was encouraged. Although the military was characterized to exist for defense of the mother nation, it has always been utilized for attacking weaker nations when opportunity arose. Ordinary people were still against wars, but they had no choice when the dictator forced them to join his army. Afterwards, in addition to nationalism, governments found religion, partition (race, religion, creed), and propaganda as suitable tools to persuade people into acquiescence. When there was no enemy, it became necessary to create one.
Tuesday, September 20, 2011
به اعتقادات خود محک بزنیم
سه سطر زیر را که نوشتهام بخوانید و پس از خواندنِ آن در مورد اینکه من چه شخصی هستم بیندیشید:
ما شما را میبخشیم و به شما مهربانی میکنیم (۱-۳).
ما آدم و جنس و انس را به وجود نیاوردیم مگر اینکه مارا پرستش کنند (۵۱-۵۶).
… برای کسانی که به ما ایمان دارند نشانه های قدرت ما پیداست (۱۰-۶).
ما دشمنان شما را میشناسیم. دوست داشتنِ ما برای شما کافیست (۴-۴۵).
آیا نفهمیدی که ما مالک زمین و آسمان هستیم و هر که را بخواهیم شکنجه میکنیم و هر که را بخواهیم آزاد میگذاریم که ما بر همه چیز توانائی داریم (۵-۴۰).
Saturday, September 10, 2011
Operation Death
When I heard about the simple prostate operation my brother-in-law was going to have in a hospital in Germany, I did not think much about it considering the progressive health care system in that country and its advanced technological innovations beside of the reputable surgeons’ and physicians’ care. However, I was wrong.
Friday, September 9, 2011
در خلقت
راویان اخبار و طوطیان شکر شکن شیرین گفتار چنین حکایت کنند که آنچه کردگار خلق کند از غرب به شرق کند، که در خلقت هر چیز رازی نهفته و در قامت هر کس روزنی سفته که از منفذی هوای خوش درون و از منفذ دگر برون شود.
شعر
حکمت هر چیز چو پوشیده راز چون که به روزن شود انسان نیاز
هر چه از دیده دور شود کور شود و آنکه ما را بیان دهد جان دهد، که لعبت روئی بس زیبا با جامهای دیبا نگاهش بر من افتاد که با جیبی خالی و همتی عالی با تفکر در این خلقت و با قلبی پُر رقت به قصد ینگه دنیا از دیار نکبت به جستجوی مکنت شدم.
Sunday, August 28, 2011
Declaration of Independence
“We must all hang together, gentlemen, or else we shall most assuredly hang separately.”
Benjamin Franklin- at the signing of the Declaration of Independence
“Signing Their Lives Away” is a book by Denise Kiernan and Joseph D’Agnese about the 56 who signed Declaration of Independence. The book is a short biography of each person (titled with an interesting fact about that person), and with a comic flavor. For example, “The signer everyone loved to hate” or “The signer who gave us Gerrymandering” or “The signer who objected to, well, everything” or “The signer who was sure he would hang” or “The signer who designed US flag” or “The signer who financed the war- and ended up in debtors’ prison” and so on. Each signer has an intriguing story, one such story belongs to Benjamin Rush whose biography is reprinted here.
Saturday, August 27, 2011
تاریخ مختصر
ماهها
گردش زمین به دور خورشید، یعنی یک سال شمسی، ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه است، که شامل دوازده ماه است که هر ماه میتواند ۳۱ روز (شش ماه اول سال) و یا ۳۰ روز (پنج ماه دوم سال) و یا ۲۹ (یا ۳۰ در سال کبیسه که توضیح آن در زیر میاید) روز (ماه آخر) باشد. حاصل جمع روزهای ماههای شمسی ۳۶۵ است. در این صورت از هر سال حدود ۶ ساعت باقی میماند که هر چهار سال این رقم ۲۴، یعنی یک روز میشود. با اضافه کردن یک روز به آخرین ماه سال (اسفند =۳۰) روزها تقریبا در جای خود قرار گرفته، و نمودار یک مدار کامل میشوند. سالی که ماه آخر آن ۳۰ روزه است سال کبیسه نام دارد.
ماه های میلادی با توجه به سال کبیسه مانند ماه های شمسی محاسبه میشوند، لیکن تعداد روزها در هر ماه متفاوت است. تعداد روزهای ماههای میلادی به دین قرار است: ژانویه ۳۱ روز، فوریه ۲۸ روز (در سال کبیسه این ماه ۲۹ روز میشود)، مارس ۳۱ روز، آوریل ۳۰ روز، می ۳۱ روز، ژوئن ۳۰ روز، ژوئیه ۳۱ روز، اوت ۳۱ روز، سپتامبر ۳۰ روز، اکتبر ۳۱ روز، نوامبر ۳۰ روز، و دسامبر ۳۱ روز، که جمعا همان ۳۶۵ روز میشود.
سالهای قمری مانند میلادی و شمسی ۱۲ ماه دارند. هر ماه قمری بطور متوسط ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه است، که بسته به گردش ماه این تعداد گاهی ۲۹ و گاهی ۳۰ روز است. بدین ترتیب سالهای قمری از سالهای شمسی و میلادی کوتاهتر هستند. مثلا امروز که ۵ شهریور ۱۳۹۰ است، مطابق ۲۷ رمضان ۱۴۳۲ و ۲۷ اوت ۲۰۱۱ میباشد. یعنی از فرار کردن محمد از مکّه به مدینه ۱۳۹۰ سال شمسی، ولی ۱۴۳۲ سال قمری گذشته است. محرم که اولین ماه قمری است ۳۰ روز دارد، صفر ۲۹ روز، ربیعالاول ۳۰ روز، ربیعالثانی ۲۹ روز، جمادیالاول ۳۰ روز، جمادیالثانی ۲۹ روز، رجب ۳۰ روز، شعبان ۲۹ روز، رمضان ۳۰ روز، شوال ۲۹ روز، ذیالقعده ۳۰ روز، ذیالحجه ۲۹ روز، که مجموعاً ۳۵۴ روز میشود.
Saturday, August 20, 2011
The Greatest Show on Earth
The Greatest Show On Earth, The Evidence For Evolution, is a non-fiction science book authored by Richard Dawkins and published by First Free Press in 2009. Richard Dawkins explains evolution in simple words, understandable by everyone who is seeking proof of evolution, or would like to add to his or her knowledge. For those who are not able to read this 470 page book (hard cover), some interesting and valuable excerpts which can be understood independently, are quoted here, beginning with the page reference:
Sunday, August 14, 2011
ما که با سیاست کاری نداریم، سیاست با ما کار داره
والله به خدا به پیر به پیغمبر ما با سیاست هیچ کاری نداریم. اما سیاست هی مزاحم ما میشه. بچه که بودیم بابامون میگفت پسر جون، سیاست پدر و مادر نداره، دنبالش نرو. ما بچه های حرف گوش کن هم اصلا به سیاست کاری نداشتیم. تو مدرسهٔ دولتی که میرفتیم بعضی از بچه ها پالتو نداشتن که تو زمستونِ سرد و پُر برفِ اون روزای تهرون بپوشن. زنگ تفریح که تو حیات میرفتیم از سرما میلرزیدن. بابامون میگفت همیشه شاه و گدا بوده و هست. این کارِ خداست. با خدا که نمیشه جنگید. حتما حکمتی در اونه. راست هم میگفت، چون وقتی که تو مجله عکس شاه و وزیر و از ما بهترون را میدیدیم، با لباس گرم تو سوئیس اسکی میکردن. البته یه روز که پالتوی من گم شد، بابامون به مدرسه اومد و کلی با مدیرمون دعوا کرد که مگه اینجا دزد بازاره و از این حرفا. دانشگاه که میرفتیم اعتصاب میشد و کلاسا تعطیل. وقتی چند تا از دانشجوها سخن رانی میکردن و از گودهای جنوب شهر صحبت میکردن، من با هم پالکیهام یواشکی جیم میشدیم. بابام میگفت اینا کلههاشون بو قورمه سبزی میده، وگر نه صلاح مملکت خویش خسروان دانند. من هم که هیچوقت اون گودها را ندیده بودم که بدونم چی میگن. سر کار که رفتیم بعضیها را میگفتن ساواکی هستن و نباید جلوشون اسم شاه را ببریم. هر وقت هم چهار آبان یا روز انقلاب سفید یا تولد یکی از ما بهترون میشد و ما را برای رژه جمع میکردن، مثل بزِ اخوش دنبالشون میرفتیم. ولی مگه به این ختم میشد؟ دولت تو همه چی دخالت میکرد. مثلا، یکی یه آواز میخوند که شعرش را یکی دیگه نوشته بود، ولی خواننده را زندانی میکردن. میگفتن شعرش بو داره. گاهی یه فیلم میومد بیرون میگفتن برین این فیلما ببینین خیلی حرفای مهم میزنه. تا میرفتیم فیلم را ببینیم اون را عوض کرده بودن. یه لیست بلندی هم از کتابهای ممنوعه داده بودن بیرون، مثل غرب زدگی آل احمد یا سرمایه مارکس. حالا چرا خود ال احمد راست راست راه میرفت ولی کتابش زندانی داشت نمیدونم. اگه یکی از انقلاب چین یا کوبا حرف میزد میفرستادنش کنج هلفدونی. اصلا لغت انقلاب را نمیشد استفاده کرد.
Friday, August 12, 2011
Racism/ Sexism/ Phobia
Be who you are and say what you feel, because those who mind don't matter and those who matter don't mind.
Dr. Seuss
Collective fear stimulates herd instinct, and tends to produce ferocity toward those who are not regarded as members of the herd.
Bertrand Russell
There is an old story of two thieves carrying out a heist. Something precious is found among the spoil that interests both of them equally. They start dividing the pillage but cannot decide about the one they both like. So, they start an argument that leads to a fight. While they are busy fighting, a third thief arrives and stills the whole loot. This story became an illustration for those who keep busy fighting over something, while a craftier person robs them off the whole ransack. The point of the story is distraction, and how two people or more are distracted fighting (that may be devised intentionally and by an organized system) in order to rob them off their belongings. The analogy can be extended to almost all governments. Leaders know how to create an environment that keeps people busy with some kind of phobia, while they use the opportunity to rob them off their freedom. This form of exploitation was once the policy of the British Empire in invading and subjugating people of other lands. While combating each other, they did not notice the common enemy, in this case the Empire. The aggressor would instigate a war, usually related to their beliefs, and would use the opportunity to extract their natural resources, while enslaving them. This policy, when performed cunningly, using anything that people in the society are most vulnerable to, hardly ever fails. When there is not anything that can divide a society up, they would create one. The best tools that can make division among people are religion, class, race, and gender.
Monday, August 1, 2011
“اَلخِطابات فِی مَظهَرُ اَلاَجِّنِه” یا گفتاری در پیدایش اجّنه
آیتالله العضما حاج سید علی مرتجع بصری که مولف کتب بسیاری در علوم حدیث، ارواح، و آخرت انتشار داده اند اخیراً کتابی در مورد اجّنه نوشته اند که قسمتی از این کتاب نفیس بدون هیچگونه دخل و تصرف بازگو میشود. ایشان در مقدمه کتاب میفرمایند:
مطالعاتی که اینجانب در مورد اجّنه و شیاطین نمودهام، پیرو تحقیقات اجداد اشرف خود و احکام صریح قرآنی میباشند. جد بزرگ این حقیر حضرت حاج سید مهدی مرتجع بصری از نوادههای مرحوم مرتجع المسلمین عبدالله بن محمد شامی میباشد که از طرف پدری به امام جعفر صادق (ع) و از طرف مادری به امام موسی کاظم (ع) دو دانشمند بزرگ اسلامی، میرسید که در علمالغیب عالم زمان خود بود. آن حضرت مطالعات بیشماری در علوم حیوانی من جمله اجّنه داشت. در یکی از کتب خود تحت عنوان “اَللَذات عَلی دَخل فِی الوُحوش” که به لسان عربی نوشته شده مذکور میدارند که ایشان شبهای بیشماری را در آغل منزل خود در کنار حیوانات به مطالعه میپرداخته اند. همچنین ریاضات نامحدود ایشان در صحاری و یا اماکن مرطوب به پیشرفت علوم جانور شناسی کمک شایانی کرده است. ایشان اولین فردی بودند که کشف کردند که پرنده ای به نام فاخته که در فرنگ به دیوانه مشهور است در واقع دیوانه نبوده بلکه این حرکت او دلیل ناله های سوزناکش برای استقاصه به امام است که او را ببخشید. چنان که در روایات مذکور است این پرنده نابکار به خوردن حق امام اشتغال داشته است، و مادامالعمر از ایشان طلب مغفرت مینماید. همچنین ایشان کشف کردند که مارمولک از ذرات بدن عایشه خلق شده که پس از آنکه عایشه نابکار به پیغمبر اسلام (ص) خیانت کرد خداوند بدن او را به ذراتی تقسیم کرد که هر ذره مرتب به ذرات کوچک تر تقسیم میشود. بدین دلیل است که اگر دم مارمولک قطع شود این دم به مارمولک دیگری تبدیل میشود و خداوند الرحمن و الرحیم تا ابدالدهر او را به مارمولک زاده تجزیه میکند، یا لِلعَجَب هَذا قُدرَتَاَلله!
Thursday, July 28, 2011
Physics of the Future(1)
In mythology, the rise and fall of great empires depended on the strength and cunning of one’s armies. The great generals of the Roman Empire worshipped at the temple of Mars, the god of war, before decisive military campaigns. The legendary exploits of Thor inspired the Vikings into heroic battles. The ancients built huge temples and monuments dedicated to the gods, commemorating victories in battle against their enemies.
Saturday, July 16, 2011
حقیقت چیست؟
حدود پنجاه سال پیش در محله ما در خیابان دامپزشکی نزدیک قصرالدشت، مغازه کوچکی بود که لوازم خیاطی میفروخت. این مغازه توسط جوان خوش پوش و خوش زبانی اداره میشد که چون ارتباطش بیشتر با خانم هائی بود که به دوزندگی و خیاطی علاقه داشتند، رفتار و گفتارش هم به قول معروف جنتلمنانه بود! البته من به دلیل سن کم خاطره ای از او ندارم، ولی مادرم که مرتب از او خرید میکرد پس از باز گشت به خانه از حسن رفتار او سخن میگفت، بخصوص از تکیه کلام او که در چانه زدن و تشریح کیفیت اجناسش جملهٔ خود ساخته “به حقیقت سوگند” را بکار میبرد. این تکیه کلام چنان در ذهن من اثر گذاشته بود که هر زمان کلمه حقیقت را میشنیدم به یاد او (و یا در واقع تصویر ساخته شده از او توسط مادرم) میافتادم. تعریف واژهٔ حقیقت هر آینه برای من تغییر میکرد و در سنین مختلف معانی متفاوتی داشت. در ابتدا هر گفتاری حقیقت بود مگر آنکه خلاف آن ثابت میشد. بعدها به نتیجه عکس آن رسیدم، یعنی اینکه هیچ گفتاری حقیقت نداشت مگر آنکه با قسم و آیه همراه بود! با گذشت زمان این طرز فکر هم تغییر کرد و تفاوت بین حقیقت و دروغ بستگی به گوینده داشت، که اگر به سخنان او اعتماد داشتم هر چه که آن شخص میگفت عین واقعیت بود. سالها طول کشید تا به این نتیجه برسم که هر شخصی میتوانست سخنی واقعی یا غیر واقعی بگوید، که بستگی به زمان و موضوع مورد بحث و آگاهی آن شخص از آن موضوع داشت، که گفتار او را میتوانست واقعی یا غیر واقعی بکند. در نتیجه، فردی میتوانست به نظر خودش و صادقانه حقیقتی را بگوید که با واقعیتهای موجود در نظر سایرین در تضاد باشد. در پهنه این تجربه مشاهده کردم که اشخاصی که جز دروغ چیزی نمیگفتند میتوانستند که در سیطرهٔ این دروغ گوئی واقعیت هائی را هم بیان کنند، و یا بالعکس.
Friday, July 8, 2011
Dr. John Harvey Kellogg
*Dr. John Harvey Kellogg (1852-1943) had a simple slogan: “Eat what the monkey eats, simple food and not too much of it.” His advice went against the grain for large numbers of his fellow Americans, who were then, as now, fond of red meat and white bread. Concerned with the dangers of constipation and a “slow colon,” Kellogg advised that healthy people should give themselves enemas at least three times each week. He published more than fifty books, many of them alerting the public to the dire consequences of masturbation- or “self-pollution,” as he called it- lest it make them idle, spotty, and depressed, and in the case of boys, stunt their height. At 5 feet 4 inches, perhaps he knew something he wasn’t telling. Although Kellogg and his wife, Ella, fostered forty-two children and adopted seven of them, they never had sex. On his wedding night, he sat up into the small hours working on one of his most successful books, Plain Facts for Old and Young, a treatise on healthy living based on the suppression of sexual urges. Kellogg was a virgin when he died, aged almost ninety-two.
Monday, July 4, 2011
مغز پلاستیکی!
حدود یک قرن و نیم پیش، دانشمند فرانسوی، “پیر پل بروکا” تئوری جدیدی در مورد مغز ارائه کرد. مطالعات نخستین او روی عوارض استخوان، سرطان، سکته مغزی، و مرگ پیش رس نوزادان بود. سیپس او تحقیقاتش را در ارتباط با مغز ادامه داد و راجع به فعالیتهای تطبیقی مغز حیوانات نوشته های بسیاری منتشر کرد. بروکا تفاوت بین نیمکره راست و نیمکره چپ مغز را تشخیص داد. بر اساس تجربیات او، ما اکنون آگاهیم که سمت چپ به فعالیتهای گفتاری مربوط میشود، که زبان و محاسبات ریاضی در حیطه آن قرار میگیرند. در حالیکه سمت راست به فعالیتهای هنری و تخیلی، و همچنین تشخیص مکانی و زمانی اجسام در محیط میپردازد. در سال ۱۸۶۸، بروکا تحقیقات خود را در مورد قسمتی از مغز که مسئول هدایت گفتار است، در گرد همائی که در شهر نرویچ انگلستان برگزار شد در اختیار دانشمندان قرار داد. ولی شهرت او زیاد دوامی نداشت، و پس از اینکه او انجمنی در حمایت از تئوری تکامل داروین تاسیس کرد، از طرف کلیسا تکفیر شد! دولت نیز که از کلیسا حمایت میکرد او را به عنوان عنصر نامطلوب طرد کرد. ولی او هم چنان به تحقیقات علمی در کنار فعالیتهای خیرخواهانه ادامه داد، و چون مورد تائید کلیه روشنفکران بود، دولت در رفتار خود نسبت به او تجدید نظر کرد. پس از مرگش، به احترام تحقیقات او روی یکی از قسمت های پیشایی مغز که مسئول گفتار است، این ناحیه را بروکا نام گذاری کردند. مغزِ خودِ بروکا پس از مرگش حفظ شد، که در موزهٔ مردم شناسی پاریس نگهداری میشود. “کارل سِگان”، دانشمند مشهور و خالق سریال کاسموس، سومین کتاب خود را تحت عنوان “مغز بروکا” منتشر کرد(1). سِگان که از این موزهٔ مردم شناسی پاریس دیدن کرده بود، پس از تشریح مفصل قسمتهای مختلف موزه، به زندگی بروکا میپردازد و مینویسد: “او یک جراح و یاخته شناس و مردم شناس بود… که به مداوای فقرا میپرداخت. بروکا با در مخاطره گذاشتن زندگی اش توانست ۷۳ میلیون فرانک پول را که در خطر غارت بود زیر کیسه های سیب زمینی مخفی و از فرانسه خارج کند. به دلیل فعالیت های اجتماعی ارزنده اش، در اواخر عمر به مجلس فرانسه راه یافت.” در حقیقت بروکا پدر مغز شناسی علمی است، که اکنون به شاخه های مختلف تقسیم شده است.
Sunday, June 12, 2011
Michio Kaku
Michio Kaku’s latest book is titled “Physics Of The Future”1. It is a collection of future advancements in science, through the year 2100. He has interviewed about 300 scientists who were in the process of improving today’s technology in many areas of science. Either these scientists are making prototypes that would be enhanced through time to gain their optimum results, or they perceive what would be the outcome of their present endeavor 20, 50, or 90 years hence. The book is divided into nine chapters, each chapter discussing short, medium and long term advancements in the areas of future of computer, artificial intelligence, medicine, nanotechnology, energy, space travel, wealth, humanity, and in the final chapter, he discusses a day in life in the year 2100. The book is very important to read by those who have any interest in science. These writings are not for the purpose of a book review, to discuss various aspects of the book, but to quote a section from the introduction part of the book, which explains the mission of science in a new and interesting way. The first two paragraphs are directly copied from the last part of the section titled “Understanding The Laws Of Nature” and the rest is almost first half of a section titled “2100: Becoming The Gods Of Mythology”2:
Saturday, June 11, 2011
چنین کنند بزرگان
سالها پیش کتابی که تصور میکنم از نادر ابراهیمی بود خواندم که چنین عنوانی داشت (چنین کنند بزرگان). کتاب، تا جایی که بخاطر میاورم از خوشگذرانی و عیش و هوسرانی پادشاهان سخن میگفت. پادشاهان و حکمرانان سیاسی، به زبان دیگر کسانی که از طریق اقتدار سیاسی، نظامی و یا دینی سرنوشت گروه بیشماری را بطور مطلقه در دست دارند، عموما در سه مورد مشترک هستند. یا با آدم کشی از طریق جنگ افروزی، و قتل و غارت کسانی که با کوچکترین عقیده آنها ممکن است مخالفت کنند قدرت خود را تحکیم میبخشند، یا به اندوختن مال و ثروت با حمله به سرزمین های دیگر و غصب اموال مردم سرزمین خود میپردازند ، و یا هوسرانی و شهوت رانی میکنند. در بارهٔ هر کدام از این سه موضوع مطالب بسیاری نوشته شده و کتاب های تاریخ مملو از تشریح جنگها و خون ریزیهای پادشاهان است. ثروت حکمرانان نیز به مراتب و بطور گسترده ای در کتب منعکس است، از حمله سلاطین به کشور های ثروتمند چون هند، تا زمین خواری رضا شاه، تا ثروت اندوزی اعوان و انصار دژخیمان فعلی. در مورد سوم نیز کتب تاریخی نمونه های بسیاری دارند که چند مورد از این نمونه ها در اینجا ذکر میشوند.
Sunday, June 5, 2011
Fatalism
Sometimes we use idioms and slang without considering the real meaning of them. Phrases such as: “it has always been like this”, “people have always been greedy”, “it is human nature to be bad”, “some people cannot think as good as others”, “people need to have leaders”, “common man cannot think for the good of himself” are easily uttered without considering ramifications of such lowering of humanity. Then, and in order to justify such phrases, we leave destiny of man in the hands of unknown. In this regards, we use statements such as “it was meant to be”, that is in contrast with human abilities. It is convenient to think that fate determines one’s destiny, and no matter what one does, “what is meant to happen” will happen. Fatalism takes away the thirst for achieving goals and the hunger for progress. The struggle to survive is depicted in detail in Richard Dawkins’ famous book “The Selfish Gene”. Fate and faith, two synonymous words, are engrained in basic beliefs of many people. Fatalism predicts the future regardless of what one does, and faithfulness makes one enslaved to a theory (usually metaphysical). Faith in, devotion, or loyalty to something means that one cannot think for himself or herself and cannot act independent of the person or the idea that is devoted, committed and loyal to. Fate is also translated as destiny, fortune, chance, providence, and luck, which are not necessarily the same things. Fate, fortune, and providence are relying on some supreme power to solve human’s problems. However, chance and luck are the randomness of the heavens, and all that are components of this universe, from the vast cosmos to a little earthling called human being.
Saturday, June 4, 2011
زین الاخبار گردیزی
زین الاخبار گردیزی که در قرن پنجم نوشته شده، جدولی از جشنهای ایرانیان دارد که در آن جشنهای مربوط به هر ماه را نوشته و در مورد هر یک توضیح مختصری داده که خواندن آن خالی از لطف نیست. توضیح این نکته لازم است که ایرانیان باستان نه تنها برای هر ماه، بلکه برای هر روز نیز نامی داشتند. اسامی دوازده ماه از جمله نام های روزها بودند، و چنانکه نام روز و نام ماه تلاقی میکرد (هم نام بودند) آن روز را جشن میگرفتند. بنا بر این، علاوه بر جشنهای مختلف به مناسبت های ویژهٔ خود، در هر ماه حداقل یک روز بود که به علت تشابه نامِ روز و ماه جشن گرفته میشد. پایه و اساس جشنها نه تنها مذهبی بلکه اساطیری هم بود:
Saturday, May 28, 2011
GOVERNMENT
There are several definitions for “government” in Webster. The first definition in Merriam Webster is “authoritative direction or control”. According to the same source, the first known use of this word was in 14th century. Any government before this time was in the form of imperial kingdom, self-ruling and dictatorship. Therefore, a government in the new form is an evolution from dictatorship. When we break down the definition into authoritative and direction or control and examine each component, we may be able to establish how such authority with the power of direction or controls is formed. In a democracy, people vote their representatives into the government body. Since these elected officials represent their constituents, the mentioned power is in the hands of people. In another words, people grant such authority to their representatives to direct government offices and establish legislatures on their behalf. Each member of the government is representing a group of people who voted that member in. People elect their representatives based on their needs. Since every person has a different need, basic needs shared by everyone should be met through legislature and other governmental tools. In another words, the government should ensure meeting the minimum needs of every person within the boundaries of that government. Consequently, we should examine what those needs are which are shared by all people. Obviously, it includes the basic needs of every person who lives as member of a society, active, inactive, able to work, disabled, old, young, and in any race or religion or ethnicity.
Thursday, May 19, 2011
ابن سینا
حجتالحق شرفالملک شیخالرئیس ابوعلی حسینبنعبدالله بن سینا مشهور به ابن سینا یا ابوعلی سینا حدود سالهای ۳۶۷ و ۳۸۰ هجری قمری در دهکده خرمیشن نزدیک بخارا به دنیا آمد. به پارسی دری شعر میگفت و در مورد ماورائالطبیعه ارسطوئی، و یا علم پیشین (بقول خودش)، و فلسفه تا سن ۱۸ سالگی مطالعه کرده بود. علاقه او ولیکن به علم زیرین (بقول خودش) یعنی علم طب بود و در آن استاد شده بود. پدرش در بارگاه نوح بن منصور سامانی بود و او با معالجه امیر نوح سامانی از یک بیماری سخت درمان، به دربار او نزدیک شد. ابن سینا فرصتی یافت که از کتابخانه بزرگ این پادشاه برای گسترش مطالعه خود استفاده شایانی ببرد. مانند بسیاری از حکما و متفکرین زمان، تحصیل و ترویج دانش فقط در دربار پادشاهان امکان پذیر بود. به این ترتیب پس از افول دوران سامانیان به خوارزم رفت، و با افول دوران خوارزمشاهیان به شهر های مختلف در شرق ایران سفر کرد و مدتی در گرگان اقامت گزید. ابن سینا به دلیل دانشی که داشت و هم چنین عقایدی که با نظریات سنتی و تعصب آمیز نمیخواند، همواره دشمنانی در دربارهای پادشاهان میافت. با توجه به قدرت بسیار و اندیشه کمِ پادشاهان، احتمال گوشمالی ابن سینا در دربار هر پادشاهی امکان داشت. حسودان و سخن چینان همواره بر علیه او توطئه میکردند و او مجبور به مهاجرت میشد. بناچار پس از زندگی طولانی در نواحی شرق ایران، به سمت غرب و به طرف همدان و سپس اصفهان روان شد. آخرین سفرش مهاجرت مجدد به همدان بود
Saturday, May 7, 2011
Left Out
Twenty first century started with a quick turn to the Right in political spectrum of the US, that has continued to date. We have witnessed changes due to the melt down of the economic system, and in a broader aspect, changes that are influenced by worldwide events. United States had enjoyed a rapid growth in the late 1940s and 1950s, thanks to the Second World War, followed by a couple of decades of somewhat stable economy. From early 1980, Trickle Down Economy as a part of Reganomics was introduced, a system that limited or aborted all governmental oversights that had been in place as a check and balance on business operations.
Friday, April 29, 2011
انوشیروان دادگر
این روزها سخن از ایرانِ باستان بسیار زیاد بگوش میرسد، و نوشته های فراوانی در مورد دوره درخشان ایران قبل از اسلام در اینترنت و روزنامه ها منتشر میشوند. گفتار از پلیدی های اسلام و برتریهای ادیان ماقبل اسلام، جنایت های سرداران اسلام و مردم دوستی پادشاهان دوران باستان، فراوان است. خون پراکنیهای محمد و علی و عمر و سایر بنیاد گذاران اسلام بر هیچ کسی پوشیده نیست، چرا که کتب و روایات فراوان در این مقوله نوشته شده است. جنایات سرکردگان فعلی رژیم های اسلامی خود نمونه ناچیزیست از آنچه بر مردم ما طی قرون و اعصار رفته است. تاریخ طبری که از آن نقل قول خواهم کرد، پُر است از داستانهای وحشی گریهای نمایندگان صدر اسلام. تردیدی نیست که نه تنها باید اسلام را که بلای جان مردم ما شده و علاوه بر آن حکومت هائی را که از آن زائیده شدند شناخت، ماهیت رهبران سیاسی قبل اسلام را هم باید با آگاهی کامل دنبال کرد. در مورد عدل انوشیروان بسیار شنیده ایم. میگویند زنجیری داشت که مردم زمانی که به دادگری او احتیاج داشتند آنرا لمس میکردند و زنگی که در انتهای آن به صدا در میامد انوشیروان را از وجود یک دادخواه آگاه میکرد. در تاریخ طبری مطلبی به عدل انوشیروان اختصاص داده شده که با مرورش میتوانیم بهتر به کنه آن پی ببریم. تاریخ طبری در اواخر قرن سوم هجری نوشته شده است. این تاریخ که به زبان تازی است حدود یک قرن بعد توسط ابو علی محمد بلعمی به فارسی بر گردانده شده است. قسمت مختصر شده ای از آنرا که “ذکر عدل انوشیروان و خراج نهادن بر ولایتها” عنوان دارد با توضیحاتی بازگو میکنم:
Monday, April 18, 2011
Welcome to the US
There is an old saying that goes like this: “a book cannot be judged by its cover.” Some people however browse books in the bookstore and if they enjoy the title and the graphics on the front and back covers, they may buy the book and add it to their library. That is what those books are probably good for anyway, an addition to a personal library. The expression indeed is a metaphor for those who only see the outside and not the inside. In his most famous speech, Martin Luther King dreamed of a society where his children “will not be judged by the color of their skin but by the content of their character.” Alternatively, as the famous poet Saadi once said: human’s body is honored by its spirit, hence the symbol of humanity is not one’s nice attire. If someone selects another person merely based on looks, the selected is good to be put on display only for presentation as a model, as in the case of the book with a nice cover. When someone is judging others by their appearance, we call that person racist, sexist, or homophobic. It is in fact against the law, as the US constitution declares that no one can be discriminated based on gender, race, religion, or national origin. One who is in the position to decide who should be selected to run for an office or handle certain tasks involving public, or who should be admitted to cross the border (such as a custom officer) must be mindful of the constitution.
Friday, April 8, 2011
صادق هدایت
صادق هدایت در چنین روزی در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ مطابق با هشتم آوریل ۱۹۵۱ وفات یافت. در دوران کوتاه آزادی سیاسی، که از زمان تبعید رضا شاه تا تحکیم قدرت استبدادی محمد رضا شاه طول کشید، روشنفکران ایران توانستند شاهکارهائی پدید آورند. هدایت نیز در این فاصله نوشته های ارزشمندی از جمله شیوه های نوین در شعر فارسی، داستان ناز، سگ ولگرد، علویه خانم، آب زندگی، ولنگاری، و حاجی آقا را منتشر کرد. نوشته های هدایت متنوع، ملون، و گوناگون است. شاید بتوان با یک رده بندی کلیِ نوشتههای او به تنوع کارهایش پی برد .
Sunday, April 3, 2011
Status Quo
Antiques, classic cars and furniture, tradition, old saying, keeping with the old, customary, and many other titles that inspire conservatism are opposed to phrases such as new, future thinking, getting rid of old baggage, modernism, and futuristic. We use this vernacular in a daily basis, not knowing that we are expressing a way of thinking. We realize that change can be achieved only through forward thinking, but does it mean that we have to abandon the past and never look back?
Tuesday, March 29, 2011
حکایت اندر معنی پدید آمدن شراب
حکیم عمر خیام نیشابوری که بیشتر به سبب رباعیات و فلسفه دهریش شهرت دارد، کتابی دارد (یا به او نسبت داده شده) تحت عنوان نوروز نامه. در این کتاب در مورد شراب مینویسد: “دانا آن طب چنین گفته اند چون جالینوس و سقراط و بقراط و بوعلی سینا و محمد زکریا که هیچ چیز در تن مردم نافع تر از شراب نیست، خاصه شراب انگوری تلخ و صافی، و خاصیتش آنستکه غم را ببرد و دل را خرم کند و پوست تن را تازه و روشن گرداند و فهم و خاطر را تیز کند و بخیل را سخی و بد دل را دلیر کند و خورنده شراب را بیماری کم کند و اغلب تندرست باشد … و گروهی ناقد عقل و گروهی صراف دانش و گروهی معیار هنر … و هرکه پنج قدح شراب ناب بخورد آنچه اندروست از نیک و بد ازو سر آید و گوهر خویش پدید کند و بیگانه را دوست گرداند و اندر دوستی بیفزاید … خردمند باید که چنان خورد که مزه او بیشتر از بزه بود تا برو وبال نگردد و این چنان باشد که بریاضت کردن نفس خود را بجای رساند که از اول شراب خوردن تا آخر هیچ بدی و ناهمواری ازو در وجود نیاید بگفتار و بکردار الا نیکویی و خوشی چون بدین درجه رسد شراب خوردن او را زیبد.” در همین کتابِ نوروز نامه، خیام داستان افسانه مانندی از تاریخچه کشف شراب دارد، که در زیر بطور کامل میاید.
Subscribe to:
Posts (Atom)